یادداشت
بهبود پاسخهای آلوراکتیو توسط سلولهای بنیادی مشتق از خون بندناف
میکرووزیکولهای اگزوزومال مشتق از سلولهای بنیادی چند توان مشتق از خون بند ناف پاسخهای آلوراکتیو In-Vitro/In-Vivo را بهبود میبخشد
امتیاز:
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بنیان، قبلاً مشخص شده بود که سلولهای بنیادی چند توان مشتق از خون بندناف انسان (CB-SC) دارای قابلیتهای تعدیلکننده ایمنی هستند که میتواند منجر به مهار فعالسازی سیستم ایمنی شود. از نظر بالینی مشخص شده است که این سلولها میتوانند با التهاب مقابله کرده و تعادل ایمنی را در بیماران مبتلا به بیماریهای خودایمنی از جمله آلوپسی آرهآتا و دیابت نوع 1 بازگردانند. مطالعه فعلی نیز با هدف بررسی کاربرد بالقوه CB-SC برای کنترل پاسخهای آلراکتیو دهنده درگیر در پیوند سلولهای خونساز آلوژنیک، که اغلب منجر به بیماری حاد پیوند در مقابل میزبان (GvHD) میشود، انجام شده است. آلوراکتیو پدیدهای است که در آن میتوان یک پاسخ ایمنی قوی در برابر مولکولهای pMHC خارجی که سلولهای T فرد قبلاً در معرض آن قرار نگرفتهاند، ایجاد کرد.
سلولهای بنیادی (SC)
سلولهای بنیادی (SC) دارای ویژگیهای متنوعی هستند که آنها را برای پیادهسازی در روشهای مختلف درمانی آماده کرده است. سلولهای بنیادی جنینی (ESC)، سلولهای بنیادی بالغ (ASC) و سلولهای بنیادی پرتوان القایی (iPSC) سه دسته اصلی SC هستند. مهمترین ویژگیهای سلولی SC عبارتند از خود نوسازی، همهتوان و چندتوانی آنها، که امکان تمایز به دودمان دیگر سلولهای بافتی را فراهم میکند. با توجه به پتانسیل کلونوژنیک آنها، تعداد کمی از HSCهای پیوند شده از یک فرد را میتوان برای پرکردن کامل محل قرارگیری مغز استخوان پس از شیمی درمانی سیتوتراپی به عنوان بخشی از دوره درمانی برای چندین بدخیمی خونی مورد استفاده قرار داد. HSC را میتوان به آسانی از خون بند ناف، البته در تعداد سلولهای کمتر، و مغز استخوان جدا کرد. سلولهای بنیادی مزانشیمی (MSC)، نوعی ASC، عمدتاً از مغز استخوان و بافتهای چربی مشتق میشوند، اما میتوانند در بافتهایی از کبد، مخاط معده، جفت، بند ناف و خون نیز جدا شوند. یکی از ویژگیهای مهم MSC عملکرد سرکوب کننده سیستم ایمنی آنها است که از تکثیر سلولهای T فعال شده از طریق تعدیل ترشح سیتوکین و سرکوب سیگنالهای مرگ سلولی برنامه ریزی شده جلوگیری میکند. سلولهای بنیادی مزانشیمی در ابتدا از مغز استخوان (BM) با جداسازی بعدی از سایر اندامها از جمله بافت چربی، جفت و خون بند ناف جدا شدند. سلولهای بنیادی مزانشیمی توجه زیادی را به خود جلب کردهاند زیرا پتانسیل زیادی برای استفاده بالینی با ظرفیت تمایز نه تنها به مزودرم، بلکه آندودرم و نورواکتودرم نشان دادهاند. بنابراین ویژگیهای تمایزی این سلولها، نوید بزرگی را برای استفاده از آنها در زمینههای پزشکی بازساختی میدهد.
سلولهای بنیادی مشتق از خون بندناف (CB-SC) و درمان بیماریها
سلولهای بنیادی مشتق از خون بندناف (CB-SC) به عنوان نوع جدیدی از سلولهای بنیادی چند توان جدا شده از خون بندناف انسان شناسایی شدند که به نظر میرسد نه MSC هستند و نه HSC5. CB-SC به طور موثر در محیطهای بالینی به عنوان درمان آموزش دهنده سلولهای بنیادی (SCE) مورد استفاده قرار گرفته است. درمان SCE یک فرآیند in-vitro است که در آن خون بیمار آفریده میشود و سپس از طریق یک دستگاه آموزشی سلولهای بنیادی به گردش در میآید. این دستگاه یک پلت فرم استریل، چند لایه و کشت سلولی است که به طور پیشگیرانه با CB-SC انسانی از یک دهنده آلوژنیک پوشانده شده است. گلبولهای سفید خون بیمار اجازه دارند با CB-SC مواجه شوند که امکان آموزش مجدد موثر را فراهم میکند. پس از آموزش گلبولهای سفید خون به بدن بیمار بازگردانده میشود. CB-SC به طور موفقیت آمیزی برای درمان بیماریهای مرتبط با خود ایمنی یا التهاب مانند دیابت نوع 1 و 2، آلوپسی آره آتا و سایر نشانهها استفاده شده است. در یک کارآزمایی بالینی برای بهبود بیماران مبتلا به دیابت نوع 1، CB-SC، که در یک سیستم کشت حلقه بسته مورد استفاده قرار گرفت، به طور موقت با لنفوسیتهای آفریده بیمار تعامل داشت و پس از تزریق مجدد، باعث کاهش خودایمنی شد که با تثبیت و افزایش سطح تولید انسولین منعکس شد.
یررسی کاربرد بالقوه CB-SC بر پاسخهای مبتنی بر آلوژنیک
در مطالعه حاضر، ما کاربرد بالقوه CB-SC را برای پاسخهای مبتنی بر آلوژنیک و سلولهای T که میتواند بر پیوند سلولهای بنیادی خونساز بالینی تأثیر داشته باشد، بررسی کردیم. با استفاده از یک مدل کشت لنفوسیت مخلوط آلوژنیک انسانی در شرایط آزمایشگاهی، ما اثر تعدیلکننده مستقیم CB-SC را بر تکثیر و فعالسازی سلولهای T تأیید کردیم. پروفایل سیتوکین رویی کشت در حضور CB-SC کاهش در سایتوکین های التهابی انتخابی را نشان داد در حالی که افزایش قابل توجهی در برخی عوامل کموتاکتیک وجود داشت. نکته مهم، CB-SC همچنین قادر به اعمال این اثر بازدارنده بر تکثیر سلولهای T ناشی از آلوآنتیژن بهطور غیرمستقیم بود، همانطور که توسط آزمایشهای transwell که نشاندهنده نقش مکانیکی برای یک جزء محلول است، نیز مشهود است، ما فرض کردیم و ارزیابی کردیم که آیا این عوامل محلول میتوانند میکرووزیکولهای اگزوزومی مشتق از CB-SC باشند. ما توانستیم میکرووزیکولهای اگزوزومی را از رویی CB-SC جداسازی، خالصسازی و مشخص کنیم و مشاهده کردیم که حضور آنها در کشت لنفوسیتی مخلوط قادر به مهار تکثیر سلولهای T است. در نهایت، زمانی که CB-SC به یک مدل بیگانه زایی انسان/موش in-vivo از GvHD تجویز شد، CB-SC بقا و نمرات بالینی گیرندگان پیوند را بهبود بخشید.
یافتههای مطالعه
از نظر فنوتیپی، ما نشان دادیم که CB-SC نشانگرهای CD45، CD11b، CD9 را بر روی سطح سلول بیان میکند. Oct3/4، یک فاکتور رونویسی برای سلولهای بنیادی جنینی است که بیان شد. سلولها برای بیان CD3، CD14 و CD34 منفی بودند. در یک کشت لنفوسیتی مخلوط آلوژنیک (MLC) با استفاده از PBMC غنی شده با سلولهای CD4 T انسانی و سلولهای دندریتیک مشتق از میلوئید آلوژنیک (MDDC)، کشت مستقیم با CB-SC باعث کاهش تکثیر و فعال شدن سلولهای CD4 T شد، در این سلول ها کاهش قابل توجه بیان نشانگرهای CD25 و HLA-DR و کاهش غلظت پروتئین های التهابی شامل IFN-γ، IL-17، IL-13، IL-2، IL-6 و MIP1-α مشاهده شد. این درحالی است که افزایش قابل توجهی در IL-1RA، IP وجود داشت. علاوه بر این، آزمایشهای transwell MLC نشان داد که یک جزء محلول تا حدی مسئول اثرات تعدیلکننده ایمنی CB-SC است.
در مجموع اینکه مطالعه حاضر نشان داد که CB-SC با تعدیل فعال سازی سلولهای T دارای پتانسیل درمانی در آلراکتیو بودن انسان در شرایط in vitro و در xenoreactivity in vivo است. ما ثابت کردهایم که CB-SC میتواند حداقل تا حدی اثر مهاری خود را در شرایط آزمایشگاهی از طریق مکانیسمهای غیرمستقیم از جمله دخالت تعامل EV واسطه کند.
پایان مطلب/.