مدیریت بیماریهای دیابتی با بیوحسگر آنزیمی ساخت محققان کشور
محققان ایرانی با استفاده از نانولولههای کربنی تک دیواره برای تعیین غلظت 3- هیدروکسی بوتیرات (HB) در سرم موفق به طراحی و ساخت بیوحسگرهای آنزیمی شدند.
امتیاز:
به گزارش بنیان به نقل از ایسنا، دکتر کبری امیدفر، عضو هیات علمی مرکز تحقیقات بیوحسگر پژوهشگاه علوم غدد و متابولیسم دانشگاه علوم پزشکی تهران و مجری این طرح تحقیقاتی با بیان این که تشخیص دقیق 3- هیدروکسی بوتیرات در نمونههای زنده برای مدیریت بیماریهای دیابتی مهم است، اظهار کرد: اجسام کتونی همچون 3-هیدروکسی بوتیرات (HB) و استواستات به طور غیرعادی در خون بیماران دیابتی با کتواسیدوز دیابتی (DKA) انباشته میشوند. کتواسیدوز دیابتی به عنوان نشانه تهدیدکننده حیات همراه با دیابت، اغلب در بیماران دیابتی نوع 1 اتفاق میافتد، گرچه میتواند در بیماران دیابتی نوع 2 هم مشاهده شود.
وی افزود: هیدروکسی بوتیرات (HB)، ترکیب کتونی اصلی تولید شده در بیماران با کتواسیدوز دیابتی است و مقدار آن نسبت به اجسام کتونی دیگر 10 به 1 است. مقادیر کمتر از یک میلی مولار هیدروکسی بوتیرات به طور نرمال در خون افراد سالم تشخیص داده شده، در حالیکه سطوح هیدروکسی بوتیرات در محدوده 3-1 میلی مولار میتواند در بیماران با هایپرکتونمیا و تحت کتواسیدوز دیابتی مشاهده شود. غلظت هیدروکسی بوتیرات میتواند بالای مقدار عددی 3 هم برود و به 12 میلی مولار نیز برسد. بنابراین، تعیین سطوح هیدروکسی بوتیرات در نمونههای زیستی برای تشخیص زودهنگام دیابت وکتونمیا ارزشمند است.
امیدفر تصریح کرد: غلظت هیدروکسی بوتیرات (HB) معمولا به وسیلهی روشهایی همچون کروماتوگرافی، سنجشهای ایزوتوپیک و اسپکتروفوتومتریک سنجیده میشود. به هر حال، این روشها اغلب وقت گیر هستند و مراحل پردازش چندگانه دارند. همچنین به تجهیزات و معرفهای خاص و تعداد زیاد کارکنان حرفهای نیاز دارند. سرعت رو به رشد نیاز به تستهای تشخیص بالینی در این روزها مستلزم توسعه تکنیکهای دیگر است. حساسیت و تخصصی بودن زیاد، هزینه کم و سهولت در استفاده و تفسیر، سبب شده است که امروزه بیو حسگرها، ابزاری مفید و ایدهال جهت اندازهگیری آنالیتها باشند.
مجری این طرح تحقیقاتی گفت: در این مطالعه، روش سادهای برای ساخت حسگر هیدروکسی بوتیرات (HB) با استفاده از نانولولههای کربنی تک دیواره ارائه شده است. استفاده از نانولولههای کربنی، پتانسیل اکسیداسیون NADH را به 0.05- ولت کاهش میدهد که این حالت برای تشخیص الکتروشیمیایی خیلی مناسب است.
وی افزود: علت این کاهش پتانسیل NADH را نیز میتوان به استفاده از فناوری نانو و نانومواد ارتباط داد. نانومواد به علت ظرفیتشان در افزایش ثبات، پایداری و حساسیت، همراه با پیشرفت راندمان در طراحی بیوحسگرها و انواع مختلف روشهای تشخیصی ایمونولوژیک استفاده میشوند. در این میان، نانولولههای کربنی (CNT) به علت واکنش شیمیایی و پایداری بالا و مقاومت مکانیکی مناسب انتخاب خوبی برای تثبیت آنزیم در سطح حسگرهای الکتروشیمیایی هستند. جذب فیزیکی و پیوند کووالانسی با نانولولههای کربنی، از رایجترین روشها برای تثبیت آنزیمها در سطح این نانومواد است.
عضو هیات علمی مرکز تحقیقات بیوحسگر پژوهشگاه علوم غدد و متابولیسم دانشگاه علوم پزشکی تهران افزود: در این تحقیقات اندازهگیری الکتروشیمیایی 3-هیدروکسی بوتیرات مبتنی بر سنجش ولتامتری چرخهای (CV) بوده و سیگنال تولید شده به وسیله یکی از محصولات واکنش آنزیمی به نام بتا نیکوتین آمید دی نوکلئوتید (NADH) اندازهگیری شد. با استفاده از نانولولههای کربنی تک دیواره (SWCNT) و مشاهده کاهش پتانسیل اکسیداسیون NADH اندازهگیری الکتروشیمیایی انجام شد و نتایج نشان داد که این بیوحسگر قادر است طیف خطی یک دهم تا دو میلی مولار را شناسایی کرده و دقت اندازهگیری آن 0.009 میلی مولار است.
امیدفر گفت: اندازهگیریهای الکتروشیمیایی با دیگر ترکیبات مداخله گر، ویژگی و اختصاصیت این بیوحسگر را تأیید کرد. همچنین در بررسی پایداری درازمدت، این بیوحسگر بازده قابل قبولی تا حدود 100 روز را نشان داد.
وی خاطرنشان کرد: بیوحسگر طراحی شده دارای پتانسیل پایین اکسیداسیون NADH، حساسیت بالا، پایداری بالا و محدوده خطی مناسب بوده و سهولت طراحی این بیوحسگر، آن را الگوی خوبی برای طراحی سایر بیوحسگرهای مبتنی بر دهیدروژناز قرار میدهد. با ایجاد تغییراتی در این تستها میتوان از آنها در آزمایشگاهها، مطب پزشک و در منزل بهره جست.
نتایج این تحقیق در مجله IET Nanobiotechnology منتشر شده است.
پایان مطلب/