رابطه بین فرآیند التهاب و پیشروی بیماری آلزایمر
یک تیم بین المللی از محققان دانشکده پزشکی ماساچوست و دانشگاه بن و مرکز مطالعات و تحقیقات پیشرفته اروپا در آلمان نشان داده اند که پروسه ایمنی و التهاب نقش بسیار مهمی در اسیب شناسی بیماری آلزایمر دارد. این فرایند، به تولید محصول کامل پیش التهاب سایتوکاین، که اینترلوکینβ1 نامیده می شود و در دفاع از بدن در برابر عفونت نقش دارد منجر می شود. همچنین یک هدف بالینی برای آرتریت روماتوئید محسوب می شود. یافته های منتشر شده در نیچر به این امکان اشاره دارد که داروها اخلال گر در تولید اینترلوکین β1مثل آنهایی که برای آرتریت روماتوئید استفاده می شود ،می توانند برای بیماران آلزایمری موثر باشند.
امتیاز:
به گزارش بنیان، دکتر Douglas T. Golenbock, (رئیس بیماریهای عفونی و ایمونولوژی و استاد دانشگاه علوم پزشکی و میکروب شناسی و سیستم های فیزیولوژیکی) گفت: ما سالها می دانستیم که پلاک های مرتبط با آلزایمر با میکروگلیالهایی که در سیستم عصبی مرکزی مقیم هستنند احاطه شده اند، با این رابطه ما یک مسیر جدید و بالقوه برای حمله به این بیماری وحشتناک یافتیم که تا کنون نقش آن را نمی دانستیم.
آلزایمر رایج ترین شکل زوال عقلی ، یک اختلال دژنراتیو عصبی است که منجر به از دست دادن حافظه، اختلال در عملکرد شناختی و در نهایت مرگ می شود.
پیش بینی شده است تا سال 2050 میلادی از هر 85 نفر 1 نفر از بیماری آلزایمر رنج می برد.هیچ درمانی برای آن در دسترس نیست.
مولفه فیزیولوژکی کلیدی بیماری آلزایمر وجود پلاک های اضافی سلولی - در درجه اول پپتید بتا آمیلوئید- است که در مغز تراکم ایجاد می کند.
این باور وجود دارد که این پلاک های سمی عامل اصلی مرگ نورون های مجاور و کاهش مواد قشری مغز است.
هیپوکامپ که نقش مهمی در حافظه کوتاه مدت دارد، از اولین مناطق مغزی است که مورد آسیب آلزایمر قرار می گیرد.
Douglas T. Golenbock و همکارانش در مطالعات قبلی خود ثابت کردند که نورون هایی که در نزدیکی میکروگلیا ها کشت داده بودند، از بین رفتند.
فرم اصلی دفاع ایمنی فعال در مغز و نخاع در مقابل فیبر های آمیلوئیدی بتا ،مثل آنهایی بود که در پلاک های آلزایمر دیده بودند.
به طور معمول میکروگلیال ها مسئول از بین بردن پلاک ها، آسیب های عصبی و عوامل عفونت زا، از سیستم عصبی مرکزی هستند.
پپتید بتا آمیلویید، ایجاد التهاب در سیستم عصبی مرکزی را بوسیله میکرو گلیال های تولید کننده ترکیبات نوروتوکسیک ،مثل سایتوکاین ها بر عهده دارد.
چگونگی آغاز فرایند بیماری آلزایمر در مبتلایان به نظر نا مشخص می آمد.
در اوایل این کار در ازمایشگاه Douglas T. Golenbock نشان داده شد که پپتید بتا آمیلوئید می تواند تولید اینترلوکین β1 را توسط فعال کردن زنجیره پیچیده گیرنده های پروتئینی چند گانه در سلول های میکرو گلیالی شناخته شده به NLRP3 inflammasome القا کند.
به دلیل این توانایی شناخته شده پپتید بتا آمیلوئید ، NLRP3 در تعدادی از بیماریهای التهابی دیگر چون نقرس و آزبستوز هم دخیل است.
به گفته Douglas T. Golenbock با بررسی نمونه های بافت آلزایمر، دانشمندان یافتند که هر یک از سلول های نمونه، گواه افزایش NLRP3 فعال هستند، و این پیشنهاد قویا" تایید می شود که انها تولید کننده اینترلوکین β1 هستند. با قرار دادن همه مطالعات در کنار هم، این پیشنهاد وجود دارد که نقش NLRP3 و کاسپاز-1 در تولید اینترلوکین β1 منجر به بیماری آلزایمر می شود.
برای ارزیابی تاثیر دقیق NLRP3 و کاسپاز -1 در بیماری آلزایمر در موجودات زنده، محققان عملکرد های شناختی و حافظه در موش ها را ثبت کردند. ویژگی این موش ها بیان ژن های مرتبط با آلزایمر خانوادگی بود که دچار کمبود در NLRP3 و یا کسپاز-1 هم بودند.گروه دیگر موش های آلزایمری بودند که دارای سیستم ایمنی دست نخورده ای بودند. زمانی که محققان آزمون بازگشت حافظه آلزایمری را در موش های جهش یافته در NLRP3 یا کاسپاز-1 را انجام دادند، در یافتند که این حیوانات حافظه شان را بهتر به یاد می آورند و به نظر می رسد که جلوی از دست رفتن حافظه شان گرفته شده است. اما موش هایی که NLRP3 و کاسپاز-1 را در حد نرمال بیان می کردند با علایم بیماری آلزایمر مطابقت دارند. مطالعات بیشتر نشان داد که موش های دارای کمبود NLRP3 و کاسپاز -1 دارای کاهشی در پلاک های آمیلوئیدی و افزایش توانایی میکروگلیال برای حذف رگه های آمیلوئید بتا از مغز است.
همچنین معلوم گردید که سطح اینترلوکین β1 فعال در NLRP3 و موش های دارای کمبود کاسپاز-1 در مقایسه با گروه دیگر موش ها کاهش یافته است. بخاطر کمبود NLRP3 و کاسپاز-1 این موش ها اینترلوکین 1β کمتری تولید می کنند.
به نظر می رسد این کمبود در شکل دهی سلول های میکرو گلیالی که قادر به متابولیزه و از بین بردن پلاک های آلزایمر از سیستم عصبی مرکزی هستند موثر می باشند.
Douglas T. Golenbock گفت: این یافته ها پیشنهاد می کند که با حذف NLRP3 و کاسپاز-1 و یا دستکاری اینترلوکین β1، ممکن است به درمان های جدیدی برای بیماری آلزایمر دست یافت و همچنین افزود داروهای موجود در بازار و یا آزمایش های بالینی که از عملکرد NLRP3 و کاسپاز-1 جلوگیری می کند می تواند موثر باشند.
حرف اصلی این است، این دارو ها چقدر می توانند در مهار NLRP3 و کاسپاز-1 موثر واقع شوند.
نهایتا این باور وجود دارد که توقف در 90% ناکافی است وباید به عملکرد 100% رسید.
پایان مطلب/