یادداشت
ارتباط بین الگوی رژیم غذایی و علائم افسردگی و اضطراب
در مطالعه اخیر منتشر شده در BMC Medicine، محققان یک مطالعه آینده نگر کوهورت بزرگی را برای بررسی ارتباط بین الگوهای غذایی و علائم افسردگی یا اضطراب انجام دادند.
امتیاز:
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بنیان، اختلالات سلامت روان شرایط رایجی است که بیش از 970 میلیون نفر را در سراسر جهان تحت تاثیر قرار می دهد و افسردگی و اضطراب از علل اصلی ناتوانی و بار بیماری هستند. مجموعه مقالات رو به رشدی در مورد ارتباط بین رژیم غذایی و سلامت روان وجود دارد، مطالعات قبلی کار شده در این زمینه نشان میدهد که مصرف بالای تک ماده مغذی، به ویژه چربیهای اشباع شده و قندهای آزاد، و فیبر غذایی کم، خطر افسردگی یا اضطراب را افزایش میدهد. نوشیدنیهای شیرین، گوشت، میوهها و سبزیجات خاص و ماهی نیز در خطر اختلالات روانی نقش دارند. با این حال، این مطالعات محدودیت حیاتی برای استفاده از تک مغذی را نشان دادهاند، در نتیجه نمیتوانند اثرات سلامت روان مصرف همزمان رژیمهای غذایی حاوی ترکیبی از چندین ماده مغذی را نشان دهند. بنابراین تاکنون اثرات هم افزایی رژیمهای غذایی چند مغذی بر علائم افسردگی و اضطراب تاکنون مشخص نشده است.
غذا و سلامت روان
رابطه بین تغذیه و سلامت روان دو طرفه است: غذاهایی که میخوریم بر سلامت روان ما تأثیر میگذارد و وضعیت سلامت روانی ما بر آنچه و چگونه میخوریم تأثیر میگذارد. از سویی دیگر اختلالات رایج سلامت روان، مانند اضطراب و افسردگی، عوامل اصلی بار مرگبار و غیرکشنده بیماری در سراسر جهان هستند جدیدترین مطالعه جهانی بار بیماری تخمین زده است که بیش از 264 میلیون و 284 میلیون نفر به ترتیب از اختلالات افسردگی و اضطراب رنج میبرند. این شرایط یک بحران بهداشت عمومی پایدار را تشکیل میدهند زیرا هزینههای اجتماعی و اقتصادی قابل توجهی را به همراه دارند و انتظار میرود در سالهای آینده افزایش یابد این بار بیشتر با بروز همزمان اختلال تشدید میشود، به طوری که حدود 80٪ از افراد مبتلا به اضطراب تشخیص داده شده معیارهای یک اختلال افسردگی مادام العمر را رعایت میکنند، و تقریباً 75٪ از افراد مبتلا به افسردگی تشخیص داده شده نیز معیارهای یک اختلال اضطرابی مادام العمر را دارند. بنابراین افسردگی و اختلالات اضطرابی ممکن است اطلاعات بالقوه مهمی را در مورد عوامل خطر مشترک، فرآیندهای پاتولوژیک و مسیرهای بیماری منتقل کند. علیرغم افزایش مداخلات روان درمانی و روانگردان در چند دهه گذشته، اضطراب و افسردگی همچنان به شدت شایع و اختلالات سنگین هستند. بنابراین شناسایی عوامل خطر قابل اصلاح که میتوانند استراتژیهای درمانی را تعیین کنند، اهمیت فزایندهای دارد.
در مورد مطالعه
در مطالعه حاضر، محققان از رگرسیون رتبه کاهش یافته (RRR)، یک مدل آماری مبتنی بر داده برای توصیف الگوهای اصلی رژیم غذایی (DPs)، برای ارزیابی کلی ارتباط بین عادات غذایی و پیامدهای سلامت روان استفاده کردند. آنها از دادههای کوهورت طولانی مدت و گسترده از Biobank انگلستان و پرسشنامههای سلامت روان و تشخیصهای بالینی خود استفاده کردند. مجموعه داده آنها در ابتدا شامل 502401 شرکتکننده از Biobank بریتانیا بود، یک مطالعه کوهورت آیندهنگر از بزرگسالان رضایتبخش بین 37 تا 73 سال، که بین سالهای 2006 تا 2010 در سراسر بریتانیا انجام شد. دورههای چندگانه غربالگری شرکتکنندگان، افرادی را که دارای پرسشنامههای انرژی ناقص یا غیرمعمول، ابتلا به انواع سرطانها و دادههای کمکی ناکافی بودند، را حذف کردند. جامعه نهایی مطالعه شامل 157212 نفر بود که از این تعداد 70271 نفر با افسردگی پایه و 70070 نفر با اضطراب پایه در شروع مطالعه تشخیص داده شدند. همه شرکت کنندگان در یک برنامه 3 تا 4 ماهه به طور متوسط 7.6 سال پیگیری شدند.
موارد بررسی شده در این مطالعه
افسردگی و اضطراب به طور جداگانه در این مطالعه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند تا از نتایج مخدوش کننده یک گروه سلامت روان از دیگری جلوگیری شود. دادهها برای ارزیابی رژیم غذایی با استفاده از ابزار Oxford WebQ، یک روش 24 ساعته مبتنی بر وب برای جمع آوری دفعات مصرف 206 ماده غذایی و 32 نوع نوشیدنی جمع آوری شد. دادههای جمع آوری شده بر اساس شباهت تغذیه ای در 50 گروه طبقه بندی شدند. محققان تجزیه و تحلیل دادهها را بر روی چگالی انرژی، تراکم فیبر، اسیدهای چرب اشباع شده و قندهای آزاد و نقش آنها در افسردگی و اضطراب متمرکز کردند. پیامدهای سلامت روان در طول و در پایان مطالعه با استفاده از پرسشنامه سلامت بیمار-9 (PHQ-9) برای افسردگی و پرسشنامه اختلال اضطراب عمومی-7 (GAD-7) برای اضطراب اندازه گیری شد.
شاخص محرومیت
در هر دو پرسشنامه که افسردگی یا اضطراب را در افراد تأیید میکرد. متغیرهای کمکی شامل سن (جمع آوری شده در شروع مطالعه)، جنس، قومیت، سطح تحصیلات، سیگار کشیدن، فعالیت بدنی (تدوین شده با استفاده از پرسشنامه بین المللی فعالیت بدنی [IPAQ])، سابقه فشار خون، دیابت و بیماریهای قلبی عروقی (CVD) شاخص محرومیت بودند. در واقع شاخص محرومیت ، شاخصی برای وضعیت اجتماعی-اقتصادی افراد نیز بوده است.
ارزیابیهای صورت گرفته
الگوهای غذایی با استفاده از مدل RRR ارزیابی شدند. به هر یک از شرکت کنندگان یک امتیاز z اختصاص داده شد، یک امتیاز وزنی که نشان دهنده پایبندی به هر یک از DP شناسایی شده با تجزیه و تحلیل RRR است. مدلهای رگرسیون لجستیک برای محاسبه نسبتهای شانس (ORs) با تنظیمات گنجانده شده برای هر متغیر کمکی اندازهگیری شده استفاده شد. در نهایت، تجزیه و تحلیل حساسیت برای تأیید استحکام نتایج به کار گرفته شد.
معرفی الگوهای غذایی حاصل از یافتههای مطالعه
مدل RRR چهار DP به نامهای DP1-4 را شناسایی کرد. از این میان، DP4 تنها 4.3 درصد از تغییرات موجود در مدل را توضیح میداد و از تحلیلهای بیشتر حذف شد. در مجموع، DP1-3 به ترتیب 44.0٪، 20.0٪ و 10.1٪ بود. الگوی غذایی 1، "رژیم غذایی پر کالری" با مصرف زیاد کره و چربی حیوانی و مصرف کم میوهها و سبزیجات تازه مشخص میشد. این الگوی غذایی ارتباط غیرخطی قوی با افسردگی، اضطراب و همبستگی با جنسیت و فعالیت بدنی را نشان داد. الگوی غذایی 2، "رژیم غذایی پر قند و کم چرب" شامل مصرف زیاد نوشیدنیهای شیرین و شکر سفره، و مصرف کم کره و چربی حیوانی بود. این الگوی غذایی ارتباط خطی با سلامت روان را نشان نداد، بلکه یک منحنی U شکل غیرخطی داشت، که نشان میدهد این رژیم ارتباط زیادی با افسردگی و اضطراب دارد. الگوی غذایی 3، "رژیم غذایی پر قند، چربی بالا و فیبر بالا" شامل رژیمهای غذایی حاوی کره بالا، چربی حیوانی، دسرهای مبتنی بر شیر و مصرف کم الکل و نان بود. این الگو به طور غیرخطی با علائم افسردگی و اضطراب ارتباط بسیار کمی داشت. بنابراین یافتههای ما روابط پیچیده بین الگوی رژیم غذایی کلی و علائم افسردگی و اضطراب را برجسته میکند. درنتیجه اینکه تجزیه و تحلیل فعلی یافتههای قوی نشان میدهد که افزایش مصرف قندهای آزاد و اسیدهای چرب اشباع شده با افزایش خطر علائم مرتبط با افسردگی و اضطراب مرتبط است.
نتیجه گیری
این مطالعه ارتباط رژیم غذایی چندغذایی بین دریافت مواد مغذی و افسردگی یا اضطراب را مورد بررسی قرار داد. مطالعه بلندمدت (7.6 سال)، کوهورت بزرگ (157212) از مدل RRR برای توصیف DPهای اصلی را استفاده کرد. سه DP اصلی شناسایی شدند، به نامهای «رژیم غذایی پر کالری»، «رژیم غذایی با قند بالا، رژیم کمچرب» و «رژیم غذایی با قند بالا، چربی بالا و فیبر بالا». نتایج مطالعه نشان میدهد که رژیمهای غذایی سرشار از کره، چربیهای حیوانی، شیرینیها، شکلات، پنیر و نوشیدنیهای شیرین ممکن است باعث تغییرات میکروبی روده شوند و در نتیجه به افزایش خطر اضطراب یا افسردگی کمک کنند. در همین راستا مصرف کمتر فیبر و میوهها و سبزیجات تازه این شرایط را تشدید میکند.
غذا و خطر ابتلا به بیماری
با استفاده از رویکرد RRR، یافتههای ما از رابطه منحنی بین مواد مغذی پیشنهاد میکند که مصرف شکلات و شیرینی، کره و سایر اسپریهای چربی حیوانی، پنیر پرچرب، نوشیدنیهای شیرین شده با شکر، و سایر نوشیدنیهای شیرین، قندهای سفره و کنسرو، و دسرهای مبتنی بر شیر مصرف بیش از حد این غذاها ممکن است باعث التهاب سیستمیک، افزایش استرس اکسیداتیو و تغییراتی در میکروبیوتای روده شود و در نتیجه خطر ابتلا به علائم افسردگی و اضطراب را افزایش دهد.
پایان مطلب/.