یادداشت
قارچهای کشنده یا درمانگر؟
قارچهای تغییردهنده مغز میتوانند به یک ماده جدید رادیکال در پزشکی تبدیل شوند.
امتیاز:
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بنیان، اگر شما یکی از میلیونها نفری هستید که سریالهای آخرالزمانی را تماشا میکنید، احتمالاً نسبت به تهدیدی که قارچها میتوانند برای سلامتی ما داشته باشند، آگاهی بیشتری دارید. داستان این سریالها در دنیایی پسا آخرالزمانی میگذرد که در آن قارچهای انگلی کنترل مغز انسان را به دست میگیرند و مردم را به زامبیهای قاتل تبدیل میکنند. ترسناک ترین قسمت این فرضیه این است که کاملاً غیرقابل قبول نیست. قارچهای انگلی یا "زامبی" که ذهن و رفتار میزبان خود را تغییر میدهند، وجود دارند. خوشبختانه قارچهای زامبی واقعی (که با نام Cordyceps شناخته میشوند) تنها حشرات را آلوده میکنند. وقتی هاگها توسط حشرات بلعیده میشوند، جوانه میزنند و رشد میکنند و مولکولهایی ترشح میکنند که به مغز میزبان میروند و در عملکرد آن اختلال ایجاد میکنند. قارچ حشره را وادار میکند که تنفر خود را از ارتفاعات کنار بگذارد و به سمت بالا صعود کند. پس از رسیدن به موقعیت بهینه برای بقای قارچ، قارچ گیره مرگ را القا میکند و سپس میزبان خود را از داخل به بیرون میبلعد و قارچهای حاوی اسپور را از لاشه حشره جوانه میزند.
قارچهایی که ذهن ما را تغییر میدهند
در مورد انسانها، برخی قارچها وجود دارند که مولکولهای کوچک یا متابولیتهایی تولید میکنند که ذهن ما را تغییر میدهند و تحقیقات اخیر نشان میدهد که این قارچها پتانسیل درمانی دارند. شناخته شده ترین آنها سیلوسایبین توهم زا است ( ماده فعال قارچ جادویی) یا دی اتیل آمید اسید لیسرژیک یکی دیگر از روانگردانها با منشاء قارچی است. قرنهاست که انسانها از خواص توهم زایی قارچها می دانند. آزتکها حتی به افرادی که در حال مرگ بودند قارچهای جادویی دادند تا انتقال صلح آمیز به زندگی پس از مرگ را ترویج کنند. اما اخیراً، افزایش علاقه به متابولیتهای قارچی، بهویژه به دلیل فواید عصبی و پتانسیل آنها در درمان شرایط سلامت روان، افزایش یافته است و با توجه به مکانیسمهایی که متابولیتهای قارچی برای تعامل با سیستم عصبی ما استفاده میکنند، جای تعجبی ندارد. مغز خود را مانند یک نقشه در نظر بگیرید. وقتی جوان هستیم، تمام گوشههای این نقشه را بررسی میکنیم و برای درک محیط اطرافمان، ارتباطاتی را به هر جهت ارسال میکنیم. خیلی زود، ما به حقایق اساسی پی می بریم، مانند چگونگی تامین غذا، یا محل زندگی خود و مسیرهای عصبی که این ارتباطات را تشکیل میدهند تقویت میشوند. با گذشت زمان، شبکهای پدیدار میشود که تجربیات منحصر به فرد ما را منعکس میکند. مناطقی که ما اغلب مجدداً بازدید میکنیم، مسیرهای ایجاد شده را ایجاد میکنند، در حالی که اتصالات کم استفاده، از بین میروند. شرایطی مانند اعتیاد، افسردگی مزمن و اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) با فرآیندهایی مانند تفکر منفی تکراری یا نشخوار فکری مشخص میشود، که در آن بیماران بر روی افکار منفی به روشی معکوس تمرکز میکنند. متأسفانه، این موارد ارتباطات مغزی را تقویت میکند و وضعیت روحی نامطلوب را تداوم میبخشد. اما اعتقاد بر این است که متابولیتهای قارچی به مغز ما این آزادی را میدهند که دوباره مناطق کمتر بازدید شده را کشف کند. تصور میشود که این متابولیتهای قارچی به مردم اجازه میدهد دنیایی بدون مرزهای واقعیت را تجربه کنند، و تحقیقات جدیدتر نشان میدهد که این تجلی کاوش جدید مغز است. به عنوان مثال، سیلوسایبین گیرنده ای در مغز به نام 5-HT2a را تحریک میکند. این گیرنده معمولا به سروتونین، یک ماده شیمیایی در بدن ما که ارتباط بین سلولهای عصبی خاص را کنترل میکند، متصل میشود، اما وقتی سیلوسایبین به گیرنده 5-HT2a متصل میشود، تغییر و ایجاد ارتباطات جدید (از جمله ایجاد توهم در دوزهای بالا) را برای مغز ما آسان تر میکند. ما این را افزایش در نوروپلاستیسیتی مینامیم. اگرچه اثرات یک دوز بزرگ روانگردان موقتی است، شواهد نشان میدهد که تجویز دو دوز کوچکتر سیلوسایبین با فاصله سه هفته منجر به افزایش پایدار در اتصال بین مناطق مختلف عملکردی مغز میشود. چنین تغییراتی در نوروپلاستیسیته این پتانسیل را دارد که الگوهای فکری سفت و سختی را که زیربنای برخی شرایط سلامت روان هستند، مختل کند. علاوه بر این، با افزایش انعطاف پذیری عصبی، اعتقاد بر این است که روانگردانها به افراد اجازه میدهند موقعیتهای زندگی را از منظر جدیدی ببینند. ترکیب داروهای روانگردان با گفتار درمانی سنتیتر میتواند کاوش و درک کامل تر محرک اولیه الگوهای تفکر منفی را ممکن سازد. این امر به طور بالقوه میتواند از برقراری مجدد همان چرخه منفی پس از درمان جلوگیری کند. در واقع، تحقیقات نشان داد که ترکیب درمان با سیلوسایبین یک اثر ضد افسردگی طولانی مدت در بزرگسالان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی دارد. مطالعات اضافی تأثیر مثبت متابولیتهای قارچی را در درمان طیف وسیعی از شرایط، از جمله اضطراب، افسردگی و اعتیاد به الکل نشان میدهد. این مطالعات همچنین اشاره میکنند که سیلوسایبین تنها پس از یک یا دو دوز میتواند بر علائم تأثیر بگذارد، در حالی که اثربخشی داروهای ضد افسردگی ممکن است ماهها طول بکشد.
درمان معجزه آسایی وجود ندارد
با همه این موارد، قارچهای روانگردان را نباید یک درمان معجزه آسا در نظر گرفت چرا که هنوز چیزهای زیادی وجود دارد که ما نمیدانیم. علاوه بر این، بیشتر مطالعات در مورد این نوع قارچها هنوز مقدماتی هستند زیرا آنها از تعداد محدودی از شرکت کنندگان استفاده میکنند. به این ترتیب، بین متخصصان در مورد اثربخشی درمان با قارچهای روان گردان، اختلاف نظرات زیادی وجود دارد. علاوه بر این، روان گردانها قدرتمند و غیرقابل پیش بینی هستند و اثرات ایمنی و طولانی مدت چنین درمانهایی ناشناخته است. اما با توجه به بحران کنونی سلامت روان، هر مداخلهای که رویکرد جدیدی برای مقابله با این شرایط ارائه میکند، بهویژه آنهایی که مقاوم به درمان هستند، باید به دقت مورد توجه و تحقیق دقیق قرار گیرد. به طور هیجان انگیز، بسیاری از کشورها فواید این نوع قارچ را برای درمان سلامت روان میشناسند. دولت استرالیا حتی سیلوسایبین نسخهای را برای استفاده دارویی در سال 2022 قانونی کرد. اگرچه بریتانیا هنوز تجویز داروهای روانگردان را مجاز نمیداند، مراکز تحقیقاتی متعددی در حال انجام آزمایشهایی برای اثبات مزایای سلامت روان متابولیتهای قارچی هستند. در حالی که هنوز چیزهای زیادی درباره متابولیت های قارچی نمیدانیم، از جمله اینکه آیا مولکولهای دیگری وجود دارند که تأثیر مشابهی بر عملکرد عصبی دارند یا خیر، واضح است که آنها پتانسیل بالایی در درمان سلامت روان دارند. شاید وقت آن رسیده باشد که برخی مفاهیم منفی که در مورد داروهای قارچی غیرقانونی داریم را کنار بگذاریم و به راحتی به روان گردانهای قارچی به عنوان دارویی برای بیماریهای مغزی فکر کنیم.
پایان مطلب./