یادداشت
نقش درمانهای مشتق از خون بندناف در بهبود چشم آسیب دیده
محصولات بیولوژیکی مشتق شده از خون بندناف با تعدیل مسیر Il-17 و نوروپپتید Y منجر به بازسازی آکسونی قوی در قرنیه موش آسیب دیده توسط بنزالکونیوم کلرید میشود.
امتیاز:
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بنیان، درمانهای مشتق از خون بندناف، مانند سرم (UCS) و پلاسمای غنی از پلاکت (UCPRP)، گزینههای درمانی محبوبی در آزمایشهای بالینی هستند و به طور بالقوه میتوانند برای رفع نیاز بالینی برآورده نشده ناشی از مواد نگهدارنده، بهویژه کلرید بنزالکونیوم (BAK) موجود در فرمولاسیونهای چشمی استفاده شوند. از آنجایی که مداخلات بالینی فعلی برای آسیبهای ثانویه ناشی از BAK کمتر از حد مطلوب است، این مطالعه امکان استفاده از UCS و UCPRP را برای درمان قرنیه بررسی میکند و مکانیسمهای زمینهای مرتبط با این رویکرد را بررسی میکند.
نقش درمانهای مشتق از خون بندناف برای بیماران چشمی
درمانهای مشتق از خون اتولوگ، مانند سرم و پلاسمای غنی از پلاکت (PRP)، گزینههای درمانی قوی و محبوب در کارآزماییهای بالینی هستند. اخیراً این فناوری پیشرفت کرده و به خون بندناف نیز به عنوان منبع مشتق شده گسترش یافته است. در مقایسه با خون اتولوگ، سرم مشتق شده از خون بندناف (UCS) و پلاسمای غنی از پلاکت (UCPRP) حاوی سطوح بالاتری از فاکتورهای رشد هستند، به راحتی در دسترس هستند و استریل تر هستند. مهمتر از همه، آنها در درمانهای مختلف بیماری استفاده شده اند، که در میان آنها بیماری چشم یکی از برجسته ترین آنها است. به طور خاص، در این مطالعه کاهش پارامترهای نقص اپیتلیال، بهبود یکپارچگی اپیتلیال، و کاهش التهاب و ادم استرومایی در گروهی که با UCS در مقابل PBS درمان شدند، مشاهده شد. این در مدل موش سوختگی سطح چشم ناشی از NaOH نیز مشهود بود. علاوه بر این، هان و همکاران. کاهش قابل توجه مناطق نقص اپیتلیال، کاهش سطح کدورت، و سطوح بیان کمتر Tnfa، Il6، MMP-8، و MMP-9 mRNA، و همچنین کاهش قابل توجه در نفوذ سلولهای التهابی در گروه تحت درمان با UCS در مقایسه با به گروه PBS در مدل سوختگی قلیایی قرنیه موش نشان دادند. در نهایت، Giannaccare و همکاران نشان دادند که استفاده از قطرههای چشمی سرم خون بند ناف منجر به بهبود قابل توجهی در مورفولوژی عصب قرنیه شد که با افزایش تراکم عصبی و کاهش پیچ خوردگی عصبی در بین بیماران خشکی چشم شده است. (DE) باوجود کمتر از دو دهه تحقیق بر روی حیوانات، استفاده نوظهور آنها در آزمایشهای بالینی اخیر در زمینههای چند رشتهای نیز اثربخشی آنها را در دستیابی به نتایج درمانی مورد نظر برجسته کرده است. بر این اساس، این مواد بیولوژی به طور بالقوه میتوانند برای رفع نیاز بالینی برآورده نشده ناشی از نگهدارندههای موجود در فرمولاسیونهای چشمی مورد استفاده قرار گیرند.
نقش پلاسمای غنی از پلاکت (PRP) در بهبود و درمان بیماریهای مختلف
پلاسمای غنی از پلاکت (PRP) به عنوان فاکتورهای رشد غنی از پلاکت (GFs)، ماتریکس فیبرین غنی از پلاکت (PRF)، PRF و کنسانتره پلاکتی نیز شناخته میشود. اولین بار مفهوم و توصیف PRP در زمینه هماتولوژی آغاز شد. هماتولوژیستها اصطلاح PRP را در دهه 1970 به منظور توصیف پلاسمایی با تعداد پلاکت بالاتر از خون محیطی ایجاد کردند که در ابتدا به عنوان یک محصول انتقال خون برای درمان بیماران مبتلا به ترومبوسیتوپنی استفاده میشد. ده سال بعد، PRP در جراحی فک و صورت به عنوان PRF مورد استفاده قرار گرفت. فیبرین دارای پتانسیل چسبندگی و خواص هموستاتیک بود و PRP با ویژگیهای ضدالتهابی خود تکثیر سلولی را تحریک میکرد. متعاقباً، PRP عمدتاً در زمینه اسکلتی عضلانی در آسیبهای ورزشی استفاده شده است. با استفاده از آن در ورزشکاران حرفه ای، توجه گسترده ای را در رسانهها به خود جلب کرده و در این زمینه به طور گسترده مورد استفاده قرار گرفته است.. اخیراً، علاقه به کاربرد PRP در پوست; یعنی در بازسازی بافت، ترمیم زخم، ترمیم اسکار، اثرات جوانسازی پوست و آلوپسی افزایش یافته است. زیرا زخمها دارای یک محیط بیوشیمیایی پیش التهابی هستند که در بهبود زخمهای مزمن اختلال ایجاد میکند. بنابراین PRP بهعنوان یک درمان جایگزین جالب برای زخمهای مقاوم به کار میرود، زیرا منبع GFs است و در نتیجه دارای خواص میتوژنیک، رگزایی و کموتاکتیکی است. کاربرد پلاسمای غنی از پلاکت (PRP) در جوانسازی پوست یک استراتژی درمانی نوین می باشد که بر اساس فاکتورهای رشد خودی پایه ریزی شده است. سایر رشتههای پزشکی که از PRP نیز استفاده میکنند، جراحی قلب، جراحی کودکان، زنان، اورولوژی، جراحی پلاستیک و چشم پزشکی هستند.
تاثیر بنزالکونیوم کلرید (BAK) بر سلامت چشم
نگهدارنده ها به سبب داشتن یک طیف ضد میکروبی غیر اختصاصی در فرمولاسیونهای چشمی برای حفظ چشم ضروری هستند. تا به امروز بنزالکونیوم کلرید (BAK) به عنوان نگهدارنده واجد شرایط، بیشترین استفاده را داشته است. BAK به عنوان یک عامل ضد میکروبی، در درجه اول عملکرد غشای سلولی را مختل میکند و در برابر باکتریهای گرم مثبت و گرم منفی و همچنین قارچ ها بسیار موثر است. BAK همچنین می تواند به عنوان تقویت کننده نفوذ قرنیه عمل کند و به مواد فعال موجود در داروها اجازه میدهد نفوذپذیری چشمی قوی تری از خود نشان دهند. با این حال، مطالعات نشان داده اند که نه تنها ویژگیهای فارماکوکینتیک افزایش یافته لزوماً با اثربخشی آن مرتبط نیست، بلکه نفوذپذیری درک شده یک عارضه جانبی سمی به دلیل تغییرات بافت شناسی عمده در سد قرنیه است. چنین نقض یکپارچگی قرنیه مانع از درمان میشود زیرا باعث ایجاد عوارض چشمی میشود و حتی ممکن است عوارضی در بافتهای عمیق تر شبکیه و عصب بینایی برای بیماران تحت درمان طولانی مدت ایجاد کند.
استفاده از روش درمانی PRP در پژوهشگاه رویان
در خصوص روش درمانی PRP مقالات زیادی منتشر شده است، در این روش اصولا پلاسمای غنی از پلاکت خود بیمار را به منطقه ای که پلاکت خونی فراوانی دارد تزریق می کنند. در گذشته دیده میشد که حتی از خون خود بیمار میگرفتند و بعد از پردازش، سرم آن را تزریق میکردند. پیرامون نتایج آن، پژوهشگاه رویان هم بر اساس نتایج مقالات ارائه شده، کارهای زیادی کرده است و نتایج خوبی هم داشته است. ولی این نتایج موقتی و مدت زمان شش ماه تا یکسال دارد، ولی همین التیام درد بیمار، اگرچه کوتاه است ولی ارزشمند است. در این روش بعداز گرفتن خون بیمار (از خون محیطی )، نمونه خون درسانتریفیوژ گذاشته میشود و پس از جداسازی سلولها، تزریق انجام میشود. در این راستا طرحی با همکاری شرکت فنآوری بن یاختههای رویان با مدیریت آقای دکتر ضرابی طرحی را آغاز شده است که در این طرح قرار است از PRP خون بند ناف برای تزریق به بیماران استفاده شود، این طرح هنوز به مرحله اجرایی نرسیده است.
مواد و روشها
در ابتدا برای ایجاد آسیب در قرنیه موشها، BAKتجویز شد. سپس از UCS و UCPRP برای درمان صدمات استفاده شد. آزمایشهای چشمی روی حیوانات برای ارزیابی بهبودی انجام شد، در حالی که رنگآمیزی ایمنی، RNA-seq و تجزیه و تحلیل بیوانفورماتیک بعدی برای بررسی مکانیسم درمان انجام شد.
نتایج کسب شده
تجویز BAK منجر به پاسخهای التهابی گسترده در قرنیه شد. درمان بعدی با UCS و UCPRP منجر به کاهش "تعاملات بین گیرندههای سیتوکین" و مسیرهای سیگنالینگ IL-17 مرتبط با ایمنی شد. اگرچه تقویتکنندههای آکسونی مانند Ngf، Rac2، Robo2، Srgap1 و Rock2 در گروه آسیب دیده وجود داشتند، بازسازی آکسون قوی تنها در گروههای درمان UCS و UCPRP مشاهده شد. تجزیه و تحلیل بیشتر نشان داد که در مقایسه با قرنیه طبیعی، التهاب پس از درمان به سطح قبل از آسیب بازگردانده نشد. نکته مهم، نوروپپتید Y (Npy) همچنین در تنظیم پاسخهای ایمنی نقش داشت که نشان دهنده تعاملات محور عصبی است.
در مجموع میتوان نتیجه گرفت که درمانهای مشتق شده از خون بند ناف گزینههای عملی برای غلبه بر صدمات پایدار ناشی از BAK در قرنیه هستند. آنها همچنین کاربردهای بالقوه ای در مناطقی دارند که در بازسازی آکسونی مورد نیاز است.
پایان مطلب/.