نتایج فاز اول کارآزمایی بالینی فلج مغزی با سلولهای بنیادی خون بندناف، حاکی از ایمن و مؤثر بودن این روش درمانی است.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی بنیان، محققان شرکت فناوری بن یاختههای رویان با همکاری مرکز طبی کودکان تهران و ستاد توسعه سلولهای بنیادی، با استفاده از سلولهای تکهستهای خون بندناف (UCB-MNC) به نتایج قابلتوجهی در درمان فلج مغزی دست یافتند. آنها میزان ایمنی و اثربخشی تزریق اینتراتکال (داخل نخاعی) UCB-MNCها را روی عملکردهای تکاملی کودکان 14-4 سالۀ دچار فلج مغزی اسپاستیک مورد ارزیابی قرار دادند. این مطالعه به صورت تصادفی و دوسوکور انجام گردید و نتایج آن در مارس 2022 در مجله BMC Neurology به چاپ رسید.
فلج مغزی
فلج مغزی (Cerebral Palsy یا CP)، گروه ناهمگنی از اختلالات رشدی-عصبی دائمی و غیرپیشرونده است که بر تون عضلانی، حرکات و مهارتهای حرکتی تأثیر میگذارد. CP علت اصلی ناتوانی در دوران کودکی است و شیوع جهانی آن حدود 3 مورد به ازای هر 1000 تولد زنده گزارش شده است. افراد مبتلا به CP در مقایسه با عامه جمعیت، شیوع بالاتری از حوادث پزشکی و بار اقتصادی بیشتری برای جامعه دارند. درمانهای اولیه ممکن است بتواند بار اقتصادی CP را کاهش دهد. تا به امروز، هیچ درمان اصلاحکنندهای برای بیماری فلج مغزی یافت نشده است و درمانهای فعلی بر درمان ناتوانیها و مدیریت بیماریهای همراه آن متمرکز شدهاند. درمانهای جداییناپذیر این عارضه شامل فیزیوتراپی و توانبخشی است، اما در بیشتر موارد، اینها اثربخشی محدودی دارند.
سلولهای بنیادی خون بندناف؛ راهکاری اثربخش در درمان فلج مغزی
امروزه، مشخص گردیده که درمان با سلولهای بنیادی یک درمان امیدوارکننده در اختلالات عصبی مختلف میباشد؛ از جمله در سکته مغزی، اسکلروز جانبی آمیوتروفیک، بیماری پارکینسون و آسیب نخاعی. برخی کارآزماییهای بالینی تصادفی گزارش کردهاند که درمان با سلولهای بنیادی میتواند پتانسیل درمان CP را نیز داشته باشد. انواع مختلفی از سلولهای بنیادی وجود دارد که میتوان آنها را از منابع مختلفی استخراج کرد. خون بندناف (UCB) سالهاست که برای درمان سرطان خون و کمخونی استفاده میشود. سلولهای تک هستهای (MNCs) مشتق شده از خون بندناف حاوی سلولهای اجدادی خونساز هستند؛ از جمله لنفوسیتها، مونوسیتها، سلولهای بنیادی، سلولهای پیشساز اندوتلیال و همچنین سلولهای استرومایی مزانشیمی (MSCs). برخی از مطالعات اثرات درمانی MNCهای جدا شده از مغز استخوان را ارزیابی کردهاند، اما عموماً استفاده از خون بندناف در جمعیت کودکان راحتتر است، زیرا سلولها را میتوان بدون روشهای تهاجمی و دردناک تهیه کرد. همچنین استفاده از خون بندناف آلوژن نسبت به استفاده از سلولهای مغز استخوان اتولوگ، ارزانتر و از نظر زمانی کوتاهتر است. UCB-MNCهای آلوژن در مطالعات بالینی فاز دوم اخیر به صورت داخل وریدی تزریق شدند و نشان دادند که ایمن و مؤثر هستند.
بررسی روش مطالعاتی
این مطالعه یک مطالعه بالینی چند مرکزی، تصادفی، دوسوکور، مبتنی بر جمعیت با گروه شم-شاهد بود که در مرکز طبی کودکان وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران و با همت بیمارستان اطفال بندرعباس در استان هرمزگان انجام شد. در این مطالعه 72 بیمار مشارکت داشتند که به طور تصادفی به 2 گروه 36 نفری تقسیم شدند: گروه دریافت کننده سلولهای تک هستهای خون بندناف و گروه شاهد (کنترل) بدون تزریق با ظاهری شبیه تزریق اینتراتکال به گونهای که بیمار و ارزیاب مطلع نباشند. شرکتکنندگان 4-14 سالۀ دارای فلج مغزی اسپاستیک به نسبت مساوی (1:1) سلولهای تک هستهای خون بندناف و شم (پلاسبو) دریافت کردند. این شرکتکنندگان برای آنتیژن لکوسیت انسانی (HLA) مورد آزمایش قرار گرفتند و افراد کاملاً سازگار با UCB-MNCs تحت درمان قرار گرفتند. سلولهای تک دوز به مایع مغزی نخاعی گروه آزمایش پیوند زده شد. چندین بار سوزنهای ریزی به قسمت پایین کمر گروه شم-کنترل زده شد. همچنین به منظور جلوگیری از اطلاع همۀ افراد، به آنها آرامبخش داده شد. معیارهای ارزیابی تکاملی شامل تغییرات حرکتی درشت (GMFM-66)، GMFCS و شدت اسپاستیسیته بر اساس میانگین تغییرات در مقیاس اصلاح شده اشورث (Ashworth scale)، آزمایش MRI، PEDI و یافتههای تصویربرداری مغز در شروع درمان و طی مراحل ارزیابی بود. از روش تصویربرداری تانسور انتشار برای ارزیابی تغییرات در ساختار ماده سفید مغز استفاده گردید.
از بين بیماران، کودکانی که در تصویربرداری مغز ضایعه غیر مادرزادی قابل توجیه با فلج مغزی داشتند، یا دارای سطح 2-5 معیار GMFCS بودند؛ به عنوان نمونه مناسب برای آزمایش در نظر گرفته شدند. مفهوم بوبات یا Bobath concept به عنوان رویکرد توانبخشی در تمام مراکز درمانی مورد استفاده قرار گرفت. مطالعه شامل چهار مرحله بود: 1) مرحله غربالگری اولیه 2) مرحله پایه 3) مرحله درمان دوسوکور با تزریق داخل نخاعی و تک دوز سلولهای تک هستهای خون بندناف (UCB-MNC) یا روش شم و 4) مرحله پیگیری.
اولین نقطه ارزیابی، بررسی میانگین تغییرات عملکرد حرکتی درشت (GMFM-66) از پایه تا ماه دوازدهم از شروع فرآیند بود. همچنین میانگین تغییرات در مقیاس اصلاح شده اشورث (MAS)، لیست ارزشیابی ناتوانی کودکان (PEDI) و کیفیت زندگی (CP-QoL) نیز بین گروهها مورد مقایسه و ارزیابی قرار گرفت. دومین نقطه کنترل یا ارزیابی، بررسی میانگین تغییرات در ناهمسانگردی جزئی (Fractional anisotropy) ، میانگین نفوذپذیری مسیر قشری بصل النخاع (CST)، میانگین انتشار (MD) و تابش بخش تالاموس خلفی (PTR) بود.
بهبود نتایج بالینی در کودکان مبتلا به فلج مغزی، با پیوند سلولهای بنیادی خون بندناف
نتایج این مطالعه، حاکی از ایمن و مؤثر بودن این روش درمانی است؛ به طوریکه، بعد از گذشت یکسال معیارهای حرکتی نمره افزایشی نشان دادند. نمره عملکرد حرکتی درشت، تون عضلانی و نمره ناتوانی در شرکتکنندگانی که با تک دوز UCB-MNCs تحت درمان قرار گرفتند در مقایسه با گروه کنترل، پس از یک سال از درمان، به طور معناداری افزایش یافت. میانگین تغییرات در نمرات MAS پس از 12 ماه از تزریق سلول در مقایسه با پایه و گروه کنترل کاهش یافت. در مورد معیار CP-QoL و PEDI نیز میانگین نمرات، در گروه آزمایش بالاتر از گروه کنترل بود. دادههای تصویربرداری نشان داد که میانگین ناهمسانگردی جزئی (FA) در شرکت کنندگان گروه دریافت کننده سلول افزایش و میانگین انتشار (MD) کاهش یافته است که نشان دهنده بهبود در ماده سفید است. بهبود عملکرد حرکتی و اسپاستیسیته در گروه آزمایش در آخرین دوره پیگیری (12 ماه) نسبت به دوره پیگیری قبلی (6 ماه) کاهش یافت؛ این مسأله ممکن است اثرات موقت سلول درمانی را نشان دهد که میتواند با تزریق سلولی مکرر در دورههای زمانی مختلف برطرف شود. خود مراقبتی، تحرک و عملکرد اجتماعی افراد تحت درمان با UCB-MNCs نیز افزایش یافت.
دستیابی به روش مؤثر درمانی برای خدمترسانی به بیماران بیشتر، مستلزم انجام فازهای تحقیقاتی و بالینی بعدی و دریافت مجوزهای لازم از سازمانهای ذیصلاح خواهد بود.
پایان مطلب/
پانوشت:
GMFM-66: اندازهگیری عملکرد حرکتی درشت (GMFM) یک ابزار ارزیابی است که برای اندازهگیری تغییرات عملکرد حرکتی در طول زمان یا با مداخله در کودکان مبتلا به فلج مغزی طراحی و ارزیابی شده است.
GMFCS: یک سیستم طبقهبندی جهانی است که برای تمامی اشکال فلج مغزی قابل اجرا است و از یک سیستم ۵ سطحی استفاده میکند که با میزان توانایی و محدودیتهای ناشی از اختلال در ارتباط است. افرادي كه در سطح يك و دو اين مقياس باشند فلج مغزي با شدت كم، سطح سه شدت متوسط و سطوح چهار و پنج شدت بالا دارند.
مقیاس اشورث (Ashworth scale): یک معیار کلینیکی است که برای ارزیابی میزان اسپاستیسیته یا افزایش تون عضلانی ارائه شده است. این معیار شامل 5 نمره (از صفر تا چهار) است که نمره صفر، عدم وجود تنش عضلانی و نمره چهار، هیپرتونی شدید را نشان میدهد.
مفهوم بوبات (Bobath concept): رویکرد عصبی است که در ارزیابی و درمان بیمار اعمال میشود (مانند بزرگسالان پس از سکته مغزی، یا کودکان مبتلا به فلج مغزی). هدف از استفاده از مفهوم بوبات ارتقا یادگیری حرکتی برای کنترل حرکتی کارآمد در محیطهای مختلف و در نتیجه بهبود مشارکت و عملکرد است. در ایالات متحده، مفهوم بوبات به عنوان "درمان عصبی-تکاملی" (NDT) نیز شناخته میشود.
Ref:
1. Zarrabi M, Akbari MG, Amanat M, Majmaa A, Moaiedi AR, Montazerlotfelahi H, et al. The safety and efficacy of umbilical cord blood mononuclear cells in individuals with spastic cerebral palsy: a randomized double-blind sham-controlled clinical trial. BMC neurology. 2022;22(1):1-13.
2. Veneruso, V., et al., Stem cell paracrine effect and delivery strategies for spinal cord injury regeneration. Journal of Controlled Release, 2019. 300: p. 141-153.
3. Amanat M, Majmaa A, Zarrabi M, Nouri M, Akbari MG, Moaiedi AR, Ghaemi O, Zamani F, Najafi S, Badv RS, Vosough M, et al. Clinical and imaging outcomes after intrathecal injection of umbilical cord tissue mesenchymal stem cells in cerebral palsy: a randomized double-blind sham-controlled clinical trial. Stem Cell Res Ther. 2021;12:439.