یادداشت
درمان مبتنی بر سلولهای بنیادی مزانشیمی انسان اتولوگ در ناباروری
محققان نتایج امیدوارکنندهی راجع به تاثیر سلولهای بنیادی بر ناباروری ارائه دادند.
امتیاز:
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بنیان، ناباروری میتواند با عوامل متعددی از جمله مشکلات سلامت جسمی و روانی، عدم تعادل هورمونی، سبک زندگی و عوامل ژنتیکی مرتبط باشد. با توجه به اینکه نگرانی در مورد افزایش ناباروری در سطح جهانی وجود دارد، در چند دهه اخیر تمرکز بیشتری برای درمان آن شده است. فناوری کمک باروری سنتی (ART) برای سالها گزینه اصلی در حل موارد مختلف ناباروری بوده است. اما خطرات قابل توجهی دارد و مشکل اساسی ناباروری مانند اختلالات ژنتیکی را حل نمیکند.
علل و مکانیسمهای منجر به ناباروری
زوجهایی که در طی یک سال موفق به بارداری نمیشوند، معمولاً برای تشخیص بالینی استاندارد که شامل تجزیه و تحلیل مایع منی، ارزیابی تخمک گذاری و آزمایش باز بودن لولهها میشود، ارزیابی اولیه را انجام میدهند. در 20 درصد موارد، این ارزیابی استاندارد باروری نمیتواند هر گونه ناهنجاری را شناسایی کند که ناباروری غیرقابل توضیح نامیده میشود. در علل شناخته شده در بین زوجهای نابارور، عوامل محیطی و درونی مختلفی وجود دارد که نقش دارند از جمله اختلالات تخمک گذاری، بیماریهای لولههای رحمی، عوامل ناباروری مردانه، شیوه زندگی و عوامل محیطی مانند سیگار کشیدن و چاقی که میتوانند بر باروری تأثیر منفی بگذارند.
محدودیت در درمان مفهوم فعلی
درمانهای دریافت شده توسط زوجها به علت مشکلات بستگی دارد. زوجهایی که مشکلات باروری دارند، دارو، روشهای جراحی و/یا همراه با کمک حاملگی مانند تلقیح داخل رحمی (IUI)، لقاح آزمایشگاهی (IVF)، یا تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم (ICSI) دریافت خواهند کرد. داروهایی که معمولا برای فراخوانی تخمک گذاری استفاده میشوند عبارتند از کلومیفن، لتروزول، تاموکسیفن، متفورمین و گنادوتروپینها. از سوی دیگر، زنان معمولا تحت عمل جراحی لولههای فالوپ با تظاهر فیبروم، سندرم تخمدان پلی کیستیک (PCOS) یا مشکلات آندومتریوز قرار میگیرند.
حاملگی چند جنینی و اثرات
ART یک خطر شناخته شده برای حاملگی چند جنینی بالاتر به دلیل انتقال بیش از یک جنین است. از مجموع 1.8٪ نوزادانی که با استفاده از ART در ایالات متحده متولد شدهاند، روشهای ART منجر به 16.4٪ از حاملگیهای چندقلویی با 16.2٪ از دوقلوها و 19.4٪ از بارداریهای سه قلو یا بالاتر بوده است. برخی از این روشهای ART با کلومیفن، لتروزول و گنادوتروپین به عنوان عوامل القای خوراکی تخمدان همراه هستند، که بر اساس بررسیها نشان میدهد که خطر حاملگی چندقلویی را دارد. حاملگی چند جنینی همچنین منجر به عوارض مختلف مادری مانند نقایص مادرزادی و مرده زایی میشود که اثرات جدی بر جنین تحمیل میکند.
حاملگی خارج رحمی
حاملگی خارج از رحم به دنبال درمانهای ناباروری یکی از عوامل خطر ART است که با عوارض و مرگ و میر قابل توجهی نیز همراه است. پیشنهاد میشود که ناباروری فاکتور لولهای در بالاترین درصد حاملگی خارج از رحم تا 11 درصد در میان بیماران نابارور نقش داشته باشد و بیشترین میزان بعد از جراحی ترمیمی لولهها است. تغییرات هورمونی که پس از درمانهای ناباروری اتفاق میافتد نیز میتواند بر بیان مولکولهای سیگنالی که برای برهمکنش بین جنین، لوله فالوپ و آندومتر مورد نیاز هستند، تأثیر بگذارد.
سندرم تحریک بیش از حد تخمدان (OHSS)
ایجاد OHSS در طول ART یک عارضه جانبی ناخوشایند ناشی از استفاده از دوز بالا از عوامل تحریک کننده تخمدان، عمدتاً گنادوتروپین است و میتواند کشنده باشد. این اغلب منجر به رشد چند فولیکولی میشود که با حساسیت شکمی، تهوع، استفراغ، نارسایی کلیوی و تورم به دلیل افزایش حجم تخمدان مشخص میشود.
نقائص هنگام تولد
ناهنجاریهای مادرزادی عمده، آنیوپلوئیدی و موزائیسم نمونههایی از مسائل نگران کننده در IVF و ICSI هستند. شیوع بالای این اتفاق میتواند به دلیل انتقال جنینهای ضعیف در طول عمل باشد و مستندترین شواهد، اثرات دوقلویی یا حاملگیهای مرتبه بالاتر است.
انجماد بیضه و تخمدان
انجماد بافت بیضه یا تخمدان یکی از روشهای حفظ باروری در بیماران سرطانی دوران کودکی است. تا کنون، تمام مطالعات پیوند تخمدان محدودیتهای انجماد و آسیب ایسکمیک را گزارش کردهاند. پیوند منجر به آسیب بسیار بیشتر فولیکول تخمدان در مقایسه با انجماد به دلیل ایسکمیک و کمبود اکسیژن شد.
MSCها و مکانیسم آنها در درمان ناباروری
با کاستیهای درمانهای ART، افزایش پاسخ ایمنی پاتولوژیک بدنبال عفونت و التهاب که منجر به اثرات مضر بر باروری میشود، و اختلالات غدد جنسی که مانع بارداری طبیعی میشوند، نیاز به تعادل خوبی بین فعالسازی سیستم ایمنی و سرکوب سیستم ایمنی و دوبارهسازی بافت دارد. جستجوی طولانی برای درمان جایگزین در اصلاح محدودیتهای ART یا شرایطی که از طریق ART غیرقابل درمان هستند، سلولهای بنیادی را به عنوان یک درمان جدید جذاب با داشتن چندین ویژگی بیولوژیکی معرفی کرده است.
انتقال میتوکندری در تولید مثل
میتوکندری منحصراً توسط تخمک از مادر به فرزندان منتقل میشود. این اندامک برای کیفیت بهینه تخمک، لقاح مناسب و رشد جنین مهم است. بنابراین، تکنیک انتقال میتوکندری (MT) بهعنوان بهترین استراتژی برای بهبود کیفیت تخمک در زنان با سابقه کیفیت تخمک ضعیف، زنان در سنین بالا و بیماران با شکستهای قبلی IVF که نقصهای مشترک در سطح تخمک دارند، دیده میشود. MT را میتوان به صورت هترولوگ (با استفاده از تخمک دهنده) یا اتولوگ از سلول های بنیادی تخمدان یا سلول های گرانولوزا انجام داد. با این حال، MT هترولوگ منبع سوم DNA را معرفی میکند در حالی که وجود سلولهای بنیادی تخمدان همچنان مشکوک است و سلولهای گرانولوزا همراه با تخمک تحت فرآیند پیری قرار میگیرند. در یک مدل حیوانی از موشهای مسن، سلولهای بنیادی مشتق شده از چربی اتولوگ MT کیفیت تخمک را با تفاوت تخمک میتوکندری قابل توجهی بین موشهای جوان و مسن نجات میدهد، در حالی که مطالعه دیگری هیچ مزیتی از MT پیدا نکرد.
قابلیت تعدیل کننده ایمنی و ضد التهابی
نشان داده شده است که سلولهای بنیادی مزانشیمی از طریق اگزوزومهای خود دارای تواناییهای تنظیم ایمنی گستردهای هستند که بر پاسخهای ایمنی انطباقی و ذاتی تأثیر میگذارند. یافتهها نشان داد که سلولهای بنیادی مزانشیمی میتوانند از طریق برنامهریزی مجدد سلولهای ماکروفاژ M1 به فنوتیپ M2، تکثیر سلولهای T و تبدیل به سلولهای T تنظیمی (Tregs) را مهار کنند که منجر به ترمیم و التیام بافت میشود. PCOS، به عنوان یکی از شایع ترین اختلالات غدد درون ریز، تولید مثلی، متابولیک در زنان، پاسخهای التهابی Th1 بالاتری را نشان داد.
استفاده بالقوه از MSCها در ناباروری
ART بدون شک روشی شناخته شده برای دستیابی به بارداری برای زوج های نابارور است. علیرغم آن، چالشهایی برای سلامت عمومی ایجاد میکند، همانطور که میزان بالای حاملگی چند جنینی، زایمان زودرس و وزن کم نوزادان هنگام تولد نشان میدهد. فرسودگی درمانهای سنتی و نقایص ژنتیکی که منجر به کمبود گامت میشود، منجر به افزایش مطالعات پیش بالینی روی حیوانات و مطالعات بالینی روی انسان با استفاده از سلولهای بنیادی شده است که یکی از آنها استفاده از سلولهای بنیادی مزانشیمی است. این فناوری مبتنی بر درمان با سلولهای بنیادی مزانشیمی میتواند عوامل کمکی را در بهبود نقشهای عملکردی انواع سلولهای مختلف در سیستمهای تولید مثل ایجاد کند.
مطالعات بالینی
ترجمه رویکرد بنیادی مطالعات پیش بالینی به مطالعات انسانی چالش برانگیز است. بیشتر آزمایشهای بالینی هنوز تأییدیه کامل نظارتی را دریافت نکردهاند، بنابراین مانع از ترویج سلولهای بنیادی در عمل بالینی میشوند. با وجود آن، اخبار دلگرمکنندهای وجود دارد که میتواند راه را برای استفاده از MSCها در درمانهای ناباروری در آینده هموار کند. یک مداخله موفقیت آمیز تولد یک نوزاد پس از پیوند BMSCهای اتولوگ به تخمدان یک زن POI بود. با این حال، کمبود اطلاعات در مورد سطح هورمون سرم، جزئیات آماده سازی MSC و دادههای تصویربرداری وجود دارد. یک نتیجه آزمایشی از یک کارآزمایی بالینی این دادههای خالی را برآورده کرد و گزارشی را ارائه کرد که نشان دهنده افزایش 50 درصدی حجم تخمدان در مقایسه با تخمدان طرف مقابل آتروفیک و افزایش 150 درصدی در سطح استروژن بود. این کارآزمایی افزایش سلامت باروری را با از سرگیری قاعدگی و کاهش علائم یائسگی نشان داد. پیوند موفقیتآمیز BMSCs با استفاده از روشهای مختلف در چسبندگی داخل رحمی (IUA) یا به عنوان سندرم آشرمن، نتایج مثبتی را برای عمل بالینی نشان داد.
Exosomes/miRNA مشتق از MSCs
برای درک پتانسیل استفاده از اگزوزومهای مشتق از miRNA، miRNA-21 در سلولهای بنیادی مزانشیمی بیش از حد بیان شد. تنظیم مثبت miRNA-21 استروژن را افزایش میدهد، سطح FSH را کاهش داده و آپوپتوز سلولهای گرانولوزا را با پایین تنظیم کردن پروتئین مرگ سلولی برنامه ریزی شده 4 (PDCD4) و همولوگ فسفاتاز و تنسین (PTEN) کاهش میدهد. پتانسیل کامل اگزوزومهای مشتق شده از سلولهای بنیادی مزانشیمی در مطالعات متعدد منعکس شده است. با استفاده از مدل حیوانی POI، عملکرد تخمدان با کاهش PDCD4 و PTEN و تنظیم سطوح هورمون تولید مثل از طریق miRNA-155-5p بازیابی شد در حالی که miRNA-644-5p با هدف قرار دادن p53 عمل کرد. در یک مدل از IUA، miRNA-29a و miRNA-340 نشان داده شده است که فیبروز را در طول ترمیم آندومتر مهار میکنند.
اگزوزوم/miRNA مشتق از ADSCs
مطالعات اندکی همچنین نتایج اگزوزومهای مشتق شده از ADSC ها را در چند مورد ناباروری بررسی کردند. یک مطالعه نشان داد که ADSC-exosome باعث بازسازی و پذیرش آندومتر شده و در نتیجه باروری را بازیابی میکند. از سوی دیگر، پیوند اگزوزومها در پیوندهای بافتی مدل POI، کاهش آپوپتوز را با کاهش لیگاند Fas نشان داد و بیان SMAD5 را افزایش داد. هر دو مفهوم در پرداختن به لانه گزینی و تسهیل بارداری در بیماران نابارور نویدبخش است. اگزوزومهای مشتق شده از ADSCها در ناباروری نر نیز مورد بررسی قرار گرفتند که به موجب آن در یک مدل موش صحرایی دیابتی، پیوند اگزوزومها عملکرد نعوظ را بهبود میبخشد که نشاندهنده اصلاح نعوظ در مردان نابارور انسانی است.
Exosomes/miRNA مشتق از SCs قاعدگی
نتایج حاصل از پیوند MenSCs در مدل حیوانی POI با موفقیت در مطالعه اگزوزومهای مشتق شده از MenSCs in vivo و in vitro تکرار شد. قرار گرفتن در معرض اگزوزوم آپوپتوز فولیکول را مهار میکند و تکثیر سلولهای گرانولوزا را تقویت میکند در حالی که مدلهای in vivo با رشد فولیکولهای پیشرفته، چرخه فحلی ترمیم شده و سطح هورمون سرم و بهبود تولد زنده ارائه میشوند. این نتیجه هیجان انگیز یک منبع زیستی بدون سلول مطلوب را در درمانهای ناباروری نشان میدهد.
به طور خلاصه، سلولهای بنیادی فرصتی هیجانانگیز برای توسعه درمانهای جدید بالقوه برای ناباروری در مردان و زنان فراهم میکنند. سلولهای بنیادی مزانشیمی آلوژنیک و اتولوگ هر دو بازیگر کلیدی در درمان مبتنی بر سلول هستند. با این حال، درمان با سلولهای بنیادی اتولوگ به عنوان ایمن تر و دارای امتیاز ایمنی در نظر گرفته میشود. اثرات ترکیبی پیوند سلولهای بنیادی مزانشیمی و ترشحات یا اگزوزومها عمدتاً نقش مهمی در بهبود بافتها یا اندامهای تولید مثلی دارند. ظهور منابع سلولی ارزشمند مانند VSELs، EVs، و فناوری پیشرفته ارگانوئیدها میتواند نویدبخش تلاش برای غلبه بر ناباروری انسانی باشد.
پایان مطلب/.