یادداشت
نقش بحث برانگیز ماستسلهای روده در سرطان روده بزرگ
نقش دوگانه ماست سلها در ایجاد و پیشرفت سرطان روده بزرگ مورد ارزیابی قرار گرفته است.
امتیاز:
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بنیان، ماست سلها نگهبانان ساکن بافت هستند که به لطف بیان طیف وسیعی از گیرندهها در تعداد زیادی از فرآیندهای فیزیولوژیکی و پاتولوژیک مانند عفونت و پاسخ آلرژیک نقش دارند. ماست سلها نیز به طور مکرر در ریزمحیط تومور مشاهده میشوند که نقش آنها را در انتقال از التهاب مزمن به سرطان نشان میدهد. به طور خاص، ارتباط بین التهاب و توسعه سرطان کولورکتال به طور فزایندهای آشکار میشود. مدتهاست که تشخیص داده شده است که بیماران مبتلا به بیماری التهابی روده، خطر ابتلا به سرطان روده بزرگ را افزایش میدهند.
ناهمگونی فنوتیپی و عملکردی MC های روده
MC ها سلولهای ایمنی ذاتی هستند که از پیش سازهای مغز استخوان سرچشمه میگیرند، به عنوان پیش سازهای متعهد (MCp) وارد گردش خون میشوند و به بافتهای محیطی مهاجرت میکنند که در آنجا بیشتر تحت تأثیر ریزمحیط محلی تمایز مییابند. MC ها آرایه وسیعی از گیرندهها را بیان میکنند که به آنها اجازه میدهد پاتوژنهای مهاجم را شناسایی کرده و به محرکهای مختلف ناشی از ریزمحیط پاسخ دهند. در روده، MC ها نگهبانان اصلی دفاع میزبان هستند که در حفظ هموستاز و همچنین در تنظیم التهاب موضعی نقش دارند . در مقایسه با سایر بافتهای محیطی، روده یک مکان عجیب و غریب است زیرا مخزن فراوانی از MCp موش را ارائه میکند که به لطف بیان اینتگرین α4β7 و گیرنده کموکاین CXCR2 به طور اساسی خانه این اندام است. MCp موش در روده به عنوان سلولهای Lin-c-KitloFcεRIαloα4β7+ مشخص شده است و تحت تأثیر عوامل محلی، به MC های کاملا بالغ تمایز مییابد که FcεRIα را تنظیم میکنند در حالی که α4β7 را کاهش میدهند .
دو زیر مجموعه اصلی MC ها بر اساس بیان پروتئازهای MC در روده موش شناسایی شدهاند. MC های مخاطی (MMCs) که برای MCP-1 و MCP-2 مثبت هستند، در لامینا پروپریا نزدیک به اپیتلیوم یافت میشوند و در مقایسه با MCs بافت همبند بزرگتر (CTMCs) موجود در اپیتلیوم، سطوح کمتر هیستامین و مقادیر بالاتری از سیستینیل لوکوترین تولید میکنند.
نقش MC های رودهای در هموستاز ایمنی و عفونتها
زیر مجموعههای مختلف MC ممکن است عملکرد سد روده را در شرایط هموستاتیک و در هنگام عفونت تنظیم کنند. موشهای فاقد MCP-4 کاهش نفوذپذیری روده و مهاجرت سلولهای اپیتلیال را نشان میدهند که نقش CTMCs را در شرایط هموستاتیک برجسته میکند. پس از عفونت انگل، درجه بالایی از انعطاف پذیری MC به خوبی مشخص میشود. MMC زیرمجموعه اصلی است که نفوذپذیری روده را برای تسهیل دفع نماتد از طریق عمل MCP-1 گسترش و افزایش میدهد. در طول فاز حاد عفونت Trichinella spiralis، تعداد MC ها به طور چشمگیری افزایش مییابد و از یک فنوتیپ همبند به یک فنوتیپ مخاطی تغییر میکند، که عمدتاً بیانگر اعضای خانواده کیماز MCP-1، MCP-2 و MCP-10 است. MCP-1 به طور مستقیم در پاکسازی عفونت شرکت میکند زیرا دفع تاخیری کرم قارچ بالغ و افزایش رسوب لاروهای عضلانی در موشهای دارای کمبود MCP-1 گزارش شده است. در مرحله بهبودی، MC ها به آرامی به فنوتیپ پروتئاز اولیه خود باز میگردند و عدد فیزیولوژیک خود را بازیابی میکنند.
نقش مبهم MC های روده در توسعه سرطان کولورکتال
پیوند بین التهاب مداوم و تبدیل بافت در حال حاضر محکم است و به بهترین وجه توسط توسعه CRC در بیماران مبتلا به IBD نشان داده شده است. در واقع، وجود MC های مورفولوژیکی فعال شده یا دگرانوله شده در روده بزرگ در طول فاز گلدار فرآیند التهابی نقش احتمالی آنها را در انتقال از التهاب به سرطان نشان میدهد. با این حال، نقش دقیق زیرمجموعههای مختلف MC روده در طول توسعه CRC هنوز محل بحث است.
ارزیابی نفوذ MC در بیماران انسانی مبتلا به CRC
با تشخیص MC ها، چندین مطالعه ارتباط بین افزایش تراکم MC و پیش آگهی ضعیف را برجسته کردهاند. در یک یافته جدیدتر، ارتباط بین فراوانی اجداد MC در گردش و مراحل پیشرفته بیماری CRC نیز گزارش شده است. نکته قابل توجه، MC ها عمدتاً در حاشیه تومور و در نواحی اطراف عروق مشاهده شدهاند، و حضور آنها با افزایش تراکم عروق خونی در ریزمحیط تومور (TME) همراه بود. علیرغم یافتههایی که از نقش تومورزا برای MC ها پشتیبانی میکند، مطالعات دیگر همبستگی بین تراکم بالای MC و نتایج بالینی بهتر را گزارش کردهاند. این احتمال وجود دارد که سن، جنس، و نابرابریهای نژادی و همچنین روش(های) مورد استفاده برای تشخیص فراوانی MC در بافتها ممکن است نتایج متناقض توصیفشده را توضیح دهد.
مدلهای موش برای مطالعه نقش MC ها در توسعه CRC
چندین مدل موش برای تشریح نقش MC های موش روده در طول التهاب روده بزرگ و پیشرفت تومور استفاده شده است. بسته به مدل خاص تومور و تنظیمات تجربی تحت بررسی، عملکردهای ناهمگن MC برای حفظ یا رفع پیشرفت تومور پیشنهاد شده است.
ریزمحیط روده و سوئیچ MC در طول التهاب و توسعه سرطان روده بزرگ
MC ها تحت تاثیر سیتوکینها، فاکتورهای رشد و اجزای میکروبی که فنوتیپ و عملکرد MC را در شرایط هموستاتیک و التهابی تنظیم میکنند، تحت نوعی "آموزش ریزمحیطی" قرار میگیرند. با این حال، مکانیسم (های) مولکولی هنوز تعریف نشده است. از سوی دیگر، پس از فعال شدن، MC های به کار گرفته شده در فاز اولیه تومورزایی، واسطههای متعددی را آزاد میکنند که مستقیماً TME را تغییر میدهند و/یا به طور غیرمستقیم پاسخ ایمنی موضعی را تنظیم میکنند.
بحث متقابل بین MCs و Microbiome
شواهد در حال ظهور از تأثیر متقابل بین MC ها و میکروبیوتای روده پشتیبانی میکنند، همانطور که با استفاده از مدلهای موش بدون میکروب (GF) به خوبی مستند شده است. باکتریهای Commensal از طریق تعامل با گیرندههای شبه Toll (TLR) 2 و 4 بیان لیگاندهای CXCR2 را توسط سلولهای اپیتلیال روده ترویج میکنند که به نوبه خود مسئول بلوغ MC و جذب آنها در روده است. بر این اساس، پس از ایجاد حساسیت خوراکی با موشهای اووالبومین GF، علیرغم تولید سطوح بالای IgE، علائم آلرژی غذایی ایجاد نشد. توانایی باکتریها و قارچها برای برانگیختن فعالسازی MC بیشتر توسط دادههای آزمایشگاهی پشتیبانی میشود که نشان میدهد MCs با برخی از گونههای باکتری یا کاندیدا آلبیکنس باعث کاهش گرانولاسیون MC و تولید سیتوکینهای پیش التهابی و همچنین آزادسازی VEGF میشود.
تعامل دو طرفه بین MC ها و سلولهای سرطانی
در طی یک حالت التهابی، یک مکانیسم مولکولی در پشت سوئیچ فنوتیپی/عملکردی MC ها میتواند نتیجه برهمکنش آنها با سلولهای اپیتلیال و/یا عوامل محلولی که این سلولها تولید میکنند، از جمله آلارینهای لنفوپویتین استرومایی تیموس (TSLP) و اینترلوکین باشد. در روده، TSLP و IL-33 تعادل بین دفاع میزبان و ترمیم زخم را کنترل میکنند. به طور خاص، به نظر میرسد توانایی MC های موش برای رفع التهاب ناشی از IL-33 در ترویج ترمیم بافت از طریق تولید پروتئاز و سیتوکین با واسطه MC بسیار مهم باشد.
تداخل بین MC ها و سایر سلولهای ایمنی در طول پیشرفت CRC
فعال شدن MC ها منجر به آزاد شدن انبوهی از عواملی میشود که بر سایر انواع سلولهای ایمنی در TME اثر میگذارند و بر جذب آنها، سرعت تکثیر، و وضعیت فعال شدن، تمایز و پلاریزاسیون آنها تأثیر میگذارد. Eissmann و همکارانش اخیراً یک محور سیگنال دهی باطل را بین IL-33، MCs و ماکروفاژها برای حفظ رگزایی و رشد سرطان معده نشان داده اند: IL-33 مشتق از اپیتلیال تومور، MC ها را فعال میکند تا یک امضای بیان سیتوکین کموتاکتیک تولید کند، که باعث تقویت یک سیتوکین میشود. در CRC، مطالعات قبلی وجود MC و TAMs را در جلوی تومور استرومایی نشان دادهاند آنها در مجاورت نزدیک قرار دارند و فاکتورهای رشد التهابی و رگ زایی آزاد کننده رشد تومور را ترویج میکنند.
در مجموع، این یافتهها از این فرضیه حمایت میکنند که پیشرفت از التهاب مزمن به CRC میتواند تحت تأثیر تعامل بین استروما، MCs و TAMs قرار گیرد و اینکه مهار PI3 کیناز میتواند چنین حلقه باطلی را متضاد کند. بسیاری از سوالات مربوط به نقش MC های روده در پیشرفت CRC حل نشده باقی میمانند. برای بررسی نقش MC ها در محیط ایمونولوژیک CRC، موشهای با "کمبود ماست سل" مشتق شدهاند.
پایان مطلب/.