یافتههای یک پژوهش در کشور نشان داد: وضعیت اطلاعرسانی به بیماران سرطانی درباره ابتلای به این بیماری نامناسب بوده و در این میان درخواست خانواده بیماران، مهمترین مانع اطلاعرسانی پزشکان و کادر درمانی به بیماران سرطانی است.
به گزارش بنیان به نقل از ایسنا، در طب سرطان "اطلاعرسانی به بیماران سرطانی" همواره مورد توجه و دقت نظر بوده و از زوایای مختلفی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
در دیدگاهی کلی میتوان چنین گفت که اطلاعرسانی به بیماران سرطانی مقولهی پیچیدهای است که عوامل متعددی مانند بسترهای فرهنگی، شرایط خانوادگی و فردی بیماران، عوامل اقتصادی، باورهای اعتقادی بر آن تاثیرگذار هستند. در سطح بینالمللی نیز این مبحث مورد توجه و دقت بسیاری بوده و در بررسی متون به اطلاعات گستردهای در این زمینه میتوان دست یافت.
درحال حاضر در سطح اروپا آموزشها و برنامههای ساختاری متعددی در این زمینه که "چگونه با سرطان زندگی را به سر بریم" موجود بوده و هدف از ارائهی آنها فراهمسازی بستری حمایتی برای بیماران سرطانی و خانوادههای آنهاست.
متاسفانه علیرغم حجم گستردهی مطالعات و برنامههای آموزشی مدون در این زمینه در سطح بینالمللی، این مقوله در کشورهای رو به رشد مورد توجه اندکی بوده است.
همچنین در زمینه اینکه انتقال اطلاعات به بیماران سرطانی چگونه و در چه زمانی صورت گیرد، نظرات بسیاری مطرح بوده و درباره پیامدهای متفاوت آن در بیماران مطالب گوناگونی بیان شده است.
اما بهطور کلی نتایج بیشتر مطالعات بیانگر آن است که انتقال اطلاعات به بیماران سرطانی سبب کاهش اضطراب، بهبود مراقبت از خود و ایجاد حسپذیری در بیمار میشود. از سوی دیگر نیاز بستگان و خانواده بیماران سرطانی به حمایت اطلاعاتی را نیز نباید نادیده گرفت. در حقیقت انتقال اطلاعات به بستگان بیمار نیاز آنها را برای سازگاری با موقعیت جدید تقویت کرده و سبب تداوم حمایت از بیمار میشود.
در عین حال این نکته نیز قابل توجه است که نگرش بیماران سرطانی نسبت به بیماری و روند سازگاری با آن بر تمایل آنها به دریافت اطلاعات و نیز تلاش برای دستیابی به اطلاعات اثرگذار بوده و میتواند آن را محدود سازد. از اینرو در مواردی بیماران تمایلی نسبت به دریافت اطلاعات از خود بروز نمیدهند.
طبق مطالعات انجام شده آنچه که در امر اطلاعرسانی به بیماران سرطانی از اهمیت خاصی برخوردار است، نقش ابزارهای موثر در این زمینه است. در دو دستهبندی کلی منابع انسانی (پزشک متخصص، سایر بیماران سرطانی) و غیرانسانی (رسانهها، کتب و غیره) در این زمینه ایفای نقش میکنند.
بهنظر میرسد نقش متخصصان بالینی و کارکنان بخشهای بهداشتی بهعنوان نخستین سطح برقراری ارتباط با بیماران در انتقال مناسب اطلاعات از اهمیت بسیاری برخوردار است. به این ترتیب کارکنان بخشهای بهداشتی در انتقال اطلاعات باید نیازهای بیماران و بستگانشان را با در نظر داشتن موقعیت حساس آنها مورد توجه قرار دهند.
براساس نتایج مطالعات، ممکن است در مواردی متخصصان بالینی و بهداشتی از توجه به نیازهای عاطفی و احساسی بیماران غفلت ورزند، درحالیکه بیماران تمایل دارند در انتقال اطلاعات از جانب پزشکان دیدگاهی و انتظارات آنها در نظر گرفته شود.
در همین زمینه پژوهشی در کشور بهمنظور بررسی چگونگی اطلاعرسانی به بیماران سرطانی بر روی 71 نفر از متخصصان بالینی پزشکان و پرستاران شاغل در بخش مراقبتهای بیماران سرطانی انجام شده است.
نتایج مطالعه حاضر نشان میدهد 54 درصد پزشکان مورد مطالعه اظهار کردهاند که تشخیص واقعی بیماری را به بیماران خود منتقل نمیکنند.
در تایید این یافته نتایج مطالعهای دیگر هم نشان داده که پزشکان تنها به 25 درصد از بیمارانشان تشخیص واقعی بیماری را منتقل میکنند.
با در نظر داشتن عوامل زمینهای که بر امر اطلاعرسانی به بیماران سرطانی در هر جامعه تاثیرگذار است، محدودیتهای این امر در کشور ما نیز روشنتر میشود. چنانکه تاثیر بافت فرهنگی و اعتقادی بر انتقال تشخیص واقعی بیماری به بیماران سرطانی در مطالعات دیگری نیز نشان داده شده است.
در زمینهی انتقال اطلاعات به بیماران، عمده متخصصان تمایل خود را نسبت به انتقال اطلاعات بیشتر ابراز داشتهاند.
بهطور کلی یکی از مسائلی که بهعنوان عاملی در محدودسازی برقراری ارتباط صحیح بین بیماران و پزشکان مطرح است، فقدان آموزش کافی برای کسب مهارتهای ارتباطی است. این امر به خوبی مستند شده است، در حالی که متخصصان بالینی که قسمت عمده ای از وقت خود را در ارتباط با بیمار سپری میکنند، آموزشی را بهصورت تئوری یا عملی در این رابطه دریافت نداشته و در نتیجه این بیمار از دانستن اطلاعات مربوط به بیماری و روند درمان محروم میشود.
پژوهش فوق تاکید میکند که بیتردید توجه به ارتقای مهارتهای ارتباطی در پزشکان از ایجاد ارتباطی مبهم بین بیمار سرطانی و پزشک پیشگیری کرده و منجر به بهبود برقراری ارتباط در ارائهدهندگان خدمات بهداشتی به بیماران سرطانی میشود. بهطور کلی در نظر داشتن پیچیدگیهای امر اطلاعرسانی به بیماران سرطانی و بدون علاج منجر به تهیه راهنماهایی در این زمینه شده است.
یافتههای این پژوهش نشان داده است که در مورد موانع و محدودیتهای امر اطلاعرسانی به بیماران سرطانی عمدهترین مورد، درخواست خانواده بیمار مبنی بر عدم افشای تشخیص بیماری به بیمار است. این امر ضمن تایید اهمیت دیدگاه فرهنگی دراین زمینه به این نکته نیز اشاره دارد که در بسیاری موارد بستگان تعیینکنندهی نوع اطلاعاتی هستند که از جانب پزشک به بیمار منتقل میشود.
محدودیتهای زمانی به عنوان یکی دیگر از موانع برقراری ارتباط با بیمار عنوان شده است که در تایید یافتههای مطالعات دیگر است. همچنین محدودبودن مطالب نوشته شده در مورد سرطانها به صورت جزوات و بروشورهای آموزشی از عواملی است که بر امر اطلاعرسانی به بیماران سرطانی توسط پزشکان تاثیرگذار است.
پژوهش پیش رو تاکید میکند: برقراری ارتباط بهمنظور اطلاعرسانی به بیماران سرطانی ارتباطی دوجانبه بوده و پزشک و بیمار هر دو باید دراین زمینه مشارکت کنند. تجربهی سرطان بهعنوان تجربهی یک موقعیت دشوار احساسات آسیبپذیری را در بیمار ایجاد میکند که بر مکانیسمهای مقابلهای وی اثرگذار است.
طبق این تحقیق، با در نظر داشتن تمامی عوامل زمینهای موثر بر امر اطلاعرسانی به بیماران سرطانی، تعیین دقیق نوع اطلاعات منتقل شده، حجم انتقال اطلاعات و نیز زمان مناسب جهت انتقال مطالب دشوار است. به هرحال با وجود ابهامات و پیچیدگیهای بسیار در ارائه و روشهای برقراری ارتباط با بیماران سرطانی و بستگانشان تردیدی وجود ندارد که نیازهای بیماران سرطانی در اولویت قرار داشته و تجارب و نظراتشان در امر اطلاعرسانی باید مورد توجه قرار گیرد.
اما درحال حاضر چنین به نظر میرسد که در مورد مراقبتهای اطلاعاتی، حمایتی و اجتماعی بیماران سرطانی در ایران اشکالات و نواقص چندی موجود بوده و طراحی برنامههای ساختاری مناسب در این زمینه ضروری است.
پایان مطلب/