یادداشت
نوروارولوژی و بیوبانکینگ
محققان نشان دادند که نوروارولوژی و بیوبانکینگ رویکردی یکپارچه برای پیشرفت تحقیقات و بهبود مراقبت از بیمار است.
امتیاز:
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بنیان، درک مکانیسمهای مولکولی زمینه ساز اختلالات عصبی-اورولوژیکی برای توسعه مداخلات درمانی هدفمند بسیار مهم است. از طریق ایجاد بانکهای زیستی جامع، محققان میتوانند نمونههای بیولوژیکی مختلف از جمله نمونههای ادرار، خون، بافت و DNA را برای مطالعه این مکانیسمها جمعآوری و ذخیره کنند. در زمینه عصب-اورولوژی، بیوبانکینگ شناسایی تغییرات ژنتیکی، تغییرات اپی ژنتیکی و الگوهای بیان ژن مرتبط با اختلال عملکرد دستگاه ادراری تحتانی نوروژنیک را تسهیل میکند. این شرایط اغلب به عنوان علائم بیماریهای عصبی مانند بیماری آلزایمر، مولتیپل اسکلروزیس، بیماری پارکینسون، آسیب نخاعی و بسیاری دیگر ظاهر میشوند. بیوبانک کردن نمونههای بافتی از چنین بیمارانی برای درک اینکه چرا این بیماریها باعث ایجاد علائم مربوطه میشوند و برای کاهش آنها چه کاری میتوان انجام داد، ضروری است. استفاده از فناوریهای با توان بالا، مانند توالییابی نسل بعدی و پروفایل بیان ژن، محققان را قادر میسازد تا چشمانداز مولکولی این شرایط را به شیوهای بیسابقه کشف کنند. توسعه نشانگرهای زیستی خاص و قابل اعتماد حاصل از این تلاشها ممکن است به تشخیص زودهنگام، تشخیص دقیق و نظارت مؤثر شرایط عصبی-اورولوژیکی کمک کند و منجر به بهبود مراقبت و مدیریت بیمار شود. علاوه بر این، این نشانگرهای زیستی میتوانند به طور بالقوه نظارت بر درمانهای جدید را که در حال حاضر در آزمایشهای بالینی عصبی-اورولوژیکی تحت بررسی هستند، تسهیل کنند.
مقدمهای بر بانکداری زیستی و ارتباط آن با تحقیقات عصبی-اورولوژیکی
بانک زیستی شامل جمعآوری، پردازش، ذخیره و مدیریت نمونههای بیولوژیکی مانند بافتها، خون، ادرار و DNA بههمراه دادههای بالینی و جمعیتشناختی بهطور سیستماتیک و قابل تکرار است. این نمونهها و دادهها برای استفاده در تحقیقات پزشکی در مخازن زیستی، معروف به بانکهای زیستی، نگهداری میشوند. بانکهای زیستی دسترسی به نمونههای کاملاً مشخص و مورد رضایت را ارائه میکنند که نشان دهنده NLUTD و بیماریهای مختلف با عوارض عصبی-اورولوژیکی، از جمله بیماری آلزایمر، مولتیپل اسکلروزیس و آسیب نخاعی هستند. بانکهای بافت نقش مهمی در پیشرفت دانش علمی در این زمینهها ایفا میکنند، زیرا آنها کلید کشف نشانگرهای زیستی را تشکیل میدهند، که ممکن است به درک بهتر مکانیسمهای بیماری، توسعه رویکردهای تشخیصی جدید یا ارزیابی اثربخشی مداخلات مختلف کمک کند.
کاربردهای بانکداری زیستی در عصب-اورولوژی
انواع نمونه روشهای جمع آوری و توصیه شده برای جمع آوری
بیوبانکهای عصبی-اورولوژی مجموعهای از نمونهها را برای انجام مطالعات جامع در مورد اختلالات ادراری جمعآوری میکنند. این نمونهها شامل نمونههای ادرار، خون و بافت مانند نمونه برداری از مثانه است. از این میان، نمونههای ادرار دسترسی غیرتهاجمی به نشانگرهای زیستی، متابولیتها و اجزای سلولی را ارائه میدهند که وضعیت فیزیولوژیکی و پاتولوژیک سیستم ادراری را منعکس میکنند. پلاسمای خون یا سرم، که توسط سانتریفیوژ از نمونههای خون کامل به دست میآید، اطلاعات ارزشمندی در مورد عوامل سیستمیک و نشانگرهای زیستی در گردش مرتبط با شرایط عصبی-اورولوژیکی ارائه میدهد. با جداسازی سلولهای خونی خاص، میتوان سیستم ایمنی بدن بیماران را بررسی کرد. نمونههای بافتی که از طریق روشهای جراحی یا بیوپسی بهدست میآیند، امکان تجزیه و تحلیلهای بافتشناسی و مولکولی دقیق را فراهم میکنند.
رشتههای عصبی
نوروفیلامنتها پروتئینهایی هستند که در سلولهای عصبی یافت میشوند و سطح آنها را میتوان در مایع مغزی نخاعی (CSF) یا خون اندازه گیری کرد. سطوح بالای نوروفیلامنتها با آسیب یا دژنراسیون عصبی در شرایط مختلف عصبی، از جمله مواردی که بر سیستم ادراری تناسلی تأثیر میگذارند، مرتبط است. نظارت بر سطوح نوروفیلامنت میتواند بینشهایی در مورد میزان آسیب عصبی ارائه دهد و بینشی در مورد عملکرد کلیه در این گروههای بیماری ارائه دهد. جمع آوری CSF نیاز به یک روش پونکسیون کمری دارد که توسط یک متخصص مراقبتهای بهداشتی آموزش دیده انجام میشود و باید از تکنیکهای استاندارد آسپتیک برای به حداقل رساندن خطر آلودگی پیروی کند.
سیتوکینها و نشانگرهای التهابی
نشانگرهای التهابی مانند سیتوکینها را میتوان در نمونه های خون یا ادرار اندازه گیری کرد. فرآیندهای التهابی اغلب با شرایط عصبی و اختلالات دستگاه ادراری تناسلی همراه است. نظارت بر سطوح سیتوکینهای خاص یا نشانگرهای التهاب میتواند به ارزیابی وجود و شدت التهاب کمک کند و راهبردهای درمانی را راهنمایی کند. سیتوکینها و نشانگرهای التهابی را میتوان در نمونههای خون یا ادرار اندازه گیری کرد. نمونههای ادرار برای تجزیه و تحلیل نشانگرهای التهابی و سایتوکین معمولاً با استفاده از روشهای جمعآوری ادرار میان جریان تمیز جمعآوری میشوند تا آلودگی را به حداقل برسانند. ممکن است از ظروف یا لولههای مخصوص جمع آوری ادرار استفاده شود.
بیومارکرهای خاص دستگاه ادراری
در حالی که نشانگرهای زیستی که قبلا ذکر شد اغلب به عنوان بخشی از بیماریهای سیستمیک (التهابی) یا مرکزی (آلزایمر) افزایش یافتهاند که علاوه بر مشکلات دستگاه ادراری منجر میشوند، چندین نشانگر زیستی خاص دستگاه ادراری تولید شده در خود دستگاه ادراری میتوانند بینشی در مورد پیشرفت بیماری ارائه دهند. به عنوان مثال، افزایش سطح پروتئین فاکتور رشد عصبی (NGF) که توسط یوروتلیوم مثانه و سلولهای عضلانی صاف مثانه تولید میشود، ممکن است نشان دهنده اختلال عملکرد کلیوی یا آسیب شناسی مثانه باشد. نمونههای دیگر شامل نشانگرهای ادراری مربوط به کشش ماهیچه صاف، مانند ATP ادرار، یا متابولیتهای خاص، مانند هیپوکسانتین مشتق پورین است. در همین حال، بسیاری از نشانگرهای زیستی بیشتر توصیف شدهاند.
کاربردها در کارآزماییهای بالینی چند مرکزی
مطالعات چند مرکزی در تحقیقات عصبی-اورولوژی فرصتهای ارزشمندی را برای مطالعه جمعیتهای بزرگتر بیماران، افزایش قدرت آماری و افزایش قابلیت تعمیم یافتههای پژوهشی ارائه میدهد. مرکز ما در حال حاضر درگیر چندین آزمایش بالینی چند مرکزی است که در آنها نمونههای بافت بانکی میشوند. این مطالعات با هدف جلوگیری از فعالیت بیش از حد دترسور نوروژنیک و پیدایش دیسنرژی اسفنکتر دترسور و در نتیجه آسیب به دستگاه ادراری فوقانی در بیماران آسیب نخاعی از طریق تحریک عصب تیبیال انجام میشود و همچنین چندین طرح برای غلبه بر عفونتهای دستگاه ادراری با استفاده از استراتژیهای درمان غیر آنتی بیوتیکی (CAUTIphage، ImmunoPhage، mTORUS) است.
ناهمگونی در جمعیت بیماران
بیماران ممکن است از نظر علائم بیولوژیکی ناهمگن باشند، یا با داشتن علل مختلف منجر به فنوتیپهای مشابهی شوند که سپس به عنوان متعلق به همان بیماری تشخیص داده میشود، اما ناهمگونی بالینی نیز یک عامل مهم است، زیرا ورودیها و پیامدهای بالینی غیراستاندارد ایجاد میکنند. تغییراتی که پیشرفت بیماری در پاسخ به درمان را پنهان میکند و ردیابی این فرآیندها را دشوار میکند. به عنوان مثال، با توجه به عفونتهای دستگاه ادراری (UTI)، عدم استانداردسازی در تعریف UTI در بیماران عصبی-اورولوژیکی وجود دارد. این عدم استانداردسازی در سایر گروههای بیماران نیز دیده میشود.
مراکز و دستگاهها
شناسایی و انتخاب مراکز تحقیقاتی مناسب که دارای تخصص و منابع لازم برای شرکت در مطالعه باشند میتواند چالش برانگیز باشد. هنگام انجام تلاشهای بانکداری زیستی، هر مرکز مطالعاتی علاوه بر این باید ملاحظات زیرساختی خاصی را داشته باشد که باید با اهداف مطالعه همسو باشد. به عنوان مثال، تعمیر و نگهداری منظم دستگاههایی مانند سانتریفیوژها و فریزرها باید انجام شود و استراتژیهای پشتیبان در صورت قطع برق باید وجود داشته باشد. قبل از شروع مطالعات چند مرکزی مربوط به بانکداری زیستی، سازماندهی بازدیدهای سایت برای ایجاد یک دید کلی از زیرساختهای محلی و به دست آوردن بینش در فرآیندهای لجستیکی محلی، مانند فاصله و زمان مورد نیاز بین نمونه برداری از یک بیمار در اتاق عمل بسیار توصیه میشود.
ملاحظات قانونی و اخلاقی
پروتکلهای تحقیقاتی، فرآیندهای رضایت آگاهانه و روشهای حفاظت از دادهها ممکن است بین مناطق یا کشورهای مختلف متفاوت باشد. اطمینان از انطباق با الزامات نظارتی و استانداردهای اخلاقی در مراکز و حوزه های قضایی متعدد یک چالش زمان بر است و به طور شگفت انگیزی با افزایش هزینهها مرتبط است.
استفاده از بیوبانکینگ در عصب-اورولوژی فرصتی منحصر به فرد برای کشف مکانیسمهای مولکولی زمینه ساز اختلالات ادراری است. جمعآوری سیستماتیک، ذخیرهسازی و تجزیه و تحلیل نمونههای بیولوژیکی، درک عمیقتر پاتوژنز بیماری، کشف نشانگرهای زیستی و رویکردهای درمانی شخصیسازی شده را تسهیل کرده است. با این حال، ملاحظات اخلاقی، استانداردسازی و حفاظت از دادهها همچنان چالشهای مهمی هستند که نیازمند توجه دقیق هستند. آینده بانکداری زیستی عصبی-اورولوژی با پیشرفت در تکنیکهای بانکداری زیستی، تلاشهای استانداردسازی پیشرفته از طریق اعتبارسنجی یا صدور گواهینامه، و با پذیرش مفاهیم جدید اخلاقی که شرکتکنندگان را در مورد حق رضایت آنها برای مشارکت خود توانمند میسازد، دارای پتانسیل بسیار زیادی است. بانک زیستی یک تلاش ارزشمند برای هر زمینه تحقیقاتی است.
پایان مطلب/.