پیشبینی نحوه پاسخ به ایمونوتراپی با انجام آزمایش خون
شناسایی یک بیومارکر خونی، که قادر به پیشبینی مزایای ایمونوتراپی برای بیماران مبتلا به نوع خاصی از سرطان ریه است.
امتیاز:
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی بنیان، بر اساس مطالعهای که در Nature Medicine منتشر شده است، یک بیومارکر تومور که در خون بیان میشود، میتواند تاثیر ایمونوتراپی را برای بیماران مبتلا به سرطان ریه پیشبینی کند. یافتههای این مطالعه، به پزشکان در شناسایی و طراحی نشانگرهای زیستی مبتنی بر خون، در ایمونو-آنکولوژی کمک میکند.
درمان با آنتیبادی منوکلونال آتزولیزوماب (Atezolizumab)، یک درمان موثر برای بیماران مبتلا به سرطان موضعی پیشرفته یا متاستاتیک ریه سلول غیرکوچک (non-small cell lung cancer) است که تومورهای آنها مولکول لیگاند مرگ برنامهریزی شده 1 (PD-L1) را به میزان بالایی بیان میکنند. هنگامیکه PD-L1 به قسمت بیرونی سلول متصل میشود، به سلولهای T در حال گردش میگویند که سلول سرطانی را به حال خود رها کنند. بسیاری از سرطانها بیان PD-L1 را افزایش میدهند تا به پنهان کردن سلولهای سرطانی از سیستم ایمنی کمک کنند.
بنابراین برای تعیین سطح PD-L1 به بیوپسی نیاز است. ولی 30 درصد از بیماران مبتلا به NSCLC بافت با کیفیتی ندارند، و ایجاد یک نشانگر زیستی مبتنی بر خون، برای پیشبینی پاسخ به ایمونوتراپی مهم است.
در این کارآزمایی بالینی که 153 بیمار مبتلا به NSCLC را مورد بررسی قرار داد، محققان DNA تومور در گردش (ctDNA) را برای بار جهشی تومور (TMB) تجزیه و تحلیل کردند، که معیاری از کل جهشهای موجود در DNA سلولهای سرطانی است. سرطانهای با TMB بالا، مناسب درمان با داروی آتزولیزوماب هستند.
از بین بیماران، 28 بیمار دارای مقادیر TMB بالا بودند- که آنها را برای درمان با آتزولیزوماب مناسب میکرد - در حالی که 91 بیمار دارای مقادیر TMB پایین بودند. قابلتوجه است که، گروه TMB بالا کمی جوانتر بودند و سیگاریهای بیشتری نیز داشتند.
همه بیماران درمان با آتزولیزوماب را دریافت کردند و نرخ پاسخ به درمان در گروه TMB بالا بسیار بالاتر بود - 35.7٪ در مقایسه با فقط 5.5٪ در گروه TMB پایین. بیماران در گروه TMB بالا، بقای طولانیتری را نسبت به بیماران گروه TMB پایین نیز تجربه کردند.
به گفته نویسندگان، این یافتهها نشان میدهند که اندازهگیری TMB، یک گزینه مناسب برای طبقهبندی بیماران جهت دریافت این نوع دارو هستند.
پایان مطلب/
لینک منبع:
DOI: 10.1038/s41591-022-01754-x