تاریخ انتشار: ﺳﻪشنبه 12 تیر 1403
 بازتعریف شخصیت انسان بر اساس ارگانوئیدها و مدل‌های جنینی
یادداشت

  بازتعریف شخصیت انسان بر اساس ارگانوئیدها و مدل‌های جنینی

پیشرفت در علم ارگانوئیدها و مدل‌های جنینی می‌تواند مفهوم چارچوب شخصیت انسان و احساس را تقویت کند.
امتیاز: Article Rating

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بنیان، پیشرفت در دانش ارگانوئیدها و مدل‌های جنینی سوالاتی را در موردشخصیت انسان ایجاد می‌کند. یک مطالعه جدید استدلال می‌کند که این مدل‌ها وقتی که از طریق چارچوب‌های شخصیتی و احساسی مورد بررسی قرار گیرند، می‌توانند مفهوم شخصیت انسان را تقویت کنند، نه اینکه آن را تضعیف کنند. محققان تاکید می‌کنند که فناوری‌های کنونی تا رسیدن به شخصیت در مدل‌های جنینی یا ارگانوئیدها فاصله زیادی دارند. تمرکز اخلاقی باید بر رفاه افراد واقعی و موجودات ذی‌شعور باقی بماند.

اهمیت فناوری‌های نوآورانه مبتنی بر سلول‌های بنیادی

در چند سال گذشته، فناوری‌های نوآورانه مبتنی بر سلول‌های بنیادی منجر به ایجاد ابزارهای جدید قدرتمند برای اکتشافات علمی شده است. به طور خاص، روش‌های جدیدی برای مدل‌سازی تکوین انسانی در زمان واقعی پدید آمده‌اند و فرآیندهای بیولوژیکی را آشکار می‌کنند که قبلاً پنهان یا به مراتب کمتر در دسترس بودند. به طور کلی، این رویکردها جنبه‌هایی از رشد انسان را که برای همه ما مهم است، مرور می‌کند، از جمله آنها می‌توان به مدل‌سازی کلی نگر جنین‌های چند هفته‌ای انسان در سیستم‌های کشت سلولی، بازآفرینی در شرایط آزمایشگاهی، چگونگی شکل‌گیری اولیه اندام‌های حیاتی مانند مغز، تولید حیوانات کایمریک مبتنی بر سلول‌های بنیادی و مطالعه تکوین انسانی در مغز حیوانات میزبان اشاره کرد. علیرغم پیشرفت سریع و پتانسیل گسترش این موضوع به کاربردهای فراتر از زیست شناسی تکوینی، مناسب است که بپرسیم این فناوری‌های مدل‌سازی چه تأثیری بر درک ما از خودمان فراتر از اهداف علمی این آزمایش‌ها دارند. برای بسیاری از مردم، این تحقیقات به هسته اصلی این که ما چه کسی هستیم و چگونه به وجود آمده ایم، ضربه می‌زند.

چه چیزی شخصیت انسان را تعریف می‌کند؟

با این حال، اینسو هیون، متخصص اخلاق زیستی از دانشکده پزشکی هاروارد و موزه علوم در بوستون، می‌گوید که این مدل‌ها زمانی که در چارچوب‌های فلسفی «شخصیت» و احساسات در نظر گرفته می‌شوند، پتانسیل تقویت و نه تضعیف مفهوم شخصیت انسان را دارند. برای جنین‌های مورد استفاده در تحقیقات به جای اهداف کمک باروری، پتانسیل شرایطی برای تبدیل شدن به یک فرد وجود ندارد. در تفسیری که در 20 ژوئن در مجله Cell منتشر شد، هیون استدلال می‌کند که علیرغم پیشرفت‌های عظیم، ما با توسعه فناوری‌هایی که مدل‌های جنین یا ارگانوئیدها را قادر می‌سازند به شخصیت دست یابند، فاصله زیادی داریم. هیون می‌نویسد: «در فرآیند روشن‌سازی این اسرار بیولوژیکی، مدل‌سازی مبتنی بر سلول‌های بنیادی انسانی می‌تواند بسیاری از چیزهایی را که ما در مورد خودمان خاص می‌دانیم، صرفاً به‌عنوان مجموعه‌ای از رویدادهای فیزیکی تکرارپذیر، بازسازی کند. اما سوال اینجاست که آیا این فناوری‌های جدید می‌توانند دیدگاه ما را نسبت به خود تغییر دهند؟ برای مثال، اگر بتوان تاریخچه جنینی اولیه هر اهداکننده رده سلولی را بارها و بارها از طریق نسل مصنوعی مدل‌های جنین انسانی مشابه تکرار کرد، برای شخصیت چه معنایی دارد؟»

مفاهیم فلسفی شخصیت و احساسات

برای اینکه یک فرد به جای اینکه صرفاً یک فرد باشد، باید توانایی تصمیم گیری منطقی و عمل متفکرانه بر اساس خواسته‌ها را داشته باشد. هیون خاطرنشان می‌کند که این پتانسیل جنین برای تبدیل شدن به یک فرد است، نه شخصیت فعلی آن، که برای اکثر حامیان جنین انسان اهمیت دارد، و مسائل مشابه در پایان زندگی بیماران را احاطه می‌کند. با این حال، این پتانسیل نه تنها به بیولوژی جنین یا بیمار در پایان عمر، بلکه به وضعیت فنی و شرایطی آنها نیز بستگی دارد. به عنوان مثال، جنین‌های خارج از بدن نه تنها باید از نظر ژنتیکی و مورفولوژیکی قوی باشند تا شانس بیولوژیکی برای تبدیل شدن به یک انسان را داشته باشند. آنها نه تنها باید پتانسیل بیولوژیکی برای بازیابی عملکرد مغز خود را داشته باشند، بلکه باید در یک محیط بیمارستانی توسط تصمیم گیرندگانی که فناوری‌های مناسب را در اختیار دارند، مراقبت شوند. برای جنین‌هایی که در تحقیقات به جای اهداف کمک باروری استفاده می‌شوند، پتانسیل شرایطی برای تبدیل شدن به یک فرد وجود ندارد. به طور مشابه، اگرچه ارگانوئیدها می‌توانند خود به خود جمع شوند و بسیاری از عملکردهای اندام های انسان را در مقیاس کوچک انجام دهند، اما هیچ امکانی وجود ندارد که آنها بتوانند به صورت خودآرایی به یک فرد مستقل و آگاهانه تبدیل شوند.

فاصله زیاد مدل‌های جنینی و ارگانوئیدی با تولید احساسات

هیون می نویسد: «از آنجایی که نوار شناختی برای افراد بسیار بالا تعیین شده است، به نظر می‌رسد زود است که نگران این موضوع باشیم که آیا ارگانوئیدهای مغز، کایمرهای عصبی، یا مدل‌های جنینی مستحق محافظت‌های اخلاقی هستند که معمولاً برای افراد ارائه می‌شود. علم به سادگی برای حمایت از این نگرانی‌ها در حال حاضر وجود ندارد و برای رسیدن به آن در آینده باید به نوآوری های فنی عمده وابسته باشد. حتی افراطی‌ترین شکل‌های کایمریسم عصبی انسان به غیرانسان که می‌توان تصور کرد، نمی‌تواند از ترس در مورد ظهور شخصیت در حیوانات کاملاً تغییر یافته حمایت کند. به همین ترتیب، مدل‌های جنینی و ارگانوئیدی موجود در شرایط آزمایشگاهی تا رسیدن به احساس - توانایی داشتن تجربیات حسی مانند لذت و درد - که تصور می‌شود در جنین‌های انسان پس از ۲۴ هفته بارداری ایجاد می‌شود، فاصله زیادی دارند. تنها موردی که در آن ارگانوئیدها احتمالاً احساسات را تجربه می‌کنند زمانی است که به یک مدل حیوانی زنده پیوند زده می‌شوند، برای مثال مطالعه اخیر محققان دانشگاه استنفورد که ارگانوئیدهای مغز انسان را به موش‌ها پیوند زدند - موش‌ها اکنون باهوش تر از قبل در نظر گرفته می‌شوند. مطالعات در حال حاضر به عنوان چنین مورد بررسی قرار گرفته است.

مدل‌سازی تکوین انسانی

در پاسخ به این سؤال که آیا فناوری‌های جدید برای مدل‌سازی تکوین انسانی می‌توانند دیدگاه ما را نسبت به علم جدید بی‌ثبات کنند، پاسخ منفی است، اگر به تمایزات اساسی بین افراد و افراد زیست‌شناختی، پتانسیل‌های زیست‌شناختی و شرایطی، و ذی‌شعور و غیر آگاه باشیم، پاسخ منفی است. هیون می‌نویسد: افراد بیولوژیکی حساس. به جای تضعیف زمینه‌هایی که ما برای زندگی انسانی ارزش قائلیم، شاید افزایش آشنایی با مدل‌های تکوینی می‌تواند با یادآوری چیزهایی که واقعاً اهمیت دارد، یعنی رفاه افراد واقعی و افراد باهوش، باورهای ما را تقویت کند.

پایان مطلب/.

ثبت امتیاز
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.
ارسال نظر جدید

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

کلیدواژه
کلیدواژه