خوردن بدون نظم میتواند بر توسعه و ایجاد دیابت در افراد تاثیر گذار باشد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بنیان، اختلالات خوردن و دیابت شرایط سلامتی متمایز و در عین حال به هم مرتبط هستند و چالشهای متمایز را از نظر مراقبت و مدیریت ارائه میدهند. اختلالات خوردن طیفی از اختلالات سلامت روان را در بر میگیرد که با رفتارهای غذایی غیرعادی و اختلال در تنظیم وزن مشخص میشود. تحقیقات نشان میدهد که افراد مبتلا به دیابت ممکن است در معرض خطر بالای ابتلا به اختلالات خوردن باشند.
دیابت و رفتارهای غذایی نابسامان/اختلالات خوردن
دیابت، به عنوان یک بیماری متابولیک مزمن، چالشهای منحصر به فردی را در رابطه با ایجاد و مدیریت اختلالات خوردن ایجاد میکند. در طول سالها، تحقیقات گسترده بینشهای ارزشمندی را در مورد شیوع اختلالات خوردن در میان افراد مبتلا به دیابت، کشف الگوهای مهم و عوامل خطر مرتبط با این جمعیت ارائه کرده است.
اختلالات خوردن در دیابت نوع 1
تحقیق جامعی که توسط محققان انجام شد، شیوع اختلالات خوردن در میان زنان مبتلا به دیابت نوع 1 را روشن کرد و نشان داد که تنها 10 درصد از آنها تحت تأثیر قرار گرفتهاند. این یافتهها نشان میدهد که خطر ابتلا به اختلالات خوردن در زنان مبتلا به دیابت نوع 1 در مقایسه با افراد بدون دیابت، 2.4 برابر بیشتر است. محققان دریافتند که 11.5 درصد از شرکت کنندگان زن مبتلا به دیابت نوع 1 دارای اختلالات خوردن بودند، در حالی که هیچ یک از شرکت کنندگان مرد چنین شرایطی را نشان ندادند. به طور مشابه، تجزیه و تحلیل مطالعات با تمرکز بر رفتارهای غذایی نابسامان در نوجوانان و بزرگسالان جوان، شیوع بالاتری از چنین رفتارهایی را در میان افراد مبتلا به دیابت نوع 1 در مقایسه با همسالان خود نشان داد.
بی اشتهایی عصبی
بی اشتهایی عصبی (AN) یک اختلال جدی خوردن است که پیامدهای جسمی و روانی قابل توجهی دارد. مشخصه آن محدودیت غذایی شدید، تصویر بدنی تحریف شده و ترس عمیق از افزایش وزن است. افراد مبتلا به AN اغلب دارای وزن بدن کم و سوء تغذیه شدید هستند و ممکن است درگیر ورزش بیش از حد یا رفتارهای پاکسازی مضر مانند استفراغ ناشی از خود و سوء مصرف ملین شوند.
اختلال در مصرف غذا اجتنابی/محدود کننده
اختلال مصرف غذای محدود/اجتنابی (ARFID) یک اختلال خوردن متمایز است که با علاقه محدود یا طیف محدودی از انتخابهای غذایی مشخص میشود، که اغلب ناشی از مسائل حسی یا تجربیات منفی است. بر خلاف تند خوردن در کودکان پیش دبستانی، رفتارهای محدودکننده در غذا خوردن در ARFID ناشی از اختلالات تصویر بدن یا تمایل به کاهش وزن نیست. افراد مبتلا به ARFID ممکن است سوء تغذیه شدید و اختلال در عملکرد روانی اجتماعی را به عنوان پیامدهای بالقوه تجربه کنند. میزان شیوع ARFID در جمعیتهای مختلف متفاوت است. در جمعیتهای بالینی اختلال خوردن، نرخ ها از 1.5٪ تا 64٪ متغیر است، همانطور که توسط چندین مطالعه گزارش شده است.
پرخوری عصبی
پرخوری عصبی (BN) یک اختلال جدی خوردن است که با چرخه پرخوری و به دنبال آن رفتارهای پاکسازی مشخص میشود. دورههای پرخوری شامل مصرف مقادیر زیادی غذا در مدت کوتاهی است و رفتارهای پاکسازی میتواند شامل استفراغ ناشی از خود، استفاده از ملینها، تنقیه یا ورزش بیش از حد باشد. افراد مبتلا به پرخوری عصبی ممکن است وزن بدن طبیعی یا کمی بالاتر از حد متوسط داشته باشند. علت پرخوری عصبی چند وجهی است و شامل ترکیبی از عواملی مانند ویژگیهای شخصیتی، زیست شناسی، تأثیرات اجتماعی-فرهنگی، الگوهای رفتاری و پویایی خانواده است.
دیابولیمیا
دیابولیمیا یک اختلال خوردن خطرناک و نگران کننده است که معمولاً در افراد مبتلا به دیابت نوع 1 مشاهده میشود. این شامل حذف یا کاهش عمدی انسولین برای کاهش وزن یا جلوگیری از افزایش وزن است. از آنجایی که انسولین برای تنظیم سطح قند خون در افراد مبتلا به دیابت نوع 1 ضروری است، کاهش یا حذف انسولین منجر به افزایش سطح قند خون میشود و باعث میشود بدن چربی را برای تولید انرژی تجزیه کند و در نتیجه کاهش وزن داشته باشد که ممکن است برای برخی نتیجه مطلوب باشد.
اختلالات خوردن در دیابت نوع 2
افراد مبتلا به دیابت نوع 2 نیز مستعد ابتلا به اختلالات خوردن هستند. بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 اغلب اضافه وزن یا چاقی را تجربه میکنند که ممکن است با عادات بد غذایی و دوره های پرخوری مرتبط باشد. این رفتارها میتواند بر کنترل قند خون و سلامت کلی تأثیر منفی بگذارد. برخی از افراد مبتلا به دیابت نوع 2 ممکن است زمان بندی نامنظمی برای وعدههای غذایی داشته باشند، مانند حذف وعدههای غذایی یا خوردن در فواصل متناوب. زمانبندی نامنظم وعدههای غذایی میتواند منجر به سطوح ناپایدار قند خون شود و دستیابی به کنترل قند خون را دشوار میکند.
اختلال پرخوری
اختلال پرخوری (BED) یک وضعیت سلامت روانی مهم است که با دورههای مکرر پرخوری مشخص میشود، که در آن افراد مقادیر زیادی غذا را در مدت کوتاهی مصرف میکنند در حالی که احساس عدم کنترل بر رفتار غذایی خود میکنند. بر خلاف پرخوری عصبی، افراد مبتلا به BED در رفتارهای پاکسازی مانند استفراغ یا ورزش بیش از حد شرکت نمیکنند. مطالعه بهداشت روان جهانی WHO نشان داد که BED در مقایسه با پرخوری عصبی و بی اشتهایی عصبی شیوع بالاتری دارد.
دیارکسی
دیارکسی که گاهی به آن "بی اشتهایی دیابتی" نیز گفته میشود، یکی دیگر از اختلالات خوردن است که معمولا در افراد مبتلا به دیابت نوع 1 و نوع 2 مشاهده میشود. این اختلال شامل خوردن محدود غذا در تلاش برای حفظ کنترل قند خون است. افراد مبتلا به دیارکسی ممکن است مصرف غذای خود را بیش از حد محدود کنند که منجر به تغذیه و انرژی ناکافی برای مدیریت صحیح دیابت میشود. آنها ممکن است کنترل قند خون را بر سلامت و رفاه کلی در اولویت قرار دهند که منجر به کاهش وزن، سوء تغذیه و عوارض بالقوه شدید میشود.
سندرم خوردن در شب
سندرم شب خوری (NES) یک اختلال خوردن است که با دورههای مکرر خوردن در شب، یا با بیدار شدن از خواب و خوردن یا مصرف مقدار زیادی غذا بعد از یک وعده غذایی عصر مشخص میشود. تعریف بالینی NES، شامل سه علامت است: بی اشتهایی صبحگاهی (کاهش اشتها در صبح)، هیپرفاژی عصر (مصرف 25٪ از کل انرژی دریافتی بعد از ساعت 7 بعد از ظهر)، و بی خوابی در صورت عدم درمان، NES می تواند منجر به مشکلاتی در حفظ وزن سالم شود و ممکن است منجر به بیماری هایی مانند دیابت نوع 2 و فشار خون بالا شود. شیوع NES حدود 1 در 100 نفر تخمین زده میشود.
پرگورکسیا
پرگورکسیا اصطلاحی است که به طور غیررسمی برای توصیف رفتارهای غذایی نامنظم در دوران بارداری استفاده میشود. در کتابچه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM) یا سایر دستورالعملهای تشخیصی پزشکی به طور رسمی به عنوان یک تشخیص پزشکی شناخته نشده است. برخی از متخصصان از واژه پرگورکسیا برای اشاره به زیر مجموعهای از اختلالات خوردن مانند بی اشتهایی عصبی، پرخوری عصبی یا اختلال پرخوری استفاده میکنند که میتواند در دوران بارداری ایجاد شود یا بدتر شود.
درمان اختلالات خوردن و دیابت - چالش دوگانه
درمان افراد مبتلا به اختلالات خوردن و دیابت یک چالش دوگانه است که نیازمند یک رویکرد جامع شامل روان درمانی، کنترل قند خون، مشاوره تغذیه و آموزش دیابت است. برای افراد مبتلا به دیابت نوع 2 و اختلال پرخوری (BED)، چالشهای روزانه ناشی از توصیههای پزشکی و تغذیه متناقض است. در حالی که کاهش وزن و کمبود انرژی برای بهبود نتایج دیابت مورد تاکید است، درمان BED بر ایجاد یک رابطه سالم با غذا و کاهش دورههای پرخوری تمرکز دارد. ایجاد تعادل بین این توصیههای متناقض برای کسانی که در هر دو شرایط حرکت میکنند دشوار میشود.
با این حال، در برآورد، انتشار این بررسی با ترویج تشخیص زودهنگام، تشویق پزشکان به نظارت بر بیماران از نظر اختلالات خوردن و دیابت، و تقویت همکاری بین رشتهای، تأثیر قابل توجهی بر عملکرد بالینی خواهد داشت. اعمال این تغییرات در مراقبتهای بهداشتی میتواند تاثیر بسزایی بر کیفیت زندگی بیماران داشته باشد.
پایان مطلب/.