تاریخ انتشار: پنجشنبه 21 اردیبهشت 1402
نوعی سلول ایمنی ممکن است باعث بیماری فیبرومیالژیا شود
یادداشت

  نوعی سلول ایمنی ممکن است باعث بیماری فیبرومیالژیا شود

نوعی از سلول‌های ایمنی را که به سلول‌های عصبی حمله می‌کنند و به بیانی دیگر علت احتمالی فیبرومیالژیا در مدل حیوانی این بیماری کشف شده‌اند.
امتیاز: Article Rating

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بنیان، فیبرومیالژیا با درد مزمن، گسترده و ناتوان کننده مشخص می‌شود که تصور می‌شود توسط فرآیندی به نام حساسیت مرکزی ایجاد می‌شود. اینجاست که سیستم عصبی مرکزی بدن به اشتباه سیگنال‌های عصبی عبوری از مغز و نخاع را تقویت می‌کند و فرد را به درد بیشتر در یک حلقه بازخورد بد حساس می‌کند. اما درک ما از این بیماری، که بیشتر زنان را تحت تاثیر قرار می‌دهد، با تحقیقات طولانی مدت به سرعت در حال تغییر است و مطالعات به تغییرات در سیستم عصبی محیطی یا بیرونی نیز اشاره کرده اند.

فیبرومیالژیا

سندرم فیبرومیالژیا (FMS) با درد و حساسیت گسترده مشخص می‌شود و بیماران معمولاً خستگی و ناراحتی عاطفی را تجربه می‌کنند. علت و پاتوفیزیولوژی فیبرومیالژیا به طور کامل توضیح داده نشده است و هیچ درمان دارویی موثری وجود ندارد. بسیاری از بیماران FMS حساسیت بیشتری نسبت به تحریکات مضر مکانیکی و سرما نشان می‌دهند، بنابراین این بیماری یک سندرم درد مزمن ناتوان کننده و گسترده است که در 2 تا 4 درصد از جمعیت رخ می‌دهد. یک دیدگاه رایج که فیبرومیالژیا ناشی از اختلال عملکرد سیستم عصبی مرکزی است نیز اخیراً با داده‌هایی که تغییرات در فعالیت سیستم عصبی محیطی را نشان می‌دهد به چالش کشیده شده است. اگر چه دلیل اصلی ایجاد این بیماری مشخص نیست ولی شواهد زیادی یک تعامل دوسویه پیچیده بین سلول‌های ایمنی و نورون‌های حسی را نشان می‌دهد.  به بیانی دیگر پلاریزاسیون ماکروفاژهای ساکن در گانگلیون‌های ریشه پشتی و انتقال میتوکندری از ماکروفاژهای نفوذی به سومایت‌ها می‌تواند باعث ایجاد حساسیت نورون‌های حسی محیطی شود.

بررسی‌ها و شواهد حاصل از این مطالعه

در این مطالعه ما با استفاده از یک مدل موشی درد گسترده مزمن را نشان می‌دهیم طی آن نوتروفیل‌ها به گانگلیون‌های حسی حمله می‌کنند و حساسیت مکانیکی را روی موش‌های دریافت‌کننده ایجاد می‌کنند، این در حالی  است که انتقال ایمونوگلوبولین، سرم، لنفوسیت‌ها یا مونوسیت‌ها هیچ تاثیری بر رفتار درد در موش‌ها نداشت. از طرفی مشاهده شد که کاهش نوتروفیل باعث از بین رفتن درد مزمن گسترده در موش می‌شود. در همین راستا نیز مشاهده شد که نوتروفیل‌های بیماران مبتلا به فیبرومیالژیا نیز باعث ایجاد درد در موش‌ها می‌شود. از طرفی ارتباط بین واسطه‌های مشتق از نوتروفیل و حساسیت اعصاب محیطی از قبل ایجاد شده است. در مجوع اینکه مشاهدات ما روش‌هایی را برای هدف قرار دادن درد فیبرومیالژیا از طریق مکانیسم‌هایی پیشنهاد می‌کند که باعث تغییر فعالیت نوتروفیل‌ها و تعامل با نورون‌های حسی می‌شود.

تعامل دوسویه پیچیده بین سلول‌های ایمنی و نورون‌های حسی

مطالعه‌ای در سال 2021 آنتی‌بادی‌هایی را از افراد مبتلا به فیبرومیالژیا به موش‌ها معرفی کرد و در نتیجه حساسیت حیوانات آزمایش به درد را افزایش داد. یافته‌های این تحقیق دلیل محکمی برای این سندروم ایجاد کرد که به‌عنوان یک اختلال خودایمنی عمل می‌کند، یا حداقل می‌توان گفت بیماری است که در آن سلول‌های ایمنی نقش کلیدی را ایفا می‌کنند. تیم تحقیقاتی به رهبری Sara Caxaria، زیست شناس مولکولی و سلولی از دانشگاه کوئین مری لندن، می‌نویسد: «شواهد رو به رشد یک تعامل دوسویه پیچیده بین سلول‌های ایمنی و نورون‌های حسی را نشان می‌دهد. بنابراین محققان با استفاده از رویکردی مشابه با مطالعه 2021، اینبار سلول‌های ایمنی به نام نوتروفیل‌های جمع آوری شده از بیماران مبتلا به فیبرومیالژیا را به موش‌ها معرفی کردند.

اهمیت نوتروفیل‌ها برای ایجاد درد مزمن گسترده

بعد از انتقال نوتروفیل‌های بیماران مبتلا به فیبرومیالژیا به موش‌ها، مشاهده شد که حیوانات سالم فقط با نوتروفیل‌های انسانی که در سیستمشان در گردش است به درد حساس می‌شدند و به آنتی‌بادی، سرم یا سایر سلول‌های ایمنی از بیماران فیبرومیالژیا یا سلول‌های داوطلبان سالم تزریق شدند، حساسیتی نشان ندادند. نوتروفیل‌ها به طور معمول در پاسخ ایمنی ذاتی، به عنوان اولین خط دفاعی بدن در برابر پاتوژن‌های مهاجم ایفای نقش می‌کنند. در واقع دارای یک نقش سریع و غیر اختصاصی هستند، یعنی به هر مزاحمی که در اولین نشانه‌های عفونت ظاهر شود حمله‎ای صریح می‌کنند. Caxaria و همکارانش می‌نویسند: "این داده‌ها نشان می‌دهد که نوتروفیل‌ها برای ایجاد درد مزمن گسترده از طریق نفوذ به گانگلیون‌های حسی محیطی اساسی هستند."

 فیبرومیالژیا منشا عصبی دارد یا ایمونولوژیک؟

بدون شک محققان به بحث ادامه خواهند داد که آیا فیبرومیالژیا منشا عصبی دارد یا ایمونولوژیک. اگرچه نتایج این مطالعه شواهد مورد دوم را تقویت می‌کند، اما آنها سؤالات خود را مطرح کرده اندالبته لازم به ذکر است که Caxaria و همکارانش نتوانستند یافته‌های مطالعه 2021 را تکرار کنند و تنها با آنتی‌بادی‌های بیماران فیبرومیالژیا توانستند پاسخ‌های درد غیرطبیعی را در موش‌ها ایجاد کنند. تحقیقات بیشتر می‌تواند به کشف تفاوت‌های ظریف در تجربیات درد افراد که ممکن است بر نتایج متناقض تأثیر گذاشته باشد کمک کند. ولی در مجموع اینکه چرا فیبرومیالژیا و اختلالات خودایمنی زنان را بیشتر از مردان تحت تاثیر قرار می‌دهد نیز یک راز باقی مانده است. محققان خاطرنشان می‌کنند که موش‌های نر و ماده در این مطالعه جدید نسبت به درد بیش از حد حساس بودند، " بنابراین مکانیسم‌های اساسی برای تفاوت‌های جنسی در شیوع فیبرومیالژیا هنوز مشخص نشده است." یافته‌های این مطالعه در PNAS منتشر شده است.

 

مشاهده جمعیت زیاد نوتروفیل‌ها در خون بیماران

تحقیقات تعداد بسیار زیاد نوتروفیل‌ها را در جریان خون بیماران فیبرومیالژیا همراه با افزایش سطح سیتوکین‌های التهابی که نوتروفیل‌ها تولید می‌کنند، نشان داده است. در واقع می‌توان گفت که نوتروفیل‌ها به طور معمول در بافت‌های سیستم عصبی یافت نمی‌شوند و تنها در موارد آسیب یا بیماری حضور آنها مشاهده می‌شود. با این حال، در یک سری از آزمایش‌های تصویربرداری، مشاهده شد که نوتروفیل‌های انسانی جمع‌آوری‌شده از بیماران فیبرومیالژیا به دسته‌هایی از اعصاب حسی به نام گانگلیون در سیستم عصبی محیطی حیوان هجوم می‌آورند. نتیجه این تهاجم سریع این بود که در عرض تنها یک ساعت پس از سرازیر شدن سلول‌های انسان در جریان خون،سلول‌های نخاع موش‌ها به محرک‌های دردناک بیش از حد پاسخگو  و حساس می‌شدند. بنابراین این یافته‌ها نشان می‌دهد که نوتروفیل‌ها نقشی فراتر از درد التهابی حاد دارند و احتمالاً سیستم عصبی را به حالت درد مزمن پایدار می‌اندازند. در نهایت درک اینکه چگونه نوتروفیل‌ها به سلول‌های عصبی نفوذ می‌کنند و درد را به اشتباه می‌فرستند، می‌تواند راه را برای رویکردهای درمانی بالقوه فیبرومیالژیا باز‌کند، زیرا هنگامی که محققان موش‌هایی را که برای درد ناشی از نوتروفیل‌ها آماده شده بودند تخلیه کردند، شروع درد گسترده مداوم به طور قابل‌توجهی به تعویق افتاد.

پایان مطلب/.

ثبت امتیاز
نظرات
پنجشنبه, 25 خرداد,1402

ساتیا

اینکه پژوهش ها روز به روز درباره این بیماری افزایش می یابد و دیگر به این بیماران به چشم گروهی مالیخولیایی نمی نگرند جای شادی دارد.
در این بیماری ما با ایراد ساختاری سیستم ایمنی روبرو‌ هستیم ولی اینکه تنها بر روی شمارگان نوتروفیلها و افزایش و کاهش آنها بخواهند متمرکز شوند نادرست است چرا که من خودم از کودکی اندک اندک با نشانه های گوناگون این بیماری پیش آمدم تا اکنون که هر انچه گمان کنید از دردهای گوناگون و بیماری های جانبی دور و برش را تجربه کرده و یا مبتلا هستم البته هیچ‌زمان نیز خودم را بیمار حس نکردم به دیگر سخن نگذاشتم بیماری بر من چیره شود مقاومت من در برابر درد بسیار بالاست ازین رو همواره زمانی در برابر درد خم می شوم که درد در بیشترین اندازه است و این بسیار بد است. این بیماری بسیار سخت شناسایی میشه و من خودم بسیار ازار دیدم و از انجاییکه خودم پزشکی خوانده بودم سرانجام بیماری را شناختم و متخصصان پرآوازه هیچ‌یک نتوانستند آنرا شناسایی کنند. این بیماری به سادگی بیماری زایی میکنه من کار میدانی لنجام میدهم تا بتوانم انرا کنترل کنم و دست از کار دفتری کشیده ام.

ارسال نظر جدید

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

کلیدواژه
کلیدواژه