یادداشت
پیوند خون بندناف: تکنولوژی در حال رشد و بهبود
نتایج بررسیهای اخیر نشان داده است که پیوند خون بندناف میتواند راهکاری درمانی قابل اعتماد و پایدار معرفی شود.
امتیاز:
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بنیان، پیوند خون بندناف (UCBT) بیش از 30 سال است که در بالین انجام میشود. خصوصیات بیولوژیکی و ایمونولوژیک خون بندناف (UCB) در سالهای اخیر مجدداً شناسایی شده است. خون بندناف که قبلاً زبالههای پزشکی در نظر گرفته میشد، سرشار از سلولهای بنیادی خونساز (HSCs) است که ساده و پرانرژی تر هستند و نسبت به سایر سلولهایی بنیادی به راحتی گسترش مییابند. UCB به عنوان منبع قابل اعتماد HSCs برای پیوند سلولهایی بنیادی خونساز آلوژنیک (allo-HSCT) شناسایی شده است.
توسعه پیوند خون بند ناف در 30 سال گذشته
پیوند سلولهایی بنیادی خونساز آلوژنیک (allo-HSCT) یک درمان موثر و درمانی برای بیماریهای بدخیم، غیر بدخیم، هماتولوژیک، مادرزادی و متابولیک است. متأسفانه، اهداکنندگان کاملاً مرتبط، که ترجیح داده میشوند، همیشه برای اکثریت در دسترس نیستند. به عنوان مثال نمونه مغز استخوان مناسب برای تعداد زیادی از بیماران در چین به دلیل سیاست یک فرزندی در دسترس نیست. یافتن اهداکنندگان غیر مرتبط منطبق از طریق رجیستری نیز دشوار و زمان بر است. از زمانی که اولین پیوند موفقیت آمیز خون بند ناف (UCBT) بر روی یک پسر بچه 5 ساله مبتلا به کم خونی فانکونی در سال 1988 در بیمارستان سنت لوئیس در پاریس، فرانسه انجام شد، خون بندناف (UCB) به منبع پیوند در دسترس تبدیل شده است. allo-HSCT برای بیش از 30 سال، با مزایای دسترسی سریع، بدون آسیب به مادران و اهداکنندگان، ایمنی زایی کم، کاهش بیماری مزمن ناشی از پیوند در مقابل میزبان (GVHD) و میزان عود کم است.
مزایای UCBT
زیست شناسی UCB
تحقیقات روی زیست شناسی و حفظ انجماد سلولهایی UCB نشان داد که UCB از یک اهداکننده منفرد میتواند به عنوان منبع سلولهایی خونساز با قابلیت پیوند آلوژنیک همسان با کمپلکس اتولوگ یا سازگاری بافتی بالا استفاده شود. فرآیند انجماد و انجماد زدایی سلولهای خون بندناف را از بین نمیبرد و سلولها به شستشو بعد از انجماد ردایی نیاز ندارند، زیرا این روش در صورت عدم اجرای مناسب میتواند منجر به از بین رفتن شدید HPC میشوند. فرآیند فوق اجازه میدهد تا به واحدهای UCB به سرعت برای بیمارانی که نیاز فوری به پیوند دارند در دسترس باشند. علاوه بر این، یک واحد خون بندناف میتواند در بدو تولد بدون هیچ آسیبی برای نوزاد یا مادر جمع آوری شود. این یافتههای علمی راه را برای استفاده ازخون بندناف به عنوان منبع بالقوه HSCs/HPC های قابل پیوند هموار کردند. از آن زمان، درک ما از ویژگیهای بیولوژیکی UCB افزایش یافته است و بر مزایای UCBT تأکید میکند.
مقایسه UCBT با سایر منابع پیوند
مجموعهای از مطالعات کوهورت بالینی که پیوند خون بندناف را با سایر منابع پیوند مقایسه میکند، بر مزایای آن بیشتر تایید کرده است: بروز کمتر GVHD مزمن و اثرات قویتر پیوند در مقابل لوسمی (GVL) برای بیماران MRD مثبت. GVHD مزمن معمولاً با عوارض شدید و اختلال در کیفیت زندگی (QoL) همراه است. شبکه کارآزماییهای بالینی پیوند خون و مغز یک نقطه پایانی ترکیبی جدید بدون GVHD، یعنی بقای بدون عود (GRFS) تعریف کرد که نشاندهنده کیفیت زندگی بهتر و بهبودی ایدهآل پس از HCT است. GvHD مزمن با GRFS مطلوب در مقابل پیوند مرتبط یا نامرتبط همسان است.
چالشهای فعلی
اگرچه UCBT فوراً در دسترس است و با بروز کمتر GVHD مزمن همراه است، تعداد محدودی از سلولهایی هسته دار و دوز سلول CD34+ در واحدهای UCB هنوز کمبود اصلی است که منجر به تأخیر در بهبود خونساز و افزایش نرخ شکست پیوند میشود و در نتیجه باعث افزایش خطرات عفونت و TRM است. علاوه بر این، گلوبولین آنتی تیموسیت (ATG) معمولا در گیرندگان پیوند UCB، به ویژه در اروپا استفاده میشود. کاهش سلولهایی T در داخل بدن ممکن است خطر GVHD را کاهش دهد، که به نوبه خود شکست پیوند و عود بیماری اولیه را افزایش میدهد. عود علت اصلی مرگ پس از پیوند باقی میماند.
استراتژیهای اصلی برای بهبود
UCBT دو واحدی
اولین UCBT دو واحدی (dUCBT) در سال 1999 در اروپا انجام شد. هر دو گیرنده علائم پیوند اهداکننده را داشتند اما متأسفانه 3 ماه پس از dUCBT بر اثر عود و خونریزی فوت کردند. در سال 2001، واحدهای UCB از اهداکنندگان نوزاد پسر به یک زن 84 کیلوگرمی 53 ساله مبتلا به لوسمی مزمن میلوژن (CML) در مرحله تسریع شده توسط محققان انجام شد و هر واحد حداقل به مدت 60 روز پس از پیوند در خونسازی نقش داشت. اگرچه این بیمار 68 روز پس از پیوند به دلیل عفونت منتشر شده آسپرژیلوس جان خود را از دست داد، اما این یافتهها باعث بررسی بیشتر UCBT از دو اهداکننده تا حدی HLA به عنوان روشی برای افزایش دوز سلولی، بهویژه برای دریافتکنندگان بزرگسال شد.
تکثیر خارج از بدن سلولهای UCB
چندین محقق روشهای مختلفی را برای گسترش سلولهای عملکردی UCB (HSCs و HPCs) در شرایط آزمایشگاهی، از جمله سیتوکینهای خونساز نوترکیب، فاکتورهای رشد، سلولهایی استرومایی و مولکولهای کوچک مختلف مورد بررسی قرار دادهاند. سایتوکاینهای خونساز نوترکیب در ابتدا برای گسترش سلولهایی خونساز اولیه از UCB مورد استفاده قرار گرفتند که برای خود نوسازی مفید بود. بر اساس اثر مطلوب سیتوکینها بر گسترش ex vivo UCB، عوامل رشد مختلف از جمله لیگاند FLT3، فاکتور سلولهای بنیادی، اریتروپویتین و ترومبوپوئیتین به طور گسترده مورد آزمایش قرار گرفتند. اگرچه تعداد HPCها به طور قابل توجهی افزایش یافت، اما هیچ اثر مثبتی در پیوند میلوئید، اریتروئید یا پلاکت مشاهده نشد، زمانی که سلولهای UCB با این فاکتورهای رشد به بیماران تزریق شدند.
انتخاب واحد خون بندناف
انتخاب مناسب ترین واحد CB اولین گام موفقیت آمیز پیوند خون بندناف است. انتخاب واحد بهینه مستلزم در نظر گرفتن تطابق HLA، کیفیت واحد و دوز سلولی است. به طور معمول، تایپ HLA برای UCBT به تایپ با وضوح پایین برای HLA-A و HLA-B (سطح آنتی ژن) و تایپ در سطح آلل برای DRB1 متکی است و تطابق مکان HLA-C را در نظر نمیگیرد. در سال 2011، محققان دریافتند که تطابق آنتی ژن HLA-C باید برای به حداقل رساندن خطرات مرگ و میر برای واحدهایی که در HLA-A، HLA-B، یا HLA-DRB1 یا در حضور یک عدم تطابق منفرد در HLA- مطابقت دارند، گنجانده شود. گزارشهای بعدی از اهمیت تایپ با وضوح بالا و درجه عدم تطابق HLA در HLA-A، HLA-B، HLA-C، و HLA-DRB1 هنگام انتخاب واحدهای UCB برای پیوند برای بیماریهای بدخیم و غیر بدخیم حمایت میکنند.
مشکلات رژیم حاوی ATG در UCBT
ATG، با اثر بر کاهش سلولهای T، برای بهبود پیوند و کاهش خطر GVHD پس از HSCT آلوژنیک از اهداکنندگان خواهر و برادر مرتبط، هاپلو یکسان و غیر مرتبط استفاده شده است. با این حال، استفاده از ATG به عنوان بخشی از رژیم دارویی در پیوند خون بندناف هنوز مورد بحث است.
سندرم قبل از پیوند
سندرم قبل از پیوند (PES) در ابتدا به عنوان یک واکنش ایمنی قبل از پیوند (PIR) در سال 2005 توصیف شد و اولین بار توسط پروفسور یانگ هو لی پیشنهاد شد. اگرچه یک تعریف یکسان وجود ندارد، PES دارای ویژگیهای همپوشانی با GVHD و پیوند بیش از حد حاد است. سندرم (ES)، که معمولاً با تب غیر عفونی، بثورات اریتماتوز، اسهال، یرقان و سندرم نشت مویرگی (CLS)، از جمله احتباس مایعات غیرکاردیوژنیک یا تظاهرات ریوی مانند تاکی پنه، هیپوکسمی، و ادم ریوی، قبل از پیوند نوتروفیل مشخص میشود.
فعال سازی مجدد سیتومگالوویروس
فعال شدن مجدد CMV یک عارضه مهم در بیماران UCBT است که با افزایش عوارض و مرگ و میر مرتبط با پیوند همراه است. سرواستاتوس CMV گیرنده مهمترین عامل خطری بود که فعال شدن مجدد ویرمی یا بیماری CMV را پیش بینی میکرد، در حالی که سرولوژی CMV نوزادان اهدا کننده خون بند ناف و مادران آنها ممکن است خطر فعال شدن مجدد CMV را بهبود نبخشد.
UCB یک گزینه اهداکننده قابل دوام برای allo-HSCT باقی میماند. در دسترس بودن سریع و حمل و نقل آسان، به ویژه در طول همه گیری COVID-19، ایمنی زایی کمتر UCB، بروز و شدت کمتر GVHD مزمن، و اثر GVL قوی تر بر گیرندگان مبتلا به MRD از مزایای UCBT است. با این حال، پیوند تاخیری و GF، افزایش خطرات عفونت و TRM چالشهای مهم برای UCBT هستند. برای غلبه بر این چالشها، استراتژیهای جدید به طور مداوم در حال بررسی هستند، از جمله dUCBT و گسترش ex vivo سلولهای UCB، اما هیچ بهبود قابل توجهی در نتایج پیوند نشان داده نشده است. با توسعه تطبیق HLA، انتخاب واحد CB، رژیم های اصلاح شده تهویه و مدیریت موثر عوارض، UCBT به سیستم عامل قابل مقایسه و GRFS بهتری نسبت به سایر انواع allo-HSCT دست یافته است.
پایان مطلب/.