یادداشت
گزینههای مدیریت ارتوبیولوژیک برای بیماری دژنراتیو دیسک
بررسیهای نشان میدهد که، بیماری دیسک دژنراتیو به گونه بهتری میتواند مدیریت و درمان شود.
امتیاز:
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بنیان، بیماری دیسک دژنراتیو (DDD) یک بیماری فراگیر است که کیفیت زندگی را محدود میکند و اقتصاد را در سراسر جهان تحت فشار قرار میدهد. درمآنهای دارویی مرسوم که عمدتاً با هدف کند کردن پیشرفت دژنراسیون انجام میشوند، اثربخشی طولانیمدت محدودی را نشان دادهاند و اغلب به علل زمینهای بیماری رسیدگی نمیکنند. از سوی دیگر، ارتوبیولوژیکها عوامل احیا کنندهای هستند که از بافت خود بیمار به دست میآیند و یک درمان نوظهور امیدوارکننده برای بیماری دیسک دژنراتیو هستند. این بررسی به طور جامع پاتوفیزیولوژی DDD را تشریح میکند، نارساییهای درمآنهای دارویی موجود را برجسته میکند و پتانسیل رویکردهای ارتوبیولوژیک را به تفصیل بیان میکند. این ابزارهای پیشرفته مانند پلاسمای غنی از پلاکت و سلولهای بنیادی مزانشیمی را بررسی میکند و مروری تاریخی از توسعه آنها در پزشکی احیاکننده، از مطالعات اولیه آزمایشگاهی تا مدلهای حیوانی بالینی ارائه میکند. علاوه بر این، این نسخه به آزمایشهای بالینی میپردازد که اثربخشی این درمآنها را در مدیریت DDD ارزیابی میکند. در حالی که شواهد بالینی فعلی امیدوارکننده است، به دلیل محدودیت در طرح های مطالعه، برای پذیرش معمول بالینی کافی نیست.
اتیوپاتوژنز
تغییرات و ناهنجاریهای دژنراتیو که بر ستون فقرات تاثیر میگذارد شامل ساختارهای استخوانی و IVD میشود. علاوه بر تغییرات مربوط به سن، این تغییرات ممکن است با عوامل آسیب زا، متابولیک، سمی، عروقی، عفونی و ژنتیکی نیز مرتبط باشد. با این حال، همچنین بروز قابل توجهی از اضافه بار مزمن و عواقب آسیبهای حاد تروماتیک ستون فقرات وجود دارد. استرس فیزیکی غیرعادی، حتی اگر برای ایجاد شکستگی کافی نباشد، اگر برای مدت زمان زیادی حفظ شود، باز هم میتواند به استخوان و دیسک آسیب برساند. در سطح گردنی، توزیع بار محوری معمولاً مسئول تغییرات دژنراتیو مهرههای C5-6 و C6-7 در بیشتر موارد است. در مجرای لومبوساکرال، محلهایی که اغلب تحت تأثیر قرار میگیرند L4-5 و L5-S1 هستند، زیرا این سطوح بیشترین بارهای دینامیکی و استاتیک را متحمل میشوند. IVD از نظر ساختاری از یک حلقه فیبروزوس فیبروغضروفی (AF) تشکیل شده است که یک ماتریکس ژل مانند به نام هسته پالپوزوس (NP) را در بر میگیرد.
سن
افزایش سن به تدریج تولید کلاژن را افزایش میدهد و تولید کلاژن I را به تولید کلاژن II ترجیح میدهد، که باعث میشود IVD به تدریج فیبری تر شود. مرزبندی آناتومیکی بین هسته پالپوزوس و حلقه فیبروزوس با ادغام این دو ناحیه به طور قابل توجهی کاهش مییابد. افزایش کلاژن و اتصال کلاژن به پروتئوگلیکان در دسترس بودن گروههای قطبی پروتئوگلیکان و بنابراین توانایی آنها را برای اتصال به آب کاهش میدهد.
ژنتیک
برخی از عوامل ژنتیکی نیز در برخی موارد تا حدی مسئول DDD هستند، حتی بیشتر در مقایسه با عوامل محیطی. برای مثال، پلیمورفیسمها در ناحیه پروموتر ژن MMP-3 میتوانند تغییرات دژنراتیو در مجرای کمری در جمعیتهای مسن را تسریع کنند. به طور مشابه، بیماران مبتلا به انواع Trp2 و Trp3 در کلاژن نوع IX نیز بیشتر مستعد ابتلا به اختلالات کمری هستند زیرا این جهش یک مارپیچ سه گانه ناپایدار ایجاد میکند که مقاومت کمتری در برابر استرس مکانیکی دارد.
تغذیه
سلولهای IVD مواد مغذی خود را از رگهای خونی در ساختارهای بافت نرم محیطی، با تکیه بر انتشار مواد مغذی از مویرگها در سراسر صفحه انتهایی غضروفی و ماتریکس دیسک به سلول ها به دست میآورند. خون رسانی ناکافی یا مختل به این ساختارها میتواند عامل اصلی ایجاد کننده پیشرفت پاتولوژیک باشد. کاهش تحویل مواد مغذی منجر به مرگ سلولی و در نهایت افزایش نشانگرهای استرس اکسیداتیو میشود. سطوح پایین اکسیژن و pH اسیدی ناشی از متابولیسم بی هوازی سنتز پروتئوگلیکآنها و سایر پروتئینها را مختل میکند. علاوه بر این، سلامت متابولیک ضعیف نیز نقش مهمی در تغذیه سلول ایفا میکند، همانطور که در مورد سندروم متابولیک وجود دارد، که شناخته شده است که فعالیت استاندارد سلول را مختل میکند.
مکانوبیولوژی
اضافه بار مکانیکی اغلب با شرایط ستون فقرات مرتبط است، به ویژه هنگامی که صحبت از اختلالاتی است که بر دیسک های کمر تأثیر میگذارد. دیسکها سازههایی هستند که برای حفظ و پخش نیروهای مکانیکی طراحی شدهاند. در واقع، بارگذاری یک جزء کلیدی در زیستشناسی انسان است زیرا محرکهای فیزیکی بسیاری از فرآیندهای رشدی، از جمله تنظیم گردش ماتریس را تحریک میکنند. برعکس، بارگذاری بیش از حد به این ساختارها نه تنها از طریق آسیب فیزیکی، بلکه با کاهش بیان ژن پروتئینهای آنابولیک آسیب میرساند و باعث تغییر کاتابولیک و التهاب میشود.
راه حلهای ارتوبیولوژیک
پلاسمای غنی از پلاکت
پلاسمای غنی از پلاکت یک داروی ارتوبیولوژیکی است که از خون خود بیمار به دست میآید و نزدیک به 40 سال است که در محیطهای بالینی مورد تحقیق قرار گرفته است. روشهای تهیه آن متنوع است. با این حال، هدف همه این است که تعداد پلاکتها را در نمونه پلاسمای بیمار قبل از تحویل آن به محل بازسازی بافت مورد نظر متمرکز کنند. با توجه به نقش پلاکتها در ترشح فاکتورهای رشد و ترویج بازسازی بافت آسیب دیده، PRP عملکردهای پیش بینی شده زیادی در دیسک تحلیل رفته دارد. علاوه بر این، ماهیت ارتوبیولوژیکی PRP تضمین میکند که در مقایسه با درمآنهای بیگانهبیولوژیک یا آلوبیولوژیک، غیرایمنزا بوده و خطر انتقال بیماری را ندارد. با توجه به سابقه طولانی و پروتکل آماده سازی نسبتا غیر تهاجمی آن در مقایسه با آسپیراسیون مغز استخوان، مجموعهای از تحقیقات بالینی اثربخشی PRP را در درمان DDD بررسی کردهاند.
سلولهای بنیادی مزانشیمی
مداخلات قبلی که مورد بحث قرار گرفت، بر تغییر سلولهای IVD از قبل موجود به حالت آنابولیک برای تسهیل بازسازی دیسک تکیه دارد. با این حال، سلولهای بنیادی چند توان را نیز میتوان به محل انحطاط تحویل داد، با این امید که آنها را متمایز کند و جمعیت دیسک بین مهرهای را دوباره پر کند. پتانسیل سلولهای بنیادی مزانشیمی به عنوان یک داروی درمانی DDD برای اولین بار در آزمایشهای آزمایشگاهی نشان داده شد. سلولهای بنیادی مزانشیمی، هنگامی که با NPCهای استخراجشده از دیسکهای در حال تخریب همزمان کشت میشوند، تمایز MSC را به سلولهای غضروفی با فنوتیپهای NPC ترویج میکنند، در حالی که تولید ECM را نیز ارتقا میدهند. سلولهای بنیادی مزانشیمی همچنین نشانههای ضد التهابی و ضد آپوپتوز را در ریزمحیط IVD آغاز میکنند.
به طور کلی، دادههای بالینی کنونی نشان میدهد که درمآنهای ارتوبیولوژیک، مانند PRP داخل دیسکال، HA، یا تزریق MSC، پتانسیل بهتری نسبت به درمآنهای مرسوم دارند. همه مطالعات کاهش مداوم درد گزارش شده را نشان دادند. با توجه به اینکه اکثر این مطالعات فقط بیمارانی را شامل میشوند که به درمآنهای DDD معمولی پاسخ نمیدهند، این نتایج حتی امیدوارکنندهتر هستند. با این حال، همانطور که دیگران نتیجه گرفتند، دادههای بالینی کنونی را نمیتوان برای توصیه درمان ارتوبیولوژیک برای DDD بدون تحقیقات بیشتر مورد استفاده قرار داد.
پایان مطلب/