یادداشت
شاخصهای چربی جایگزین و پیش آگهی از خطر مرگ و میر
آیا BMI نشانگر اختصاصی بهینه برای ارزیابی خطر مرگ و میر است؟
امتیاز:
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بنیان، در مطالعه اخیری که در نشریه JAMA Network Open Journal منتشر شد، پژوهشگران نشانگرهای آدیپوزیتیویستی مانند نسبت دور کمر به باسن (WHR)، شاخص توده چربی (FMI) و شاخص توده بدنی (BMI) را مورد ارزیابی قرار دادند تا نشانگری با پایدارترین و قوی ترین ارتباط با مرگ و میر ناشی از دلیل و همه علتها را تعیین کنند.
پیش زمینه
شیوع جهانی چاقی و اضافه وزن در چند دهه اخیر به طور پیوسته افزایش یافته است و بسیاری از مطالعات نشان داده اند که چاقی با خطر بالاتر بیماری و مرگ و میر مرتبط است. شاخص توده بدنی، که وزن بدن بر مجذور قد بدن تقسیم میشود، در حال حاضر به عنوان پایهای برای توصیههایی برای درمان چاقی استفاده میشود. با این حال، در حالی که سازمان جهانی بهداشت (WHO) محدوده BMI نرمال یا سالم را بین 18.5 تا 24.5 برای کمترین خطر بیماری یا مرگ و میر تعریف میکند، مطالعات نشان دادهاند که ارتباط بین BMI و خطر مرگ و میر بر اساس قومیت، جمعیت، و متفاوت است. اگرچه مطالعات منحنی J شکل را برای ارتباط بین BMI و خطر مرگ و میر گزارش کردهاند، تحقیقات اخیر نشان میدهد که این ارتباط ممکن است همیشه بر اساس زمینه بالینی اعمال نشود. علاوه بر این، مطالعات مشاهدهای نشان دادهاند که سایر نشانگرهای چاقی که توزیع چربی و ترکیب بدن را در نظر میگیرند، مانند WHR و FMI، ارتباط قوی تری با خطر بیماری و مرگ و میر نسبت به BMI دارند. نسبت دور کمر به دور لگن (WHR) یکی از معیارهای متعددی است که پزشکان میتوانند برای تشخیص اضافه وزن از آن استفاده کنند. در کنار شاخص توده بدنی یا همان شاخص BMI، که نسبت وزن را به مجذور قد محاسبه می کند، نسبت WHR، نسبت دورکمر به دور لگن را اندازه گیری میکند. این عدد میزان چربی را در نواحی کمر، شکمی و باسن تعیین می کند. شاخص توده چربی (FMI) با تقسیم وزن چربی بر حسب کیلوگرم بر مجذور قد بر حسب متر محاسبه میشود. توجه شود که چگونه این با شاخص توده بدن متفاوت است. BMI وزن کل بدن را در میزان عضله نسبت به قد در نظر میگیرد. از سوی دیگر، شاخص توده چربی فقط به بخش چربی از کل وزن بدن نگاه میکند.
درباره مطالعه
در مطالعه حاضر، محققان یک تجزیه و تحلیل مقایسهای از ارتباط بین سه نشانگر چاقی و خطر مرگ و میر را با استفاده از دادههای Biobank انگلستان (بریتانیا) انجام دادند. مطالعات مشاهدهای و تجزیه و تحلیل تصادفی سازی مندلی، ارتباط بین مرگ و میر ناشی از علل خاص، مرگ و میر همه علل، و FMI، WHR و BMI را بررسی کردند. رویکرد تصادفیسازی مندلی، همزمان با ارزیابی رابطه علی بین مواجههها و پیامدها، انواع ژنتیکی را بررسی میکند. محققان بر این باورند که اندازه گیری یا نشانگر بهینه چاقی بالینی نه تنها باید ارتباط قوی با پیامدهای نامطلوب مانند بیماری و مرگ و میر را نشان دهد، بلکه اندازه گیری آن آسان است و در طیف وسیعی از ترکیبات بدن سازگار است. جمعیت Biobank بریتانیا به گروههای کشف و اعتبار برای محاسبه امتیازهای خطر چند ژنی و استخراج معیارهای چاقی تعیینشده توسط ژنتیک با استفاده از مطالعات ارتباطی گسترده ژنوم تقسیم شد. گروه اعتبار سنجی شامل موارد مرگ و میر به هر علت با کنترلهای زنده مشابه بر اساس جنس، سن و اصل و نسب ژنتیکی بود. گروه اکتشاف شامل تمام شرکتکنندگان باقیمانده Biobank بود. مواجهههای مورد بررسی شامل WHR، FMI و BMI بودند که از قد و وزن آنتروپومتریک (تن سنجی (Anthropometry) به معنای سنجش اندازههای بدن است که شامل اندازه گیری قد، وزن و محیط قسمتهای بدن میباشد. اندازه گیری ترکیب بدن (Body Composition) نشان دهنده آن است که بدن از چه اجزایی ساخته شده است و در پنج سطح اندازه گیری میشود: اتمی، مولکولی، سلولی، بافتها و کل بدن. با تعیین اندازهها و ترکیب بدن میتوان تخمینی از وضعیت تغذیهای به دست آورد ولی کمبودهای تغذیهای مشخص نخواهد شد، بنابراین باید از سایر روشهای ارزیابی نیز استفاده کرد.)، اندازهگیری دور باسن و کمر، و آنالیز امپدانس بیوالکتریکی محاسبه شدند. FMI به عنوان نسبت توده چربی به قد محاسبه میشود، در حالی که WHR یک معیار جایگزین برای چاقی شکمی است. پیامدهای مورد بررسی شامل سرطان، بیماری قلبی عروقی، بیماری تنفسی و مرگ و میر به هر علت بود. مرگ و میر ناشی از بیماریهای دیگر نیز تحت یک طبقه بندی کلی مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات مربوط به استعداد ژنتیکی یک فرد برای یک قطار خاص، که از اثر وزنی نوع ژنتیکی بر روی یک فنوتیپ به دست میآید، برای محاسبه امتیاز خطر چند ژنی استفاده شد. ارتباط بین نشانگرهای چاقی و پیامدهای مرگ و میر با استفاده از مدلهای خطر تنظیم شده برای سن، جنس، عادات سیگار کشیدن، مصرف الکل، وضعیت دیابت و سایر متغیرهای کمکی ارزیابی شد. قدرت ارتباط بین این نشانگرهای چاقی و مرگ و میر با استفاده از تصادفی سازی خطی مندلی ارزیابی شد. در مقابل، تصادفیسازی مندلی غیرخطی برای ارزیابی سازگاری نشانگرهای چاقی استفاده شد.
نتایج
یافتهها گزارش کردند که WHR ثابتترین نشانگر چاقی در طیف وسیعی از ترکیبات بدن است و قویترین ارتباط را با مرگ و میر ناشی از علت خاص و همه علل نشان میدهد. علاوه بر این، در مقایسه با FMI، اندازهگیری WHR آسانتر بود زیرا از اندازهگیری دور کمر و باسن استفاده میکند و نیازی به تجزیه و تحلیل امپدانس بیوالکتریکی ندارد. تجزیه و تحلیل تصادفی سازی مندلی همچنین نشان داد که WHR یک رابطه علی با مرگ و میر دارد و میتواند به عنوان یک نشانگر بالینی برای ارزیابی خطر مرگ و میر استفاده شود. از آنجایی که کاهش وزن با WHR مرتبط است، میتواند یک هدف مداخله مناسب نیز باشد. علاوه بر این، نتایج تصادفی سازی مندلی نیز نشان داد که ارتباط بین WHR و مرگ و میر ناشی از بیماریهای قلبی عروقی و سایر بیماریها نیز قوی است.
نتیجه گیری
این یافتهها نشان میدهد که WHR یک نشانگر چاقی قویتر از BMI برای ارزیابی خطر مرگ و میر ناشی از همه علل است و در ترکیبات مختلف بدن سازگار است. WHR همچنین ارتباط قوی با مرگ و میر ناشی از علت خاص، از جمله موارد مربوط به بیماری قلبی عروقی نشان داد. نتایج نشان داد که WHR نه تنها میتواند به عنوان یک نشانگر بالینی برای ارزیابی خطر مرگ و میر، بلکه به عنوان یک هدف مداخله برای کاهش وزن نیز استفاده شود.
پایان مطلب./