یادداشت
استرس مالی و افسردگی در بزرگسالان
بررسیهای اخیر محققان ارتباط معنی داری بین مشکلات مالی و افسردگی نشان داده است.
امتیاز:
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بنیان، استرس مالی به عنوان یک عامل اقتصادی تعیین کننده افسردگی پیشنهاد شده است. با این حال، تحلیل سیستماتیک کمی از ابعاد مختلف استرس مالی و ارتباط آنها با افسردگی وجود دارد.
ارتباط بین درآمد و افسردگی
یازده مطالعه بررسی شده نشان دادند که رابطه بین سطح درآمد فردی یا خانواده و افسردگی مستقیم میباشد. افزایش درآمد نسبی خانوار (به عنوان مثال، رتبه درآمد) از نظر آماری با کاهش خطر افسردگی در یک مقطع زمانی مشخص مرتبط است. تأثیر درآمد خانوار در ابتدا بر خطر نشان دادن علائم افسردگی در مقطع زمانی ضعیف بود، اما همچنان از نظر آماری معنیدار بود و سطح افسردگی پایه را کنترل کرد. محققان دریافتند که درآمد پایین خانوار در ابتدا میتواند وضعیت افسردگی بدتر را در طول دوره پیگیری پیش بینی کند. بر اساس شواهد از ایالات متحده، افراد با سطوح پایینتر درآمد خانوار، در مقایسه با افرادی که سطح درآمد خانوار بالاتری دارند، با خطر افسردگی بیشتری روبرو هستند. علاوه بر این، کاهش درآمد نیز با افزایش خطر افسردگی مرتبط بود. از طرف دیگر مستمری و درآمد بازنشستگی به طور قابل توجهی با کاهش نمرات خوشحالی در میان افراد مسن چینی، کنترل سایر عوامل اجتماعی-اقتصادی و وضعیت سلامت مرتبط است. رابطه قدرت درآمد و افسردگی متفاوت است و میتواند تحت تأثیر نحوه اندازه گیری درآمد باشد. به عنوان مثال، در مقایسه با درآمد مطلق، سطح درآمد نسبی یک خانوار در یک گروه مرجع به عنوان یک پیشبینیکننده مالی ثابتتر افسردگی در خانواده نشان داده شد.
رابطه بین درآمد و افسردگی برای همه گروههای درآمدی وجود دارد، اما در میان گروههای کمدرآمد آشکارتر است. به گفته محققان، ارتباط بین افسردگی و درآمد در میان افرادی که سطح درآمد کمتر از میانگین دارند، قویتر است. بر اساس یک آزمایش شبه طبیعی، برخی محققان نشان دادند که کاهش مزایای مسکن به طور قابل توجهی شیوع افسردگی را در خانوادههای کم درآمد بریتانیا افزایش میدهد. علاوه بر این، ارتباط بین درآمد بازنشستگی و علائم افسردگی در افراد مسنتر در میان گروههای کمدرآمد بارزتر بود. به طور گستردهتر، رابطه درآمد-افسردگی ممکن است تحت تأثیر وضعیت اقتصادی مناطقی که خانوارها در آن زندگی میکنند، باشد.
ارتباط بین داراییهای مادی و افسردگی
دو مطالعه در مورد رابطه بین دارایی و افسردگی شناسایی شد: یک مطالعه مقطعی و یک مطالعه طولی. این مطالعات نشان داد که داراییها پس از کنترل عوامل مخدوش کننده دموگرافیک و سایر عوامل مخدوش کننده اجتماعی-اقتصادی، پیش بینی کننده قابل توجهی از افسردگی هستند. علاوه بر این، ارتباط داراییهای خانوار-افسردگی برای افرادی با سطوح پایینتر دارایی در ابتدا قویتر بود. جهتهای رابطه دارایی-افسردگی در یک مطالعه مورد بررسی قرار گرفت. سطوح پایین داراییهای مادی فردی و خانگی به طور قابل توجهی با افسردگی در دوره پیگیری پس از کنترل سن، جنسیت، نژاد و تحصیلات مرتبط است. در مقابل، داشتن علائم افسردگی بیشتر در ابتدا به طور قابل توجهی با سطوح پایینتر داراییهای فردی در دوره پیگیری مرتبط بود.
ارتباط بین ثروت و افسردگی
سه مطالعه به بررسی رابطه بین ثروت و افسردگی در بزرگسالان پرداختند. همه آنها بر اساس زمینههای کشور با درآمد بالا از جمله بریتانیا و ایالات متحده بودند و یک رابطه مثبت بین ثروت کم فردی یا خانواده و افسردگی در میان سالمندان و افراد مسن را پیشنهاد کردند.
ارتباط بین بدهی و افسردگی
چهارده مطالعه ارتباط بین بدهی و افسردگی را بررسی کردند و شواهد تجربی بر اساس کشورهای با درآمد بالا (اروپا و ایالات متحده) و شیلی ارائه کردند. سه مطالعه مقطعی بودند و همه آنها ارتباط مثبتی بین بدهی (بر اساس بدهی دانشجویی، وقوع هر بدهی، یا بدهی بدون وثیقه ارزیابی شده) و علائم افسردگی پس از کنترل عوامل جمعیت شناختی و سایر عوامل اجتماعی-اقتصادی گزارش کردند. ارتباط بین وقوع و/یا میزان بدهی مالی، وقوع و/یا میزان بدهی مسکن، بدهی وام مسکن بیش از حد، وقوع هر گونه بدهی، نسبت بدهی به دارایی، و نسبت بدهی به درآمد، از یک سو و افسردگی از سوی دیگر در مطالعات بررسی شده مورد بررسی قرار گرفتند. تغییر بدهی بدون وام مسکن به داشتن بدهی وام مسکن قابل توجه با بدتر شدن علائم افسردگی در زنان ارتباط مثبت داشت. افرادی که بیش از حد بدهکار نبودند، صرف نظر از وضعیت بدهی قبلی، بدتر شدن افسردگی را تجربه نکردند، که نشان داد با کاهش سطح بدهی، اثر بدهکاری بیش از حد بر علائم افسردگی از بین میرود.
ارتباط بین مشکلات مالی و افسردگی
مشکلات مالی فعلی با افزایش بعدی افسردگی در ایالات متحده مرتبط است. علاوه بر این، مطالعات بررسی شده نشان داد که اثر مشکلات مالی گذشته بر علائم افسردگی با گذشت زمان کاهش مییابد. به عبارت دیگر، مشکلات مالی فعلی بیشترین اهمیت را برای علائم افسردگی فعلی دارد. افرادی که در حال حاضر مشکلات مالی را تجربه میکنند، نسبت به افرادی که در گذشته فقط مشکلات مالی را تجربه کردهاند یا هرگز آن را تجربه نکردهاند، بیشتر به افسردگی مبتلا میشوند.
ارتباط بین فشار مالی ذهنی و افسردگی
یک رابطه مثبت بین فشار مالی ذهنی و افسردگی وجود داشت. افزایش استرس ذهنی در ابتدا با افسردگی بیشتر در طول زمان همراه است. سطوح بالاتر فشار مالی ذهنی اندازهگیری شده در ابتدا با علائم افسردگی بیشتر پس از سه سال در میان افراد مسن مرتبط است.
جمع بندی
این بررسی یافتههای مربوط به رابطه بین استرس مالی و افسردگی در شاخصهای مختلف استرس مالی متفاوت است. شاخصهای اقتصادی مانند داراییهای مادی، بدهیهای بدون تضمین، سختیهای مالی و معیارهای ذهنی استرس مالی پیشبینیکنندههای نسبتاً قوی و پایدار علائم افسردگی هستند، در حالی که سطوح درآمد مطلق و ثروت با افسردگی ارتباط قطعی ندارند. تنها شواهد در مورد درآمد نسبی و ثروت نسبی حاکی از رابطه قویتر بین درآمد نسبی یا ثروت نسبی و علائم افسردگی نسبت به رابطه بین درآمد مطلق یا ثروت و افسردگی است. علاوه بر این، این بررسی نشان میدهد که ارتباط بین شاخصهایی مانند درآمد، داراییهای مادی یا ثروت و افسردگی در گروههای اجتماعی-اقتصادی پایینتر (به عنوان مثال، گروه کم درآمد یا کم ثروت) بارزتر است. این بررسی قادر به نتیجهگیری در مورد ارتباط بین بدهی و افسردگی در میان گروههای مختلف اجتماعی-اقتصادی است علاوه بر این، شواهد کافی برای نتیجهگیری یک الگوی مشترک در مورد ارتباط بین عوامل استرسزای مالی و افسردگی بر اساس جنسیت یا گروههای سنی وجود ندارد، اگرچه تفاوتهایی در این رابطه در گروههای سنی یا جنسیتی در برخی از مطالعات بررسیشده مشاهده شده است.
پایان مطلب/.