تاریخ انتشار: چهارشنبه 10 فروردین 1401
 نقش سلول‌های بنیادی در ایجاد سندروم میلودیسپلاستیک

  نقش سلول‌های بنیادی در ایجاد سندروم میلودیسپلاستیک

محققان گروه‌هایی از سلول‌های را بنیادی پیدا کردند که باعث ایجاد سندرم‌های میلودیسپلاستیک می‌شوند.
امتیاز: Article Rating

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بنیان، دانشمندان مرکز سرطان اندرسون دانشگاه تگزاس بیان کردند که مقاومت درمانی در بیماران مبتلا به سندرم های میلودیسپلاستیک (MDS) توسط دو دسته مجزا از سلول‌های بنیادی ایجاد می‌شود و رویکردهای درمانی ممکنی را شناسایی کردند که این سلول‌ها را هدف قرار می‌دهد. این مطالعه که در ژورنال Nature Medicine منتشر شده است، می‌تواند مزایای قابل‌توجهی برای بیماران مبتلا به پیشرفت بیماری داشته باشد.
سندرم‌های میلودیسپلاستیک (MDS) ناشی از اختلالات نئوپلاستیک ناهمگن سلول‌های بنیادی خونساز (HSCs) هستند. استاندارد فعلی مراقبت برای بیماران مبتلا به MDS، درمان مبتنی بر عامل هیپومتیل کننده (HMA) است. با این حال، تقریبا 50٪ از بیماران MDS در درمان HMA شکست می‌خورند و به لوسمی حاد میلوئیدی پیشرفت می‌کنند و به دلیل عدم وجود گزینه‌های درمانی خط دوم تایید شده با پیش آگهی بدی مواجه می‌شوند.
به طور کلی، مطالعه حاضر نشان می‌دهد که معماری HSC در MDS نشانگرهای زیستی پیش بینی کننده بالقوه ای برای هدایت درمان‌های خط دوم پس از شکست HMA هستند. این یافته‌ها مستلزم بررسی بیشتر مسیرهای بقای خاص HSC برای شناسایی اهداف درمانی جدید پتانسیل بالینی در MDS است.
این مطالعه که شامل مطالعات پیش بالینی و بالینی است، طبق گزارشات، بزرگترین تجزیه و تحلیل تا به امروز از نمونه‌های بیماران MDS را نشان می‌دهد. نویسنده ارشد این مطالعه گفت: "اکثر موارد MDS به درمان‌های فعلی یا در عود پاسخ نمی دهند." این مطالعه بینش جدیدی در مورد آنچه باعث شکست درمان و پیشرفت بیماری در MDS می‌شود ارائه می‌دهد و احتمالاً گزینه‌های درمانی هدفمندی را برای این بیماران ارائه می‌دهد. بیمارانی که درمان در آن‌ها شکست خورده است، اغلب تنها چهار تا شش ماه زنده می‌مانند و نرخ پاسخ کامل کمتری به درمان استاندارد دارند. 
محققان بیش از 400 نمونه از بیماران مبتلا به MDS را که در مراحل مختلف بیماری گرفته شده بودند، تجزیه و تحلیل کردند. آن‌ها با استفاده از پروفایل مولکولی یکپارچه HSCها دریافتند که HMAها سلول های سرطانی بالغ را از بین می‌برند اما سلول‌های بنیادی را زنده می‌گذارند که منجر به عود بیماری می‌شود. مقایسه نمونه‌های مغز استخوان از بیماران درمان‌نشده با اهداکنندگان سالم نشان داد که نمونه‌های MDS را می‌توان بر اساس مشخصات آن سلول‌های بنیادی به دو گروه تقسیم کرد.
بر اساس این نتایج، محققان ارزیابی کردند که آیا پروفایل HSC می‌تواند پاسخ های درمانی را در یک محیط بالینی پیش بینی کند یا خیر. مطابق با این فرضیه که درمان مبتنی بر ونتوکلاکس به طور انتخابی جمعیت HSC با مشخصات CMP (پیش سازهای میلوئیدهای رایج) را هدف قرار می‌دهد، محققان کاهش قابل توجهی در سلول‌های بنیادی پس از درمان در بیماران مبتلا به بیماری الگوی CMP مشاهده کردند. در مقابل، هیچ تغییر قابل توجهی در بیماران مبتلا به MDS الگوی GMP (پیش سازهای گرانوسیت-مونوسیت) وجود نداشت. 
مطالعات بیشتری برای تعیین اینکه آیا سیستم ایمنی به بهبود بیماری کمک می‌کند یا خیر، نیاز است، و آزمایشات آینده نگر بزرگتری برای تعیین مزایای انتخابی درمان ونتوکلاکس در بیماران با الگوی CMP مورد نیاز است. نتایج این مطالعه نشان داد که: این داده‌ها می‌توانند سرعت کشف درمانی MDS را تسریع کنند، که در نهایت ممکن است به نفع بیماران مبتلا به این بیماری لاعلاج باشد. 
پایان مطلب/
لینک منبع:

 https://doi.org/10.1038/s41591-022-01696-4 

ثبت امتیاز
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.
ارسال نظر جدید

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

کلیدواژه
کلیدواژه