یادداشت
سلولهای بنیادی چربی در چشم پزشکی مدرن
استفاده از سلولهای بنیادی در چشم پزشکی میتواند به عنوان روش درمانی قابل اعتماد تبدیل شود.
امتیاز:
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بنیان، سلولهای بنیادی (SCs) به عنوان یک عامل جالب و قابل دوام در مراقبت از بیماران چشم پزشکی در دهههای گذشته تکامل یافتهاند. سلولهای بنیادی به عنوان سلولهای جنینی، مزانشیمی، بافتی خاص یا پرتوان القایی طبقه بندی شدهاند. چندین تکنیک مدیریتی جدید و آزمایشات بالینی تا به امروز ایجاد شده است. در حالی که نشریات موجود عمدتاً مبتنی بر مدل حیوانی هستند، مطالب قابل توجهی از مطالعات انسانی و سناریوهای انتخاب شده به دست آمده است. این امکان کاشت سلولها از بافت زنده برای بازسازی/ترمیم بافت آسیبدیده به آینده هیجانانگیزی از گزینههای درمانی در همه زمینههای پزشکی اشاره دارد و چشمپزشکی مطمئناً از قلم نیفتاده است.
تحویل سلولهای بنیادی مشتق از چربی اتولوگ یا آلوژنیک برای مدیریت تجربی بیماری سطح چشم (OSD)
بررسی کاربردهای خاص ADSCها در چشم پزشکی نشان میدهد که ساختار چشمی مورد نظر برای انتخاب بهینه پروتکلهای زایمان تعیینکننده است. مطالعات متعددی در گذشته این زمینه امکانهای درمان ADSC را برای درمان انواع بیماریهای سطح چشم (OSDs) از جمله سوختگیهای شیمیایی، اپیتلیوپاتی قرنیه، پارگی قرنیه، بیماری خشکی چشم، کمبود سلولهای بنیادی لیمبال، قوز قرنیه و غیره نشان دادهاند.
قرنیه یک ساختار سه لایه است. لایه اپیتلیال از اکتودرم سطحی مشتق شده است. استروما از مزانشیم تاج عصبی بوده و لایه اندوتلیال از سلولهای تاج عصبی است. با توجه به پتانسیل تمایز چند سلولی سلولهای قرنیه، پذیرش ADSCs در درمان قرنیه میتواند به طور فرضی در دسترس بودن بافت لایهای زنده را بهبود بخشد. نشان داده شده است که محیطهای شرطی شده با ADSC باعث افزایش زنده ماندن سلولهای اندوتلیال قرنیه میشوند. استراتژیهای جایگزین، مانند پیوند ADSCهای انسانی (hADSCs) روی داربستهای اسید هیالورونیک مصنوعی به داخل استرومای قرنیه چشمهای موش از طریق برشهای فلپ ایجاد شده، پتانسیل تمایز ADSCها را به ماتریکس کلاژن نشان دادهاند.
ADSCها در جراحی چشم
جراحی چشم اغلب برای مدیریت عوارض چشمی ضروری است. جراحی میتواند مزایای درمانی ارائه دهد. با این حال، عوارض چشمی مانند تروما باید به دلیل اقدامات خاص، التهاب و عفونت در نظر گرفته شود. کراتوپلاستی نافذ و کراتوپرتز گزینههای درمانی تهاجمی برای اختلال بینایی به دلیل اسکار گسترده قرنیه هستند. استفاده از قرنیه اهدایی محدودیتهای متعددی دارد که شامل کمبود بافت اهداکننده، رد احتمالی بافت اهداکننده، میزان عوارض بالا، افزایش خطرات عوارض بعد از عمل، افزایش آستیگماتیسم القایی و غیره میشود. گزینههای کمتر تهاجمی در زمینه ترمیم قرنیه در حال افزایش است. مطالعات نشان دادهاند که microRNA-19 اگزوزومی تمایز کراتوسیتهای استرومایی قرنیه را به میوفیبروبلاستها سرکوب میکند.
کاربردهای درمانی ADSC ها در بیماریهای شبکیه
ADSCها موضوع چندین مطالعه در ادبیات بودهاند که گزینههای درمانی بالقوه این سلولها را در بیماریهای شبکیه بررسی میکنند. محققان دریافتند که تزریق داخل زجاجیهای ADSC در موشهای دیابتی ناشی از استرپتوزوتوسین با علائم کمتری از اختلال عروقی اولیه مشخصه رتینوپاتی دیابتی (DR) ارتباط دارد. همچنین گزارش دادند که اگزوزومهای مشتق شده از سلولهای بنیادی چربی، انحطاط مشخصه شبکیه را به دنبال تجویز داخل چشمی و زیر ملتحمه در بین خرگوشهای دیابتی ناشی از استرپتوزوتوسین بهبود میبخشد.
همانند هر روش جراحی دیگری، کاشت ADSC از نظر خطرات احتمالی برای شبکیه ارزیابی شده است. محققان هیچ عارضه و بهبودی در نمرات الکترورتینوگرافی اسکوتوپی پس از پیوند سوپراکرووئیدی سلولهای چربی بالغ و ADSCها در بخش عروقی استرومایی غنی شده با پلاسمای غنی از پلاکت (PRP) در میان بیماران مسن مبتلا به دژنراسیون ماکولا وابسته به سن غیر اگزوداتیو (AMD) ثبت نکرد. این گروه همچنین پارامترهای عینی را به دنبال پیوند اتولوگ سلولهای چربی، ADSCs در SVF و پلاسمای غنی از پلاکت (PRP) در فضای سوپراکرووئیدی بیماران مبتلا به AMD خشک گزارش کردند.
پتانسیل آینده برای ADSC ها در بیماریهای شبکیه
مهندسی ژنتیک و بافت برای درمان DR فرضیه شده است. از دست دادن بینایی ناشی از DR ایسکمیک پیشرفته یا دیررس (پرولیفراتیو) اغلب غیر قابل برگشت است. مزایای درمانی با درمان در مراحل اولیه DR بهتر دیده میشود. استراتژیهای امروزی عمدتاً کنترل هیپرگلیسمی (و همچنین کنترل سایر عوامل خطرزای خاص بیمار واسکولوپاتیک) را در مراحل خفیف و متوسط اولیه DR غیر تکثیری توصیه میکنند. با این حال، بهبود کنترل قند خون به دنبال دورههای طولانی مواجهه شبکیه با استرس هیپرگلیسمی، همچنان میتواند اثرات غیرقابل برگشت آسیب ریز عروقی قبلی شبکیه را ایجاد کند. درمان های لیزری یا داخل زجاجیه معمولاً در صورت وجود علائم DR فعال انجام میشود. ADSCها برای ارائه اثرات محافظتی در برابر آسیب ایسکمیک شبکیه و وزیکولهای خارج سلولی شبکیه پیشنهاد شدهاند.
پتانسیل درمانی ADSCها در چشم پزشکی عصبی
بیماری عصب بینایی در مرحله آخر محدودیتهای عملکردی عمیقی را به همراه دارد که معمولاً غیرقابل برگشت هستند. با این حال، ADSC ها ممکن است یک تغییر پارادایم ایجاد کنند، اگر بتوان درمانهای قابل قبولی را ایجاد کرد. گزارش شده است که ADSC ها از سلولهای گانگلیونی شبکیه محافظت عصبی ارائه میدهند و ممکن است بازسازی آکسونها را در سر عصب بینایی از طریق ترشح فاکتورهای تغذیهای "پاراکرین" تقویت کنند. اگزوزومهای ADSC دارای مولکول های فعال زیستی مانند microRNA ها و فاکتورهای تنظیم کننده ایمنی، تغذیهای و رشد هستند که اثرات پیش رگ زایی را برای عروقی شدن مجدد احتمالی بافت ایسکمیک شبکیه یا بافت عصبی ارائه میکنند.
کاربردهای بالقوه سلولهای بنیادی چربی در ساختارهای پیرامونی و مداری
مطالعات گزارش کرده اند که درمان ADSC می تواند در اربیتوپاتی مرتبط با تیروئید مفید باشد. همچنین پیشنهاد شده است که فاکتور رشد شبه انسولین 1 دارای اثرات تقویت کننده چربی و پرولیفراتیو بر روی ADSCهای استخراج شده از بیماران مبتلا به افتالموپاتی مرتبط با تیروئید از طریق مطالعات آزمایشگاهی است. با این حال، بیماتوپروست آنالوگ پروستاگلاندین موضعی گزارش شده است که ADSCهای مداری انسان را مهار میکند. محققین پتانسیل iPSCهای مشتق شده از بافت چربی اتولوگ را برای جعل داروهای خاص بیمار برای بیماری های دژنراتیو و اکتسابی اکولوپلاستیک بررسی کرد. از طرفی افزایش حجم مداری پس از تزریق داخل مداری ADSCs در خرگوش گزارش شده است. خرگوشها بعد از سه ماه حدود 2.5 میلی متر افزایش در مقدار اگزوفتالمومتری نشان دادند.
عوارض و محدودیتهای پیوند ADSC داخل چشمی
نتایج منفی توسط محققین گزارش شده است که به دنبال روشهایی برای کاهش رد پیوند قرنیه بودند. آنها ADSCها را به استروما در محل اتصال آلوگرافت در قرنیه خرگوش پیوندی "خطر طبیعی" تزریق کردند. تجویز داخل وریدی سیستمیک ADMSCها در حیواناتی که آلوگرافت "خطر بالا" را رد کردند، استفاده شد. این مطالعه التهاب تشدید شده و نرخ ماندگاری پیوند کوتاهتر را در حیوانات تحت درمان نشان داد. محققین ADSCهای زیر شبکیه در نمونه کوچکی از بیماران مبتلا به رتینیت پیگمانتوزا پیشرفته تجویز شد. گزارشهای پس از کاشت نشان داد که 54 درصد از گروه مورد مطالعه در اطراف محل کاشت دچار عوارض شدند و 90 درصد از گروه مورد مطالعه گزارشها هیچ شواهد عینی از بهبود عملکرد بینایی پس از درمان نشان ندادند.
نگاهی به آینده سلولهای بنیادی در جراحی و مدیریت چشم
آب مروارید یکی از دلایل اصلی اختلال بینایی قابل اجتناب است. ADSC ها پتانسیل ارائه استراتژیهای مدیریتی آینده را دارند. مشخص شده است که اگزوزومهای ADSC تغییرات عدسی ناشی از اشعه ماوراء بنفش را از طریق تنظیم پایین پروتئین اسید غضروف-1، CRTAC1، کاهش میدهند. ADSCها همچنین میتوانند تحت تمایز هدفمند به سلولهای TM زنده در شرایط آزمایشگاهی قرار گیرند. مطالعات بیشتری برای درک اثرات بالقوه زلالیه و پروتئینهای میوسیلین in vivo برای القای استخوانزایی ADSCها مورد نیاز است. این میتواند برای جلوگیری از کلسیفیکاسیون احتمالی ساختارهای محفظه قدامی پس از تزریق داخل دوربینی بسیار مهم باشد. همچنین تحقیقات بیشتری برای ایجاد مکانیسمهای دقیق محافظت عصبی بینایی و سایر مکانیسمهای فرضی بازسازی عصب صورت از طریق سلولهای بنیادی مزانشیمی مورد نیاز است. توسعه بیشتر استراتژیها برای پیشبرد استخراج سلولهای پیش ساز نورواکتودرمی زنده از بافت چربی مداری میتواند دامنه تمایز ADSCها را، به ویژه در مورد ادغام آنها در ساختارهای چشمی غیر مزانشیمی، گسترش دهد. مطالعات آتی میتواند امیدی را برای تولید بافتهای زنده برای پیوند قرنیه بدون رد ایجاد کند.
علاوه بر فراوانی، رویکرد کم تهاجمی برای به دست آوردن ADSC ها، این سلولها را به گزینهای جالب و قابل دوام در رژیمهای درمانی مختلف در چشم پزشکی تبدیل میکند. دودمان چند سلولی ADSCها نیز تنوع مورد نیاز را برای کاربردهای چشمی فراهم میکند. پذیرش درمانهای ADSC برای بیماریهای التهابی و دژنراتیو چشم مقاوم به درمان، با توجه به ظرفیتهای تمایز گسترده و فاکتورهای پاراکرین ترشحی ADSCها، نویدبخش است. با این حال، چندین مطالعه در گذشته، پتانسیل تکثیر سلولی تنظیم نشده را هنگام استفاده از این سلولها گزارش کردهاند. بنابراین، نتایج بلندمدت آینده برای بررسی اثرات نئوپلاستیک احتمالی این سلولها هنگام استفاده برای درمان مورد نیاز است. هنگام در نظر گرفتن درمانهای مبتنی بر سلول در افراد انسانی، احتیاط از اهمیت بالایی برخوردار است، به ویژه هنگامی که درمان شامل تحویل بخش تهاجمی و/یا قسمت خلفی است.
پایان مطلب/