به گزارش بنیان به نقل از medicalxpress، داگلاس استیپ از انستیتو تحقیقات RIKEN، پاملا رابی از انستیتو ملی سلامت(NIH) و لیژ ترنر از دانشگاه مینه سوتا اخیرا همراه با یکدیگر مطالعه ای را در Nature به چاپ رسانده اند و در این مطالعه مدعی شده اند که استفاده از این عنوان یا باید اصلاح شود و یا این که به طور کامل حذف شود.

استیپ، رابی و ترنر بیان داشته اند که این عبارت در اصل برای اولین بار بوسیله آرنولد کاپلان زیست شناس برای توصیف سلول هایی به کار رفت که وی در مغز استخوان یافت و قادر به تمایز یافتن به استخوان و غضروف بودند. از آن زمان، بسیاری از محققین دیگر نیز از این اصطلاح برای توصیف سلول ها در سایر بخش های بدن استفاده کرده اند که قادر به تمایز با انواع خاص بافت ها هستند. اما از آن جایی که این اصطلاح تبدیل به اصطلاحی رایج و شناخته شده گردیده است، برخی از محققین از آن برای توصیف انواع مختلف سلول ها که برخی از آن ها ممکن است سلول های بنیادی نیز نباشند، استفاده کرده اند. برخی دیگر نیز از آن ها را سلول های پرتوان نامیده کند که قادر به تمایز به هر نوع سلول و بافتی هستند. هم چنین این نویسندگان پیشنهاد می کند که عبارت سلول های بنیادی مزانشیمی بین مطبوعات و افرادی که خارج از حوزه سلول های بنیادی فعالیت می کنند نیز محبوبیت پیدا کرده است و موجب شده است که سلول های بنیادی مزانشیمی را سلول هایی با کیفیت معجزه آسا بشناسند. به همین دلیل، برخی مدعی شده اند که آن ها دارای مزیت های ثابت نشده ای برای سلامتی هستند. طبق گفته استیپ، رابی و ترنر، نتیجه نهایی استفاده از این اصطلاح مقداری گیج کننده و تاریک است و باید در مورد تعریف این سلول های بنیادی شفاف سازی صورت گیرد. آن ها بر این باورند که برای شفاف سازی در این زمینه باید چندین فاکتور را در نظر گرفت. اولین این که این اصطلاح باید بوسیله جامعه علمی حذف شود و محققین باید استفاده از آن را متوقف کنند. این نویسندگان بر این باورند که مجلاتی که به انتشار مقالات در این زمینه می پردازند نباید در مقالاتی که مورد پذیرش قرار می دهند از این اصطلاح استفاده کنند. اما شاید مهم ترین مطلب این باشد که آن ها براین باورند که جامعه جهانی نیاز به مراقبت بیشتر از علم جدید دارند و نامگذاری ها باید دقیق تر انجام شود تا عباراتی مانند سلول های بنیادی مزانشیمی تبدیل به عبارتی شایع و همه گیر نشود.

پایان مطلب/