یادداشت
اهداف جدید برای درمان پسوریازیس
مطالعهای با تجزیه و تحلیل گسترده، ١٦٥ ژن بالقوه علت و کاندیدهای دارویی برای پسوریازیس را نشان معرفی میکند.
امتیاز:
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بنیان، پسوریازیس (psoriasis)، بیماری پوستی مزمن خودایمنی است. این بیماری هنگامی رخ میدهد که دستگاه ایمنی بدن سیگنالهای اشتباهی میفرستد. این سیگنالها باعث افزایش سرعت چرخه رشد سلولهای پوست میشود؛ یعنی افزایش بیش از حد سلولهای پوستی از میزان ریختن آنها. پسوریازیس واگیردار نیست، و باور بر این است که پسوریازیس مرتبط با دستگاه ایمنی بدن و یک بیماری ژنتیکی است و محرکهای آن استرس، صدمه به پوست، برخی داروها و عفونت میباشد. پسوریازیس اغلب در سنین جوانی شروع میشود، اما میتواند در هر سنی از دوران نوزادی تا سنین کهولت شروع شود. زنان و مردان تقریباً به یک نسبت به این بیماری مبتلا میشوند پسوریازیس اغلب با معاینه بالینی تشخیص داده میشود و هیچ تست خونی برای تشخیص آن وجود ندارد، هر چند گاهی اوقات انجام برخی آزمایشها برای یافتن علل شعلهورکننده آن ضروری است. در هر حال در موارد مشکوک، میتوان از بیوپسی پوست استفاده کرد. در مطالعهای که اخیراً در مجله بینالمللی علوم مولکولی منتشر شده است، محققان یک مطالعه مرتبط با رونویسی (TWAS) را برای درک اساس ژنتیکی بیماری التهابی مزمن پوستی پسوریازیس و شناسایی اهداف دارویی بالقوه انجام دادند.
پیش زمینه
پسوریازیس یک بیماری التهابی مربوط به سیستم ایمنی بدن است که با درد، خارش، بثورات و ضایعات پوستی دردناک مشخص میشود. 2 تا 4 درصد از جمعیت جهان را تحت تأثیر قرار میدهد و به طور قابل توجهی بر کیفیت زندگی تأثیر میگذارد. در حالی که پاتوژنز پسوریازیس به عوامل مختلفی مانند عفونتها، عوامل محیطی و ژنتیک نسبت داده شده است، علت آن هنوز نامشخص است. اساس پاتوژنتیک پسوریازیس باید از یک رویکرد یکپارچه برای شناسایی اهداف درمانی بالقوه برای درمان یا پیشگیری از پسوریازیس بررسی شود. مطالعات ارتباط گسترده ژنوم در سطح جمعیت، برخی از ژنها، مانند ژن کدکننده پروتئین پوششی کورنیفیزه دیررس (LCE) را در افزایش فاکتور خطر برای پسوریازیس مرتبط کرده است. علاوه بر این، تصور میشود که ژنهایی که پروتئینها را در مسیرهای سیگنال دهی شامل اینترلوکینهای مختلف و فاکتور هستهای κB کد میکنند، حساسیت به پسوریازیس را افزایش میدهند. مطالعات اخیر همچنین از پانلهای مکانهای صفت کمیبیان (eQTL) در یک محیط چند بافتی برای بررسی تنظیم بیان ژن استفاده کردهاند.
درباره مطالعه
در مطالعه حاضر، محققان از دادههای حاصل از آمار خلاصه مطالعه انجمن گسترده ژنوم شامل افراد اروپایی برای انجام TWAS برای درک عوامل ژنتیکی زمینهای پسوریازیس استفاده کردند. تجزیه و تحلیل ژنهای بیانشده با نمره عدم تعادل پیوندی (LDSC-SEG) بر روی مجموعههای داده شامل اسید ریبونوکلئیک چند بافتی (RNA) و تغییرات کروماتین چند بافتی، مانند حساسیت بیش از حد به دئوکسی ریبونوکلئاز، و متیلاسیون هیستون و استیلاسیون بافتی، برای شناسایی پسوریازیس بافت انجام شد. . سپس نتایج LDSC-SEG برای انتخاب بافتهای نماینده برای پانلهای eQTL استفاده شد. بافتهای انتخاب شده شامل خون کامل، طحال، لنفوسیتهای تبدیل شده با ویروس اپشتین بار، پوست (با و بدون قرار گرفتن در معرض آفتاب)، معده، فیبروبلاستهای تبدیل شده و مخاط مری بودند. بر اساس عدم وجود الگوهای جنسی خاص در شیوع پسوریازیس، بافتهای مخصوص زنان برای پانل eQTL انتخاب نشدند. تجزیه و تحلیلهای مختلف، مانند ژنتیک زمینه خاص (CONTENT)، کولوکالیزاسیون (COLOC)، و TWAS، برای ارزیابی تغییرات در بیان ژن مرتبط با انواع ژنتیکی و شناسایی نشانگرهای ژنتیکی بالقوه برای پسوریازیس استفاده شد. علاوه بر این، تجزیه و تحلیلهای پایین دستی شامل یک تجزیه و تحلیل مشروط و مشترک و مقایسه نتایج TWAS و COLOC برای تأیید اینکه آیا نشانگرهای بالقوه برای پسوریازیس قوی هستند یا خیر، تجزیه و تحلیل شبکه و روشهای حاشیه نویسی عملکردی برای بررسی مکانیسمهای بیولوژیکی درگیر در پاتوژنز پسوریازیس استفاده شد. امتیازهای TWAS Z تعیین شده از حاشیه نویسی عملکردی سپس برای طبقه بندی ژن ها به عنوان بالا یا پایین تنظیم شده استفاده شد. شبکههای برهمکنش پروتئین-پروتئین برای تعیین برهمکنش ها و ارتباطات بین ژنهای مختلف یا محصولات پروتئینی آنها مورد بررسی قرار گرفت. ژن-دارو بین نشانگرهای بالقوه پسوریازیس با استفاده از پایگاه داده تعامل ژن- دارو برای شناسایی گزینههای درمانی احتمالی مورد بررسی قرار گرفت. حاشیهنویسی عملکردی نیز برای هر بافت انجام شد تا غنیسازیهای بیولوژیکی متقاطع یا بافتی خاص را که به علت پسوریازیس کمک میکنند، شناسایی کند. علاوه بر این، یک مطالعه ارتباط گسترده با پدیده برای تعیین اینکه آیا ویژگیهای ژنتیکی مرتبط با پسوریازیس اثرات پلیوتروپیک(چند نمودی) را نشان میدهند یا خیر، انجام شد. (در دانش ژنتیک به پدیدهای که تظاهرات چندگانه رخنمودی یک ژن را نشان میدهد، چندنمودی یا پلیوتروپی میگویند. زمانی که یک ژن اثرات فنوتیپی متفاوت ایجاد کند در اصطلاح به چندنمودی معروف میباشد.)
نتایج
نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل ,TWAS 101 ژن را شناسایی کرد که ارتباط قابل توجهی را در پانلهای تک بافتی نشان دادند، در حالی که پانلهای چند بافتی 64 ژن را شناسایی کردند. از این تعداد، 26 ژن در تجزیه و تحلیل COLOC ارتباط معنی داری مشابهی را نشان دادند. تجزیه و تحلیل شبکه و حاشیه نویسی عملکردی این ژن ها گزارش داد که آنها با پاسخهای ایمنی مرتبط هستند و میتوانند در پسوریازیس نقش داشته باشند. تجزیه و تحلیل اولویت بندی بافت LDSC-SEG با استفاده از دو مجموعه داده چند بافتی منجر به گنجاندن انواع اضافی بافت مانند طحال ، معده ، مخاط مری و لنفوسیتهای تبدیل شده توسط ویروس اپشتین بار در مطالعه حاضر شد که در مطالعات قبلی مبتنی بر TWAS در مورد پسوریازیس گنجانده نشده بود. علاوه بر این، تجزیه و تحلیل مشروط و مشترک، برخی از نامزدهای دارویی بالقوه را شناسایی کرد که برهمکنشهایی با ژنهای مهم نشان دادند. از این میان، امتیاز تعامل برای داروی مونالیزوماب و ژن گیرنده لکتین مانند سلول کشنده طبیعیC4 ، (KLRC4) که پروتئین گیرنده سلولی کشنده طبیعی NKG2A را کد میکند و در لنفوسیتهای بیماران مبتلا به پسوریازیس بیش از حد بیان میشود، بالاترین امتیاز را داشت. در مجموع، این مطالعه تداخلات دارو-ژن را برای هشت ژن شناسایی کرد.
نتیجه گیری
به طور کلی، یافتهها 26 نشانگر ژنتیکی بالقوه را برای پسوریازیس گزارش کردند که با استفاده از روشهای متعددی مانند TWAS و COLOC شناسایی شدند و ارتباط عملکردی آنها با پاسخهای ایمنی و پسوریازیس با استفاده از تحلیل شبکه و حاشیهنویسی عملکردی تأیید شد. علاوه بر این، محققان همچنین تداخلات دارویی-ژنی را برای هشت ژن شناسایی کردند که میتوانند گزینههای درمانی بالقوه پسوریازیس باشند.
پایان مطلب./