یادداشت
توسعه و کاربرد طب احیا کننده در بیماریهای التهابی روده
طب ترمیمی و مهندسی بافت میتواند در درمان بیماریهای التهابی روده کمک زیادی کند.
امتیاز:
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بنیان، بیماری التهابی روده (IBD) با التهاب ایدیوپاتیک و مزمن مشخص میشود که در سایر قسمتهای دستگاه گوارش ایجاد میشود. در نتیجه، بافت مخاطی در مرحله فعال بیماری از بین میرود و بنابراین، برای بازیابی عملکرد و هموستاز طولانی مدت مخاط روده، ترمیم خود به خود بافت آسیب دیده لازم است. همچنین، در بیماران مبتلا به بیماری کرون مقاوم به درمان، از دست دادن عملکرد گسترده روده میتواند منجر به سندرم روده کوتاه یا نارسایی کشنده روده شود.
بیماری التهابی روده (IBD) از دو بیماری اصلی تشکیل شده است، کولیت اولسراتیو (UC) و بیماری کرون (CD) و با التهاب مزمن و ایدیوپاتیک دستگاه گوارش مشخص میشود. ممکن است از همزیستی عوامل خطر مختلف، از جمله حساسیت ژنتیکی، اختلال در تنظیم سیستم ایمنی، عوامل محیطی و دیس بیوز ایجاد شود. با شروع یا عود التهاب مخاطی، محیط التهابی معمولاً باعث تخریب ساختار مخاطی میشود و در نتیجه طیف وسیعی از عملکردهای خاص مخاط را مختل میکند. بر اساس این مفهوم که مخاط روده ما به عنوان یکی از سیستمهای کلیدی برای حفظ هموستاز ایمونولوژیک عمل میکند، ترمیم عملکردی و ساختاری مخاط روده یک مسئله حیاتی برای درمان بیماران مبتلا به IBD است.
نیاز به ترمیم/بازسازی بافت در درمان IBD
مفهوم شفای مخاط تحت موفقیت بالینی بزرگ درمان ضد TNF-a، infliximab، در درمان UC و CD پیشنهاد شده است. از زمان مطالعه اولیه توسط محققان بسیاری از جنبههای پیش آگهی IBD با دستیابی به بهبودی مخاطی بهبود مییابند. همچنین، در درمان CD، مفهوم گستردهای از بهبودی ترانس مورال پیشنهاد شده است که نشان دهنده بهبودی و ترمیم تمام لایههای روده از جمله مخاط روده است. وقتی به دانش اولیه خود در مورد نقش عملکردی مخاط روده و پاتوژنز IBD فکر میکنیم، این مفاهیم کاملاً منطقی هستند و به راحتی قابل قبول هستند.
هنگامی که ما شروع به فکر کردن در مورد نقش اساسی مخاط روده میکنیم، باید به یاد بیاوریم که مخاط روده بین مرزهای داخلی و خارجی سیستم کل بدن ما قرار دارد. علاوه بر این، IEC ها میتوانند سیتوکینهای مختلفی از جمله IL-7 را برای تنظیم تشکیل و جمعیت سلولی سیستم ایمنی مخاطی تولید کنند. بنابراین، IEC ها به عنوان یک بازیگر کلیدی در تنظیم یا بهینه سازی فعالیت سیستم ایمنی مخاطی در پاسخ به تغییرات دینامیکی در محیط مجرای خارجی عمل میکنند. با این حال، در بیماران مبتلا به IBD، این عملکردهای ساختاری و عملکردی مخاط روده در اثر آسیب بافتی ناشی از سیستم ایمنی از بین میرود. آسیب بافت مخاطی را میتوان به صورت زخمهای متعددی که در طول معاینه آندوسکوپی در دستگاه گوارش ایجاد میشود، تشخیص داد. علاوه بر این، سرطان زایی مرتبط با التهاب را میتوان در درمان طولانی مدت بیماران مبتلا به IBD تجربه کرد. چنین آسیب بافتی یا تغییر شکل بیماریزای مخاط روده همیشه درمان نمیشود یا فقط با تنظیم سیستم ایمنی قابل پیشگیری است.
توسعه پزشکی بازساختی مبتنی بر فاکتور در IBD
در سالهای اولیه توسعه، فاکتورهای رشد مختلفی برای ترویج بازسازی بافت در بیماران مبتلا به IBD آزمایش شده است. در اولین آزمایشات بالینی، پتانسیل بازسازی بافت فاکتور رشد کراتینوسیت (KGF) یا فاکتور رشد اپیدرمی (EGF) در بیماران مبتلا به IBD آزمایش شده است. KGF پتانسیل بازسازی بافت خود را در چندین مطالعه پیش بالینی نشان داده است و مطالعات بالینی فاز اولیه انجام شده است. با این حال، اثر مفید واضحی در بیماران مبتلا به IBD نشان نداد و توسعه لغو شد. EGF عامل دیگری بود که اثرات مفیدی را در مطالعات مختلف بالینی نشان داد. بر خلاف KGF، درمان با تنقیه EGF با موفقیت در تعداد کمی از بیماران UC اثر مفیدی را نشان داد. با این حال، احتمالاً به دلیل تأثیر محدود آن، نمیتوانست بیشتر از این پیش برود. این پیامد پس از اعلام عوامل کلیدی سلولهای بنیادی روده (ISC) کاملا قابل قبول است. مطالعه محققان نشان داده است که ISC ها تنها تحت سیگنالهای فاکتور رشد هماهنگ ارائه شده در محل سلولهای بنیادی میتوانند زنده بمانند و عملکرد خود را اعمال کنند. بنابراین، ارائه EGF به تنهایی ممکن است تأثیر محدودی بر پاسخ احیاکننده مبتنی بر سلولهای بنیادی، بدون پشتیبانی از فعالسازی مسیر Wnt داشته باشد. در نتیجه، R-Spondin-1 اثر رشد مخاطی خود را در یک مدل پیش بالینی نشان داده است. این اثر ممکن است نشان دهنده نقش غالب سیگنال دهی Wnt در رشد مخاطی باشد. با این حال، انسان نوترکیب R-Spondin-1 تاییدیه استفاده بالینی خود را به دست نیاورد. یکی از نگرانیها ممکن است ناشی از پتانسیل سرطانزایی این فاکتورهای رشد باشد، زیرا سلولهای سرطانی معمولاً مسیرهای اصلی فاکتور رشد را با ISCهای خوشخیم به اشتراک میگذارند.
توسعه پزشکی احیا کننده مبتنی بر سلولهای بنیادی در IBD
تلاشهایی برای ایجاد درمان مبتنی بر سلولهای بنیادی برای IBD در بسیاری از زمینهها انجام شده است. موانع فنی رایج روشی کارآمد برای کشت و گسترش تعداد سلولهای بنیادی عملکردی در شرایط خارج از بدن و همچنین پاکسازی ایمنیزایی سلولهای بنیادی پیوندی بود. اولین کارآزمایی برای این درمان مبتنی بر سلولهای بنیادی با هدف CD مقاوم به درمان، با استفاده از سلولهای بنیادی خونساز انجام شد. هدف این درمان جایگزینی یا تجدید سیستم ایمنی بیمار از طریق پیوند سلولهای بنیادی خونساز اتولوگ (HSCT) بود. این یک نتیجه تا حدی موفقیتآمیز در مطالعات آزمایشی در مقیاس کوچک بود و همچنین مزایای بالینی و آندوسکوپی را در کارآزمایی ASTIC تصادفیسازی و کنترلشده چند مرکزی نشان داد. با این حال، بیان شد که استفاده از HSCT باید به شدت به نسبتی از بیماران CD که با دقت انتخاب شدهاند محدود شود زیرا عوارض جانبی جدی در کارآزمایی تجربه شده است.
چشم اندازهای آینده برای توسعه و کاربرد پزشکی احیا کننده در IBD
در سالهای آینده، توسعه و کاربرد پزشکی بازساختی مبتنی بر سلول به مناطق و بیماران بسیار گستردهتر گسترش خواهد یافت. در این راستا، باید در مورد توسعه درمانهایی با استفاده از سلولهای بنیادی سوماتیک (MSCs و ISCs) و همچنین درمانهایی که از سلولهای بنیادی پرتوان استفاده میکنند، مطالعه انجام شود. برای سلولهای بنیادی مزانشیمی، میتوان آن را برای طیف وسیعتری از بیماران مبتلا به CD به کار برد تا از اثر سرکوبکننده سیستم ایمنی آنها بهرهمند شود. برخی کارآزماییها برای CD مجرای انجام میشوند، که در آن بهینهسازی منبع سلولی یا شرایط پیوند سلولی باید تعیین شود. استفاده از ISC های اتولوگ، بر اساس فناوری کشت ارگانوئید، می تواند به بیماریهایی غیر از UC گسترش یابد. یکی از کاندیداهای خوب سی دی است. با این حال، زخمهای پایدار در بیماران تحت کنترل بیولوژیکهای مختلف یافت میشود و درمان اضافی با پیوند ISC ممکن است با دستیابی به بهبودی آندوسکوپی برای آن بیماران مفید باشد. یک راه جایگزین برای استفاده از ارگانوئیدهای روده ای اتولوگ، بازیابی عملکردهای روده ای خاص از طریق پیوند خارج رحمی ارگانوئیدهای رودهای است. این مفهوم توسط مطالعه Sugimoto و همکاران ارائه شد. نجات یک مدل نارسایی روده را با جایگزینی لایه اپیتلیال کولون پروگزیمال با اپیتلیوم روده کوچک نشان میدهد.
پزشکی احیاکننده مبتنی بر فاکتور یا مبتنی بر سلول برای درمان IBD در مراحل اولیه توسعه است. با این حال، فناوریهای مهندسی بافت مبتنی بر ارگانوئید به سرعت در حال ظهور هستند و احتمالاً توسعه نسل بعدی پزشکی بازساختی را ترویج خواهند کرد. این درمانهای تازه توسعهیافته ممکن است در ترکیب با درمانهای تنظیمکننده ایمنی برای بیماران اعمال شوند و به بهبود بهبودی عمیق مخاطی در تعداد فزایندهای از بیماران مبتلا به IBD کمک کنند.
پایان مطلب/