چگونه سلول های بنیادی خون بند ناف انسانی می توانند پیشرفت سرطان را در بیماران مبتلا به مشکلات پوستی مهار کنند؟
موتاسیون در ژن Col7a1 می تواند منجر به تکوین بیماری اپیدرمیولیز بولوزای دیستروفیک مغلوب(RDEB) شود که یک اختلال منجر به ایجاد پوست شکننده است که خطر ابتلا به کارسینومای سلول های سنفگرشی پوستی(cSCC) را افزایش می دهد.
امتیاز:
به گزارش بنیان به نقل از news-medical.net، پژوهش های اخیر بوسیله محققین دانشگاه نیویورک ثابت کرده است که سلول های بنیادی مشتق از خون بند ناف انسانی ابزار جالب در تقویت ترمیم پوستی و سرکوب تاول های موکوسی جلدی در مدل های موشی RDEB هستند.
در منظر مولکولی، افزایش بیان TGFβ با افزایش رسوب فیبریل های کلاژنی و بیان درمی افزایش یافته ماتریکس متالوپروتئینازهای 9 و 13(MMP-9,13) همراه است که نشان دهنده یک محیط مزمن زخمی است. تیمار مدل های موشی RDEB با تزریقات درون درمی سلول های بنیادی مشتق از خون بند ناف، منجر به سرکوب پیام رسانی TGFβ، بیان MMP9/MMP13 و بیان سیتوکین های پیش التهابی و تنظیم افزایش فاکتور ضد فیبروزی(TGFβ3 و دکورین) می شود. در همین حال، سنجش های هم کشتی سلول های بنیادی مزانشیمی خون بند ناف با فیبروبلاست های مشتق از بیماران مبتلا به RDEB، کراتینوسیت ها و ... نشان داد که پیام رسانی STAT فعال(نه TGFβ) و بیان افزایش یافته MMP9/MMP13 در کراتینوسیت های مشتق از بیماران منجر به ایجاد یک ریز محیط توموری پیش تهاجمی می شود. اضافه کردن سلول های بنیادی مشتق از خون بند ناف به صورت هم کشتی و درون ترانس ول ها از طریق یک مکانیسم پاراکرین MMP9/MMP13 نشان داد که سلول های بنیادی مشتق از خون بند ناف می توانند مهاجرت کراتینوسیتی RDEB، تغییر شکل این سلول ها به سلول های کارسینومای سنگفرشی بدخیم و ... را تعدیل کنند.
به طور کلی، این مطالعه نشان می دهد که سلول های بنیادی مشتق از خون بند ناف می توانند تغییر شکل بدخیم کراتینوسیت ها و هم چنین ویژگی های تهاجمی سلول های کارسینومای سنگفرشی را تعدیل کنند.
پایان مطلب/