یادداشت
درمان بیماری مولتیپل اسکلروزیس (MS) با سلولهای بنیادی
افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) پس از دریافت درمان با سلولهای بنیادی، کاهش کوتاهمدت در ناتوانی و حجم ضایعات مغزی را تجربه کردند.
امتیاز:
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بنیان، مولتیپل اسکلروزیس (MS) یک بیماری عصبی خودایمنی شایع است که بر عملکرد حرکتی، حسی و بینایی بیماران تأثیر میگذارد. پیوند سلولهای بنیادی (SCT) یک مداخله پزشکی است که در آن سلولهای بنیادی سالم به بیمار تزریق میشود تا سیستم ایمنی خود را بازنشانی کند. SCT عملکردهای بازسازی کننده و تعدیل کننده ایمنی را در بیماران ام اس نشان میدهد که یک گزینه درمانی بالقوه است. بر اساس یک متاآنالیز 9 مطالعه که جزئیات کارآزماییهای بالینی تصادفیشده را شرح میدهد، افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) پس از دریافت درمان با سلولهای بنیادی، کاهش کوتاهمدت در ناتوانی و حجم ضایعات مغزی را تجربه میکنند. با این حال، پس از 6 و 12 ماه، محققان هیچ تفاوتی در ناتوانی بین بیمارانی که تحت درمان با سلولهای بنیادی و گروه کنترل قرار گرفتند، یا افراد مبتلا به ام اس که درمان دیگری یا دارونما دریافت کردند، پیدا نکردند. علاوه بر این، استفاده از درمانهای سلول بنیادی به طور قابلتوجهی معیارهای عملکرد حرکتی، مهارت دست و عملکرد شناختی را در بین بیماران بهبود نداد.
اثربخشی و ایمنی پیوند سلولهای بنیادی برای درمان مولتیپل اسکلروزیس
بهبودهای بالینی عمدتاً در میان افرادی رخ داد که سلولهای بنیادی خونساز خود (HSCs)، یا سلولهای بنیادی که باعث ایجاد سلولهای خونی میشوند، دریافت کردند و در گروهی که نوع دیگری از سلولهای بنیادی به نام سلولهای بنیادی مزانشیمی (MSCs) دریافت کردند، کمتر مشهود بود. دانشمندان گفتند که مطالعات بیشتری در مورد درمان با سلولهای بنیادی در ام اس مورد نیاز است و خاطرنشان کردند که "پیگیری طولانی تر [کارآزماییهای تصادفی سازی شده و کنترل شده] به شناسایی تاثیر طولانی مدت بر پیشرفت بیماری و تعیین نگرانیهای ایمنی طولانی مدت کمک میکند. این تیم افزود: «ما همچنین [آزمایشهای بالینی] را تشویق میکنیم تا راههای مختلف [درمان با سلولهای بنیادی] را با هم مقایسه کنند تا مسیر تجویزی را که نتایج بهینه را به همراه دارد، تعیین کنیم». یافتههای آنها در «اثربخشی و ایمنی پیوند سلولهای بنیادی برای مولتیپل اسکلروزیس: مرور سیستماتیک و متاآنالیز کارآزماییهای تصادفیسازیشده کنترلشده» که در مجله Nature Scientific Reports منتشر شد، به تفصیل شرح داده شد.
بیماری مولتیپل اسکلروزیس و سلولهای بنیادی
مولتیپل اسکلروزیس (MS) یک اختلال التهابی است که باعث آسیب در مغز و نخاع میشود و میتواند منجر به طیف وسیعی از علائم از جمله خستگی، افسردگی، اسپاسم عضلانی و مشکل در تنظیم مثانه و روده شود. چندین استراتژی با استفاده از سلولهای بنیادی - سلولهای خود تجدید شونده در بدن انسان - به عنوان درمانهای بالقوه ام اس در حال بررسی هستند. در بیماری ام اس، سیستم ایمنی به اشتباه به لایه محافظ چربی اطراف رشتههای عصبی که غلاف میلین نام دارد، حمله میکند. از آنجایی که میلین به سرعت به سیگنالهای الکتریکی کمک میکند، از دست دادن آن منجر به نقص در ارتباطات عصبی و طیف وسیعی از علائم ام اس میشود. پیوند سلولهای بنیادی یک راه بالقوه برای بازنشانی پاسخ ایمنی معیوب و توقف این حملات التهابی نادرست است. معمولاً شامل از بین بردن کامل یا جزئی سیستم ایمنی بیمار با یک دوره شیمی درمانی یا پرتودرمانی - یک درمان مقدماتی به نام سرکوب سیستم ایمنی - و سپس جایگزینی آن با HSC هایی است که میتوانند به سلولهای ایمنی سالم تبدیل شوند. علاوه بر HSCها، سلولهای بنیادی مزانشیمی که میتوانند به استخوان، غضروف و سلولهای چربی تبدیل شوند نیز معمولا در درمان ام اس استفاده میشوند. با این حال، این سلولها عمدتاً برای تولید مولکولهای سیگنالی طراحی شدهاند که بقای نورونها را تقویت میکنند و برای کار کردن نیازی به سرکوب سیستم ایمنی ندارند.
یافتن دوز موثر سلول برای افزایش تاثیر سلول درمانی
در آزمایشات بالینی، درمان با سلولهای بنیادی نتایج امیدوارکننده ای در بهبود بالینی و کیفیت زندگی در بیماران ام اس ایجاد کرده است. با این حال، این مطالعات از پروتکلهای مختلفی در مورد دوز، منشاء سلولهای بنیادی و مسیر تجویز پیروی کردند. محققان نوشتند: «این تغییرات یافتن رویکرد پیوندی را که مزایای بهینه را برای بیماران اماس ایجاد میکند، محدود میکند». زمانی که دانشمندان با یافتههای متفاوتی در ادبیات پزشکی مواجه میشوند، میتوانند یک متاآنالیز را انجام دهند که دادههای حاصل از مطالعات متعددی را که به یک سؤال تحقیقاتی مشابه میپردازند، جمعآوری میکند. چنین تحلیلهایی میتوانند الگوها یا روندها را بیابند، به روشن شدن یافتههای متضاد کمک کنند و تحقیقات فعلی را برای هدایت مطالعات آینده خلاصه کنند.
شیوه مطالعاتی
در این گزارش، تیمی از محققان در مصر یک متاآنالیز برای ارزیابی اثربخشی و ایمنی روشهای مختلف پیوند سلولهای بنیادی در اماس انجام دادند. این تیم دادهها را از 9 کارآزمایی تصادفیسازی و کنترلشده که در مجموع از 422 بیمار اماس ثبت کرده بودند، گردآوری کردند. دو مطالعه سرکوب سیستم ایمنی را قبل از HSC های اتولوگ با استفاده از سلولهای بنیادی خود بیمار اعمال کردند، در حالی که هفت مطالعه سلولهای بنیادی مزانشیمی را بدون سرکوب سیستم ایمنی پیوند زدند. تمام مطالعات سلولهای بنیادی را به صورت داخل وریدی یا مستقیماً به جریان خون تزریق کردند، به جز یک مطالعه که شامل تزریق به کانال نخاعی بود. دانشمندان میگویند برای تعیین اثرات طولانی مدت به مطالعات بیشتری نیاز است
نتایج کسب شده از مطالعه
نتایج تمام مطالعات، صرف نظر از منشاء سلولهای بنیادی، نشان داد که بیمارانی که پیوند سلولهای بنیادی دریافت کرده بودند، پس از دو ماه کاهش ناتوانی خود را تجربه کردند. ناتوانی با مقیاس وضعیت ناتوانی گسترده (EDSS) که معمولاً مورد استفاده قرار میگیرد اندازه گیری شد. با این حال، هیچ تفاوت معنی داری بین درمان با سلولهای بنیادی و بیماران کنترل در آخرین پیگیری گزارش شده برای اکثر مطالعات مشاهده نشد. تنها یک مطالعه نشان داد که بیمارانی که HSC های اتولوگ به همراه سرکوب سیستم ایمنی دریافت کرده بودند، کاهش قابل توجهی EDSS را در یک سال تجربه کردند. در همین حال، آنهایی که تحت درمان با سلولهای بنیادی مزانشیمی بدون سرکوب سیستم ایمنی قرار گرفتند، در شش ماهگی نسبت به گروه شاهد بهبود غیر قابل توجهی نشان دادند. به نظر نمی رسد امتیازات EDSS قبل از پیوند، دوزهای سلولهای بنیادی و منابع سلولهای بنیادی (بزرگسال یا جنینی) بر نتایج EDSS تأثیر بگذارد. تفاوتی در تعداد عودها بین گروه درمان و کنترل وجود نداشت. در سایر معیارهای پیامد، درمان با سلولهای بنیادی منجر به بهبودهای غیر قابل توجهی در عملکرد حرکتی، مهارت انگشتان و عملکرد شناختی شد. با این حال، زمانی که تنها بیمارانی که HSC دریافت کرده بودند، در نظر گرفته شدند، بهبود قابل توجهی در عملکرد حرکتی و مهارت انگشتان در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد. مطالعات MRI کاهش قابل توجهی را در حجم ضایعات مغزی یا علائم آسیب میلین نشان داد.
پایان مطلب/.