یادداشت
ارتباط بین آلزایمر و هورمونهای جنسی
با بررسی تاثیرات هورمون جنسی در بیماران مبتلا به آلزایمر، محققان دریافتند که هورمونهای جنسی در آلزایمر در پاسخ به درمان این بیماری نقش دارند.
امتیاز:
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بنیان، بیماری آلزایمر (AD) علت اصلی زوال عقل است که حدود 50 میلیون نفر در سراسر جهان را مبتلا کرده است. تقریباً دو سوم بیماران مبتلا به بیماری آلزایمر با شروع دیررس زنان هستند که همچنین آسیبشناسی شدیدتر و کاهش شتابشناختی را در مقایسه با مردان نشان میدهند. تغییرات هورمونی مرتبط با سن برای توضیح دوشکلی جنسی در خطر بیماری آلزایمر پیشنهاد شده است. یائسگی زنان باعث کاهش قابل توجه سیگنالدهی استروژن در دهههای 4 و 5 زندگی میشود و از آنجا که استروژنها نوروتروفیک و محافظتکننده عصبی هستند، از دست دادن ناگهانی آنها میشود. تصور میشود که حساسیت به پاتوفیزیولوژی مرتبط با سن و تخریب عصبی را افزایش میدهد. این یافتهها نشان میدهد که دوشکلی جنسی در بیماری آلزایمر احتمالاً ناشی از تأثیرات هورمونی وابسته به جنسی بر آسیبپذیری عصبی و پاتوفیزیولوژی است.
بیماری آلزایمر به طور نامتناسبی زنان را تحت تأثیر قرار میدهد، که در حدود دو سوم از افرادی که نوع دیررس این بیماری تشخیص داده شده است، از دست دادن حافظه، توجه، و توانایی برقراری ارتباط و تصمیم گیری، در زنان در مقایسه با مردان مبتلا به این بیماری بیشتر است. مبانی بیولوژیکی این تفاوتها بین مردان و زنان مبتلا به بیماری آلزایمر به خوبی شناخته نشده است. با این حال، درک آنها برای توسعه درمانهای مناسب ضروری است. در یک مطالعه جدید روی موشها و انسانها، محققان دانشگاه وسترن نشان دادهاند که هورمونهای جنسی زنانه نقش مهمی در چگونگی بروز آلزایمر در مغز دارند. این مطالعه که در مجله Alzheimer's & Dementia منتشر شده است، همچنین بر اهمیت توسعه استراتژیهای درمانی متمرکز بر این ارتباطات هورمونی تأکید میکند. این تحقیق نشان داده که نیاز به درک بهتر نقش استرادیول (نوعی هورمون جنسی زنانه استروژن که برای کاهش علائم یائسگی استفاده میشود) در بیماری آلزایمر است. در حالی که اهمیت این یافتهها بسیار مهم است، روششناسی پشت آنها نیز به همان اندازه حیاتی است و به تغییر ضروری در رویکردهای علمی اشاره میکند. برای درک اینکه چگونه هورمونهای جنسی در آلزایمر نقش دارند، باید مدلهای حیوانی مناسب را مطالعه کرد. متأسفانه، بیشتر مطالعات در این سطح هنوز عمدتاً بر روی مغز مردان متمرکز است. تحقیقات بر اهمیت استفاده از مدلهای حیوانی تاکید میکند که بیشتر از نمونه های زنان استفاده شده باشد. بنا به اظهارات محققان: مطالعه بر روی زنان یائسه، برای درک اینکه چگونه هورمونهای جنسی بر آسیبشناسی آلزایمر تأثیر میگذارند، بسیار مهم است.
آلزایمر و سیستم ارتباطی مغز
یکی از نشانگرهای کلیدی بیماری آلزایمر، تجمع سمی پروتئین بتا آمیلوئید در مغز است که در نهایت سیستم ارتباطی مغز را مختل میکند و بر شناخت تأثیر میگذارد. مطالعه جدید نشان میدهد که ترکیب شیمیایی مغز موشهای نر و ماده پروتئین بتا آمیلوئید آلزایمر را به روشهای مختلف تنظیم میکند و هورمون استرادیول در این تغییرات نقش دارد. مطالعات قبلی روی موشها و افراد مسنتر در معرض خطر نشان دادهاند که نورونهای کولینرژیک، نوعی از سلولهای مغزی که پیامرسان شیمیایی استیل کولین را تولید میکنند، بهویژه در برابر تجمع آسیبرسان بتا آمیلوئید مرتبط با آلزایمر در مغز آسیبپذیر هستند. علاوه بر این، استیل کولین برای حافظه و شناخت طبیعی ضروری است. در حالی که تجمع بتا آمیلوئید بر تولید استیل کولین تأثیر میگذارد، از بین رفتن بعدی این پیام رسان شیمیایی بیشتر آسیبشناسی آلزایمر را افزایش میدهد و یک حلقه باطل ایجاد میکند. تیمی از محققان غربی این تعامل بین تغییرات در شیمی مغز و ساخت پروتئین بتا آمیلوئید را که در مغزهای مبتلا به آلزایمر مشاهده میشود، مورد مطالعه قرار دادند. محققان این تیم تحقیقاتی خاطر نشان کردند از آنجایی که مغز مردان و زنان در سیستم کولینرژیک تفاوتهایی دارند، محققان رابطه رابطه جنسی بین سیگنالدهی استیل کولین و تجمع پروتئین بتا آمیلوئید را مورد بررسی قرار دادند.
بررسی روی نمونههای انسانی
در این مطالعه، محققان تفاوتهایی را در تجمع بتا آمیلوئید در موشهای نر و ماده هنگام تغییر سطوح فعالیت کولینرژیک مشاهده کردند. علاوه بر این، آنها تصاویر MRI مغز افراد مسن سالم را تجزیه و تحلیل کردند. متفاوت از بسیاری از مطالعات روی انسان، که در آن اسکنهای امآرآی زن و مرد با هم تجزیه و تحلیل میشوند، محققان این مطالعه، اسکنهای مغزی MRI و میزان از دست دادن مغز را برای مردان و زنان مسن بهطور مستقل تجزیه و تحلیل کردند. دانشمندان مشاهده کردند که رابطه بین یکپارچگی ناحیه مغزی که نورونهای کولینرژیک در آن قرار دارند و تجمع بتا آمیلوئید برای مردان و زنان یکسان بود، اما در موشهای نر و ماده متفاوت بود. محققان مشکوک بودند که این واقعیت که موشهای ماده مورد مطالعه پس از یائسگی نبودند، در حالی که زنان یائسه بودند، میتواند عاملی برای این تفاوت باشد. محققان تصمیم گرفتند لایه دیگری از آزمایش را در مدلهای موش وارد کند و با کمک دانشمندان مطالعه قبلی، موشهای ماده را که از نزدیک برای نشان دادن زنان یائسه مدلسازی شده بودند، مورد مطالعه قرار دادند. این کار برای بررسی اینکه چگونه وجود یا فقدان هورمونهای جنسی میتواند بر رابطه بین سیگنالدهی کولینرژیک و تجمع بتا آمیلوئید در مغز تأثیر بگذارد، انجام شد. محققان این مطالعه همچنین افزودند که وقتی هورمون جنسی استرادیول وجود داشت، رابطه بین استیل کولین و آمیلوئید سمی از بین رفت، اما وقتی هورمونهای جنسی در موشهای ماده حذف شد، این رابطه نتایجی را که در انسان مشاهده میشد بازتولید کرد. این یافتهها همچنین به نیاز فوری به مطالعه عملکرد آمیلوئید و کولینرژیک در محدوده سنی 40 تا 50 سال (دوران یائسگی)، اشاره میکنند که بسیار جوانتر از افرادی است که در اکثر مطالعات مقیاس بزرگ بیماری آلزایمر مورد بررسی قرار گرفتهاند. در واقع، نمونه مورد بررسی در این مطالعه به طور متوسط نزدیک به 70 سال سن بودند. این مطالعه توضیح می دهد که چرا بین نتایج موشهای نر و ماده و مردان و زنان در کاوش اولیه، تفاوتهایی وجود داشت. محققان تاکید کردند که اگر موشهای ماده را در این مطالعه لحاظ نمیکردند، ممکن بود اطلاعات مهم در مورد آلزایمر و تفاوتهای جنسی را از دست میدادند. زنان و مردان به داروها پاسخ متفاوتی میدهند و نتایج مطالعه تا حدودی متفاوت در آلزایمر دارند. برای توسعه درمانی موثرتر، محققان نیاز به مطالعه مدلهای حیوانی دارند که میتواند جنبههای مختلف هورمونی را بازتولید کنند. هورمونهای جنسی و سطح استرادیول تنها یکی از این عوامل هستند.
پایان مطلب./