یادداشت
سیستمهای تحویل نانودارو برای میاستنی گراویس
نتایج اخیر نشان داد که سیستمهای تحویل نانودارو میتواند به بیماران میاستنی گراویس کمک کند.
امتیاز:
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بنیان، میاستنی گراویس (MG) یک بیماری خودایمنی مزمن نادر است که در اثر تولید اتوآنتی بادیها علیه گیرندههای غشای پس سیناپسی موجود در اتصال عصبی عضلانی ایجاد میشود. این وضعیت با خستگی و ضعف عضلانی، از جمله دوبینی، پتوز و اختلال سیستمیک مشخص میشود. شواهد در حال ظهور نشان میدهد که علاوه بر اختلال در تنظیم ایمنی، پاتوژنز MG ممکن است شامل آسیب میتوکندری و فروپتوز باشد. میتوکندریها محل اولیه تولید انرژی هستند و گونههای اکسیژن فعال (ROS) تولید شده به دلیل اختلال عملکرد میتوکندری میتوانند فروپتوز را القا کنند. نانوداروها به دلیل تغییرپذیری و زیست سازگاری خوب به طور گسترده برای درمان اختلالات مختلف مورد استفاده قرار گرفتهاند، اما کاربرد آنها در مدیریت MG بسیار محدود بوده است. با این وجود، سیستمهای تحویل نانودارو که حامل عوامل تعدیلکننده ایمنی، آنتی اکسیدآنها یا مهارکنندههای فروپتوز هستند میتوانند برای درمان MG موثر باشند. بنابراین، این بررسی بر روی نانوپلتفرمهای مختلف با هدف کاهش اختلالات ایمنی، بازگرداندن عملکرد میتوکندری و مهار فروپتوز تمرکز دارد که به طور بالقوه میتواند به عنوان عوامل امیدوارکننده برای درمان هدفمند MG عمل کند.
پاتوژنز MG
نقص تنظیم ایمنی در MG
مکانیسم اختلال عملکرد خود ایمنی در MG هنوز مشخص نشده است. با این حال، نقص در تنظیم ایمنی نقش حیاتی در پاتوژنز MG در بیماران دارای آنتی بادیهای ضد AChR ایفا میکند. بسیاری از مطالعات سلولهای T غیرفعال، سلولهای B و سلولهای پلاسما را در شروع و تولید پایدار اتوآنتیبادیهای ضد AChR، که NMJ را هدف قرار میدهند و باعث ضعف عضلانی میشوند، دخیل دانستهاند. تیموس طبیعی برای تمایز سلولهای T و ایجاد تحمل مرکزی بسیار مهم است. حذف سلولهای T خود واکنشپذیر را ممکن میسازد و به سلولهای T خودتحمل اجازه میدهد به تمایز خود ادامه دهند. در شرایط طبیعی فیزیولوژیکی، مقدار سلولهای B بسیار کم است. با این حال، در اکثر بیماران مبتلا به MG، تیموس تغییرات ساختاری و عملکردی را نشان میدهد و مراکز ژرمینال (GCs) را تشکیل میدهد و هیپرپلازی با تعداد زیادی سلول B را نشان میدهد.
نقش پاتولوژیک میتوکندری در MG
اگرچه MG در حال حاضر به عنوان یک بیماری خود ایمنی شامل AChR پس سیناپسی در NMJ در نظر گرفته میشود، آسیب میتوکندری نیز نقش مهمی در پاتوژنز این بیماری ایفا میکند. در واقع، میتوکندریها به عنوان بازیگران مهمی در تنظیم پاسخهای هموستاتیک سلولی شامل تولید انرژی، تولید ROS و سیگنال دهی کلسیم ظاهر شدهاند. عضله اسکلتی، بافت اصلی درگیر در MG، برای حفظ انقباضات عضلانی به انرژی فراوان نیاز دارد. عملکرد میتوکندری و انتقال سیگنال نقش کلیدی در متابولیسم انرژی در طول جفت شدن تحریک-انقباض در عضلات اسکلتی پستانداران دارد. متابولیسم انرژی برای بیوژنز میتوکندری اساسی است و همچنین به عنوان یک مکانیسم تنظیمی مهم در MG عمل میکند. بیوژنز و دینامیک میتوکندری باعث تشکیل یک شبکه تنظیمی پیچیده برای حفظ هموستاز میتوکندری میشود و اینها به عنوان عوامل استرس زا در پاسخ در عضله اسکلتی ضروری هستند. چندین مطالعه ارتباط نزدیک بین اختلال عملکرد میتوکندری و توده عضلانی اسکلتی کم را ایجاد کردهاند. اختلال عملکرد میتوکندری میتواند توده و عملکرد ماهیچههای اسکلتی را در مگس سرکه کاهش دهد و خطر نارسایی چند سیستمی را افزایش دهد.
اثرات بیماریزای بالقوه فروپتوز بر MG
آهن یک عنصر کمیاب ضروری با عملکردهای بیولوژیکی حیاتی در بدن انسان است. در سالهای اخیر، فروپتوز در زمینههای مختلف، مانند بیماریهای نورودژنراتیو، سرطان و بیماریهای قلبی عروقی توجه زیادی را به خود جلب کرده است. در شرایط فیزیولوژیکی، بیش از 70 درصد آهن بدن برای سنتز پروتئینهای هم استفاده میشود. بقیه عمدتاً در کبد و ماهیچههای اسکلتی یافت میشوند و سایر بافتها فقط حاوی حداقل سطوح آهن هستند. نقش فروپتوز در اختلالات عضلانی اسکلتی به تدریج توجه را برانگیخته است و فروپتوز در پیشرفت سارکوپنی، رابدومیولیز (RM)، اسکلروز جانبی آمیوتروفیک (ALS) و آتاکسی فریدریش (FRDA) نقش دارد.
پتانسیل درمانی نانو زیست داروها در MG
نقش بالقوه نانو زیست داروها در تعدیل ایمنی
در حال حاضر داروی خاصی برای درمان MG وجود ندارد. از این رو، استراتژیهای درمانی عمدتاً بر مدیریت علائم متمرکز هستند. مهارکنندههای کولین استراز، سرکوب کنندههای ایمنی و گلوکوکورتیکوئیدها معمولاً در عمل بالینی برای مدیریت MG استفاده میشوند. مهارکنندههای کولین استراز میتوانند به سرعت علائم بالینی را تسکین دهند. با این حال، آنها هیچ اثر تنظیم کننده ایمنی ندارند. سرکوبکنندههای ایمنی طولانیمدت نیز میتوانند علائم را کنترل کنند، اما تعداد زیادی عوارض جانبی سمی ایجاد میکنند، بیماران را مستعد وابستگی به دارو میکنند و خطر عفونت و ایجاد تومور را افزایش میدهند.
نقش بالقوه نانو زیست پزشکی در درمان هدفمند میتوکندری
چندین مطالعه نشان دادهاند که تقویت عملکرد میتوکندری عضلانی میتواند به مدیریت بیماریهای مرتبط با عضله کمک کند. میتوکینون (MitoQ)، یک آنتی اکسیدان هدفمند میتوکندری که به طور گسترده مورد استفاده قرار میگیرد، استفاده از عضلات انباشته شده را برای ایجاد تعادل متابولیسم انرژی در عضلات اسکلتی تقویت میکند. علاوه بر این، یک جاذب سوپراکسید میتوکندری دیگر، Mito-TEMPO (MT)، همچنین با کاهش اختلال عملکرد میتوکندری و سرکوب عوامل استرس اکسیداتیو و التهابی، به طور قابل توجهی آتروفی عضلانی را مهار میکند. افزایش سطح پیش سازهای NAD+ همچنین میتواند علائم اختلال عملکرد عضلانی اکتسابی را با فعال کردن متابولیسم میتوکندری بهبود بخشد.
اثرات بالقوه نانو زیست داروها بر فروپتوزیس
با توجه به اینکه ROS اضافی تولید شده توسط پراکسیداسیون لیپیدی یک عامل کلیدی در فروپتوز است، کاهش هم افزایی پراکسیداسیون لیپیدی و افزایش دفاع آنتی اکسیدانی ممکن است یک استراتژی موثر برای مهار فروپتوز در سلولهای عضلانی اسکلتی باشد. ابزارهای نانوتکنولوژی که فروپتوز را تحت تأثیر قرار میدهند یا هدف قرار میدهند، به طور گسترده در زیست پزشکی استفاده شدهاند. به عنوان مثال، یک سیستم نانو که فروپتوز را با هدف قرار دادن پراکسیداسیون لیپیدی القا میکند، به دلیل خواص ضد سرطانی طبیعی خود، برای از بین بردن سلولهای سرطانی و غلبه بر مقاومت دارویی درمانی مورد استفاده قرار گرفته است. این بررسی سیستمهای تحویل نانودارو را خلاصه میکند که پتانسیل درمانی برای اختلال عملکرد ایمنی، اختلال میتوکندری عضله اسکلتی و فروپتوز مشاهده شده در MG را نشان میدهد. هدف از این بررسی، ارائه بینشهای ارزشمند در زمینه توسعه داروی MG و تشویق همکاری بین رشتهای برای کشف سیستمهای دارورسانی در اندازه نانو بود. این بررسی نشان میدهد که چگونه سیستمهای تحویل نانودارو پتانسیل بسیار زیادی برای تشخیص و درمان MG با توجه به تحقیقات انباشته در این زمینه دارند.
توجه اولیه در توسعه نانوحامل، زیست سازگاری است. برخی از داروها به دلیل واکنش های همولیتیک و ایمنی زایی ناشی از تزریق داخل وریدی آنها نمیتوانند از نظر بالینی ترجمه شوند. تهیه نانوحامل های خاص شامل عوامل شیمیایی سمی است که بر اندازه ذرات و پتانسیل آنها تأثیر میگذارد و سمیت سلولی را افزایش میدهد. با این حال، سمیت و اثرات نانوحامل در داخل بدن و در شرایط آزمایشگاهی هنوز نیاز به بررسی بیشتر دارد. انتقال از مرحله پیش بالینی به مرحله بالینی به دلیل درک محدود ما از نحوه تعامل نانومواد با بافتها و اندامهای مختلف بدن انسان، چالش مهمی است. بنابراین، اصلاحات در مواد و انواع حامل ها باید با الزامات بیولوژیکی هماهنگ باشد تا اثرات نامطلوب به حداقل برسد.
پایان مطلب/