یادداشت
پیشرفت تحقیقات ماکرومولکولها در پیشگیری و درمان سپسیس
تحقیقات اخیر نشان داد که ماکرومولکولهای میتوانند در روند سپسیس مداخله کرده و به بهبود بیماران کمک کنند.
امتیاز:
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بنیان، سپسیس یک اختلال عملکرد ارگان تهدید کننده حیات است که توسط اختلال پاسخ میزبان ناشی از عفونت ایجاد میشود. شیوع بالایی در بین بیماران بستری در بخشهای مراقبت ویژه (ICU) دارد و یکی از علل اصلی مرگ و میر در این بخشها میباشد. هر ساله حدود 50 میلیون مورد از بیماران مبتلا به سپسیس در سراسر جهان گزارش میشود که میزان مرگ و میر آنها بیش از 20٪ است. در سال 2017، حدود 11 میلیون نفر به دلیل سپسیس جان خود را از دست دادند. سپسیس اغلب با التهاب سیستمیک مداوم همراه است که منجر به عدم تعادل سیستم ایمنی و آسیب و اختلال در عملکرد چندین اندام مانند ریهها، کبد، کلیهها و مغز میشود.
پروتئینها و پپتیدها
پادبند
داروهای ضد انعقاد برای درمان بیماریهای ترومبوتیک استفاده میشوند و میتوان آنها را به داروهای ضد پلاکت و ضد انعقاد تقسیم کرد. داروهای ضد انعقاد شامل هپارین است. مهارکنندههای مستقیم ترومبین و مهارکنندههای فاکتور Xa ضد انعقادهای جدیدی هستند که تجمع پلاکتی و فعالیت ترومبین را مهار میکنند. مهارکننده C1-esterase (C1-INH) یک مهارکننده پروتئاز سرین است که از فعال شدن کمپلمان جلوگیری میکند و انعقاد خون را کاهش میدهد. در یک مطالعه بالینی شامل 61 بیمار مبتلا به سپسیس، نشان داده شده است که دوزهای بالای C1-INH پاسخهای التهابی را در بیماران مبتلا به سپسیس کاهش میدهد و به طور قابل توجهی میزان مرگ و میر 28 روزه را به زیر 12 درصد کاهش میدهد.
آنتی باکتریال
پپتیدهای ضد میکروبی دارای فعالیت های بیولوژیکی مختلفی مانند ضد باکتری، ضد ویروسی، ضد قارچی و تعدیل کننده ایمنی هستند و برای اولین بار در شفیره پروانه زحل شناسایی شدهاند. پپتیدهای ضد میکروبی اولیه مورد استفاده برای پیشگیری و درمان سپسیس عبارتند از PS1-2، WIKE-14، و Pep19-2.5. پلی میکسین B (PMB) هم عملکرد ضد باکتری و هم عملکرد خنثی کننده دارد. یک مطالعه کوهورت آینده نگر شامل 60 بیمار مبتلا به سپسیس عفونی شکمی نشان داد که درمان پلی میکسین B-hemoperfusion (PMX-HP) به طور موثر سطح فعالیت اندوتوکسین را در بیماران مبتلا به شوک سپتیک کاهش میدهد، اما امتیازات SOFA و میزان بقای آنها را بهبود نمیبخشد. علاوه بر این، یک متاآنالیز از 12234 بیمار بزرگسال بدحال نشان داد که PMX-HP احتمال بیشتری برای ایجاد سمیت کلیوی در بیماران دارد.
آنتی اکسیداسیون
آنتی اکسیدآنها با از بین بردن رادیکالهای آزاد و مهار واکنشهای اکسیداسیون آسیب اکسیداتیو را کاهش میدهند.
اثرات آنتی اکسیدانی در پیشگیری و درمان سپسیس
آلفا کیموتریپسین (α-ch) یک پروتئاز سرین است. با مهار مسیر TLR4/NF-kB، α-ch، یک پروتئاز سرین، سطح سیتوکینهای التهابی IL-1β، IL-6، و TNF-α را کاهش میدهد و سطح بیان میلوپراکسیداز (MPO) و نیتریک القایی را مهار میکند. اکسید سنتاز (iNOS) در یک مدل موش سپسیس ناشی از بستن سکوم و سوراخ کردن (CLP). پس از درمان α-ch، میزان بقای موشهای CLP 50 درصد افزایش یافت. FGF-19 میتواند بیان لینولئیک اسید (LA) و گاما لینولنیک اسید را کاهش دهد، مسیر فاکتور 2 مرتبط با فاکتور هستهای اریتروئید 2/هم اکسیژناز-1 (HO-1) را فعال کند و از بیان iNOS، ROS، کاسپاز جلوگیری کند. -3 و سیتوکروم c، در نتیجه اختلالات متابولیسم لیپید، آسیب کبدی و آسیب کلیه را در موشهای مبتلا به سپسیس ناشی از LPS کاهش میدهد.
ضد آپوپتوز
داروهای ضد آپوپتوز با تنظیم نسبت پروتئینهای ضد آپوپتوز (Bcl-2 و Mcl1) به پروتئینهای پرو آپوپتوز (Bax و Bad) و همچنین التهاب و استرس اکسیداتیو، آپوپتوز را مهار میکنند. فاکتور رشد کبدی (HGF)، IL-7، IL-15، IL-22، Ac2-26، Vaspin، Hsp22، و آدیپونکتین (APN) عملکردهای ضد آپوپتوز را در پیشگیری و درمان سپسیس نشان میدهند. vHGF فسفوئینوزیتید 3-کیناز (PI3K) و فسفوریلاسیون AKT را مهار میکند، مسیر mTOR را فعال میکند و از فعال شدن NF-kB از طریق فاکتور انتقال مزانشیمی-اپیتلیال سلولی هدف جلوگیری میکند. آپوپتوز را در بافت کبد و ریه کاهش میدهد. سطوح IL-1 β، IL-18، هیدروژناز لاکتات (LDH) و ROS را کاهش میدهد. استرس التهابی و اکسیداتیو ناشی از سپسیس را کاهش میدهد. نشان داده شده است که درمان HGF نرخ بقای موشهای CLP را تا بیش از 50 درصد بهبود میبخشد.
داروهای آنتی بادی
داروهای آنتی بادی آماده سازیهایی هستند که از آنتی بادیهایی با مزایای ویژگی بالا و نیمه عمر طولانی تشکیل شدهاند. داروهای آنتی بادی با توجه به ساختار آنها میتوانند به ایمونوگلوبولین G (IgG)، مزدوجهای آنتی بادی و قطعات آنتی بادی تقسیم شوند و به طور گسترده برای درمان تومورها، التهاب و ایمنی استفاده میشوند. داروهای آنتی بادی که در حال حاضر در آزمایشات بالینی یا مطالعات آزمایشگاهی بر روی سپسیس استفاده میشوند شامل آنتی بادی های ضد HMGB1، آتزولیزوماب، آدرسیزوماب و توسیلیزوماب هستند. IVIG (ایمونوگلوبولینهای داخل وریدی) یک آنتی بادی مخلوط IgG است. یک مطالعه گذشته نگر تک مرکزی روی 239 بیمار مبتلا به سپسیس نشان داد که IVIG به طور قابل توجهی پیش آگهی بیماران با سطوح IgG پایین را بهبود میبخشد و مرگ و میر را کاهش میدهد. Atezolizumab یک آنتی بادی مونوکلونال لیگاند مرگ سلولی برنامه ریزی شده 1 (PD-L1) است که میتواند سپسیس را با مسدود کردن مسیر پروتئین مرگ سلولی برنامه ریزی شده 1 (PD-1)/PD-L1 درمان کند. در سپسیس، آتزولیزوماب میتواند سطح اندوتوکسینها را در مدل CLP کاهش دهد، سطح بیان پروتئینهای کلودین-1 و اکلودین را افزایش دهد، عملکرد سد روده را بهبود بخشد، آپوپتوز سلولهای T را کاهش دهد و سرکوب سیستم ایمنی را کاهش دهد و مرگ و میر موش های CLP را تا 25 کاهش دهد. اسید نوکلئیک اسید
داروهای MicroRNA ترکیبات دارویی miRNA تک رشتهای حاوی 19-24 نوکلئوتید هستند که پروتئینها را کد نمی کنند و عمدتاً در مرحله پس از رونویسی عمل میکنند. داروهای MicroRNA در درمان سرطانها و سایر بیماریها استفاده شده است. داروهای miRNA که در حال حاضر در تحقیقات سپسیس استفاده میشوند عبارتند از miR-25-5p، miR-214-3p، miR-142-5p، miR-340-5p، miR-26a5p، و miR-490-3p. miR-25-5p میتواند آسیب مغزی ناشی از سپسیس را با مهار مسیر پروتئین متقابل تیوردوکسین TXNIP/NLRP3 بهبود بخشد.
پلی ساکاریدها و سایر ماکرومولکولها
پلی ساکاریدها ترکیبات ماکرومولکولی هستند که از مونوساکاریدهای متصل به پیوندهای گلیکوزیدی تشکیل شدهاند و در بسیاری از زمینهها مانند ضد تومور، ضد التهاب، آنتی اکسیداسیون و تنظیم ایمنی استفاده میشوند. پلی ساکاریدها دارای مزایای کمتر عوارض جانبی و ایمنی خوب هستند. ماکرومولکولهای پلی ساکاریدی که در حال حاضر برای درمان سپسیس استفاده میشوند عبارتند از: هپارین شکسته نشده (UFH)، N-استیل هپارین (NAH)، لنتینان، پلی ساکارید Lycium barbarum (LBPs) و پلی ساکارید Poria cocos (PCP). علاوه بر این، پلی فنل تانیک اسید و مشتق لیپیدی اریتوران در پیشگیری و درمان سپسیس استفاده میشود.
اثربخشی، دوز، عوارض جانبی و مکانیسمهای درمانی ماکرومولکولهای بیولوژیکی نامشخص است و تنها تعداد کمی از آنها وارد مرحله بالینی شدهاند. علاوه بر این، دادههای بالینی محدود هستند و برای روشن شدن این موارد به آزمایشهای بالینی بزرگتری نیاز است. پپتیدها و پروتئینها گسترده ترین ماکرومولکولهای بیولوژیکی برای پیشگیری و درمان سپسیس هستند که برخی از آنها به تازگی کشف و سنتز شدهاند و بیشتر آنها در مرحله تحقیقات اولیه هستند. در حال حاضر پپتیدها و پروتئینها در درمان بالینی سپسیس عمدتاً برای ضد انعقاد و تنظیم فشار خون استفاده میشوند. آنتی بادیهای مورد استفاده در سپسیس متعلق به "استفاده جدید از داروهای قدیمی" هستند که عمدتاً واکنش التهابی ناشی از سپسیس را هدف قرار میدهند.
پایان مطلب/