یادداشت
درد مزمن لگن، اختلالات درد ولوار، و مشخصات پروتئومیکس
مطالعات اخیر نشان داده است که برخی تظاهرات بالینی نقش مهمی در تشخیص بیماریهای زنان از جمله آندومتریوز دارد.
امتیاز:
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بنیان، درد مزمن لگن (CPP) به طور کلی به عنوان درد در ناحیه لگن تعریف میشود که از سه تا شش ماه یا بیشتر ادامه داشته باشد و ربطی به بارداری نداشته باشد. علت CPP پیچیده، چند عاملی، با تظاهرات ناهمگن است که شامل چندین بیماری مانند آندومتریوز، آدنومیوز، و سیستیت بینابینی/ سندرم درد مثانه است. همچنین ممکن است با اختلال عملکرد جنسی، اختلالات اسکلتی عضلانی و علائم روانپزشکی همراه باشد. اختلالات درد ولوار (VPDs) معمولاً جدا از درد مزمن لگن دسته بندی میشوند. در بین تمام VPDها، ولوودینیا یک درد مزمن فرج با علت ناشناخته است که حداقل 3 ماه طول میکشد و ممکن است با سایر عوامل مرتبط بالقوه در ارتباط باشد. پروتئومیکس یک رویکرد مفید برای مطالعه پروفایلهای پروتئوم نمونههای بالینی است. در این بررسی، مجموعهای از مطالعات گذشته در نظر گرفته شده است که فراوانی پروتئین و گونههای پروتئینی جدید را از نمونههای مختلف بیولوژیکی، از جمله آندومتر اتوپیک/خارجی، ادرار، سرم، فولیکولی، مایع صفاقی و مخاط دهانه رحم، که به طور بالقوه در پاتوژنز دخیل هستند، ارزیابی شدهاند. این یافتهها میتوانند اهداف ارزشمندی را برای هموار کردن راه برای تشخیص افتراقی و مدیریت درمانی CPP و VDPs نشان دهند، در نتیجه هم پیشگیری و هم درمان این شرایط را بهینه میکنند.
روشهای پروتئومیکس
مطالعات پروتئومیکس ممکن است بینش ارزشمندی در مورد فرآیندهای پیچیده مسئول پاتوژنز چندین بیماری ارائه دهد. در زمینه تحقیقات سرطان، پروتئومیکس به شناسایی و مشخص کردن فراوانی پروتئین، وجود گونههای پروتئینی مختلف (پروتئوفرمها) و برهمکنشها، عملکردها و تغییرات پروتئینی که از بافت و مایعات بیولوژیکی شروع میشود، کمک کرده است. در مقایسه با مطالعات ژنومی، پروتئومیکس همچنین نوع و میزان تغییرات پس از ترجمه (PTMs) را مشخص میکند، و تصویر پیچیدهتر و پویاتر مربوط به شروع و توسعه بیماریها را ارائه میدهد.
بررسی مبتنی بر پروتئومیکس پروتئینهای نامنظم دخیل در اندومتریوز، آدنومیوز و سیستیت بینابینی/سندرم درد مثانه (IC/PBS) و ولوودینیا
ولوودینیا
Vulvodynia (VVD) یک بیماری مزمن، چند عاملی و با شرایط پیچیده همراه با شیوع بین 10٪ تا 28٪ در بین زنان در سنین باروری در جمعیت آنان است. تشخیص شامل تاریخچه پزشکی، معاینه فیزیکی و آزمایشهای خاص است، اما پس از حذف عفونتهای باکتریایی و قارچی و پس از تشخیص افتراقی سایر علل درد قابل دستیابی است. تقریبا نیمی از زنان مبتلا به VVD ممکن است یکی از این شرایط همزمان را داشته باشند: اندومتریوز (9.8٪)، فیبرومیالژیا (12.6٪)، سیستیت بینابینی، و سندرم روده تحریک پذیر (25٪).
اندومتریوز
آندومتریوز یک بیماری شایع زنانه است که 5 تا 10 درصد از بیماران در سنین باروری را تحت تاثیر قرار میدهد که اغلب دارای درد مزمن لگن هستند. مشخصه آن وجود بافتی شبیه آندومتر در خارج از رحم است که در بیشتر موارد شدید میتواند منجر به چسبندگی وسیع لگن و انحرافات آناتومیکی شود که منجر به درد و ناباروری میشود. تشخیص آندومتریوز با لاپاراسکوپی تشخیصی به دست میآید، که استاندارد طلایی است زیرا امکان بازرسی بصری اندامهای لگنی را فراهم میکند. درمان بالینی آندومتریوز در سالهای اخیر شاهد تغییرات عمدهای بوده است و پروژسترونها را میتوان اولین انتخاب در مورد درد لگن در زنان آندومتریوز دانست.
آدنومیوز
آدنومیوز را میتوان به عنوان نفوذ غدد آندومتر و استروما به داخل میومتر تعریف کرد و میتواند با درد مزمن لگن، دیسمنوره، سوزش ادرار و همچنین ناباروری مرتبط باشد. چندین ژن/مسیرهای سیگنال دهی میتوانند بی نظم باشند و به طور بالقوه در ایجاد آدنومیوز دخیل باشند، اما مکانیسم خاص زیربنای این فرآیندها شناسایی نشده است. اولین مطالعهای که نقش پروتئومیکس را به عنوان ابزاری برای یافتن بیومارکرهای بالقوه در پاتوفیزیولوژی آدنومیوز بررسی کرد توسط لیو و همکاران انجام شد. آنها فراوانی پروتئین نمونههای آدنومیوز را از ده زن که تحت عمل هیسترکتومی قرار داده بودند، مطالعه کردند و آنها را با پروفایلهای پروتئینی ماهیچههای طبیعی رحم مقایسه کردند. آنها با طیف سنجی جرمی، 12 نقطه را پیدا کردند که نشان دهنده پروتئینهای تنظیم نشده بافت آدنومیوتیک در مقایسه با یک رحم طبیعی بود. اگرچه پاتوژنز آندومتریوز به طور کامل شناخته نشده است، به نظر میرسد نظریه قاعدگی رتروگراد، برگشت لولههای سلولهای آندومتر به داخل لگن در طول قاعدگی، به طور گستردهای معتبر باشد. با این حال، آندومتریوز با شیوع کمتری نسبت به جریان برگشتی قاعدگی رخ میدهد. بنابراین عوامل دیگری مانند استعداد ژنتیکی و تغییرات عملکرد سیستم ایمنی و غدد درون ریز باید در نظر گرفته شوند. به منظور دستیابی به بینش بیشتر در مورد آسیب شناسی فیزیولوژی اندومتریوز و شناسایی نشانگرهای زیستی جدید مرتبط با شروع و پیشرفت بیماری، مطالعات متعددی نقش پروتئینهای موجود در مناطقی را که بالقوه در تکثیر، التهاب و نئوآنژیوژنز درگیر هستند، شامل ضایعات سرم، پلاسما، مایع صفاقی، آندومتر و ضایعات اندومتریوتیک ارزیابی کردهاند.
سیستیت بینابینی/سندرم درد مثانه (IC/PBS)
سیستیت بینابینی/سندرم درد مثانه (IC/PBS) یک بیماری مثانه است که معمولاً با درد، فوریت و تکرار در غیاب عفونت دستگاه ادراری مشخص میشود. در حال حاضر فرضیههای متعددی وجود دارد که علت IC/PBS را توضیح میدهد، از جمله اختلال عملکرد اپیتلیال مثانه، فعال شدن ماست سل، تغییرات سیستم ایمنی و هیپرتونیک کف لگن. بسیاری از مطالعات تلاش کردهاند نشانگرهای زیستی پروتئین جدید را در بیو سیالات مختلف مرتبط با IC/PBS بیابند، اما هیچ یک از آنها شایسته استفاده در محیط بالینی تلقی نشدند. فرآیند تشخیصی شامل معاینه سیستوسکوپی است که یک روال استاندارد برای بیماران IC/PBS است و امکان جداسازی بیماران را به دو زیرگروه، یعنی با و بدون ضایعات هانر میدهد.
در این بررسی، آخرین نتایج حاصل از مطالعات پروتئومیکس بر روی زنان مبتلا به CPP و VPD را مورد بحث قرار گرفتند. این مطالعات بر این ایده تکیه دارند که تظاهرات بالینی مختلف پاتولوژیهای مزمن را میتوان به پروتئوفرمهای مختلف، با ویژگیها و عملکردهای بیولوژیکی متفاوت مرتبط دانست. مکانیسمهای متعددی میتوانند تنوع بیوشیمیایی و بیومولکولی را در سلولها القا کنند، مانند تنوع اسید آمینه، پیوند RNA جایگزین، اصلاح پس از ترجمه (PTM) و برش پس از ترجمه توسط همان ژن. تشخیص و شناسایی بیومارکرهای پروتئین برای ارزیابی و درمانهای شخصی مهم است.
خانواده انکسین به عنوان یکی از رایج ترین پروتئینهای بی نظم در بیماریهای زنان مورد بحث در این بررسی ظاهر شده است. تنظیم دگرگونی آنکسین در زنان مبتلا به ولوودینیا (آنکسین 1) و در نمونههای آدنومیوز یافت شده است. جالب اینجاست که این پروتئینها در القای پتانسیل متاستاتیک و ظرفیت پیش رگ زایی در سلولهای آندومتر نقش دارند. Annexin 1 پروتئین اتصال دهنده فسفولیپید فعال در قاچاق غشاء است و با گرانولهای ماست سل، یکی از مهم ترین مکانیسمهای دخیل در پیدایش ولوودینیا، مرتبط بوده است. Annexin 2 یک پروتئین پلیوتروپیک با مکانیسم اثر کاملاً مرتبط با محل فعالیت آن است. این عمدتا مجتمعهای پروتئین غشایی، از جمله کانالهای یونی را به اسکلت سلولی اکتین داخلی و ماتریکس خارج سلولی متصل می کند. انکسین 2 را میتوان نشانگر انتقال اپیتلیال به مزانشیمی در نظر گرفت و با القای سلولهای آندومتر با پتانسیل متاستاتیک و ظرفیت پیش رگ زایی همراه است.
پایان مطلب/.