یادداشت
خطرات پنهان گلایفوسیت
یافتههای یک مطالعه در موشها، گلایفوسیت را با تغییرات مغزی شبیه آلزایمر و اضطراب مرتبط میکند.
امتیاز:
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بنیان، در مطالعهای که اخیراً در مجله التهاب عصبی منتشر شد، محققان تأثیرات 13 هفته قرار گرفتن روزانه در معرض گلیفوسیت خوراکی را بر روی موشهای ماده 4.5 ماهه 3xTg-AD و NonTg بررسی کردند و به دنبال آن یک دوره بهبودی شش ماهه دنبال شد. یافتههای آنها نشان داد که گلایفوسیت و متابولیت اولیه آن، آمینو متیل فسفونیک اسید (AMPA)، در بافت مغز و خون محیطی موشها علیرغم دوره بهبودی طولانی مدت باقی میمانند. در واقع، قرار گرفتن در معرض گلایفوسیت با وجود یک دوره بهبودی 6 ماهه در موش، التهاب عصبی و آسیب شناسی بیماری مانند آلزایمر را تشدید میکند. غلظت فاکتور نکروز تومور سیتوکین پیش التهابی-α (TNF-α)، یکی از مشخصههای پاتوفیزیولوژی بیماری آلزایمر (AD)، در موشهای در معرض تماس به طور قابلتوجهی افزایش یافت. آزمایشهای رفتاری افزایش رفتار شبه اضطرابی را نشان دادند، در حالی که تجزیه و تحلیلهای بافت مغز آسیبشناسی عصبی مشابه AD، از جمله افزایش سطح آمیلوئید β و تاو فسفریله را نشان داد. نکته مهم، این مطالعه همچنین نشان داد که مرگومیر در موشهای 3xTg-AD بدون توجه به دوز گلایفوسیت بیشتر بود، اما این روند وابسته به دوز نبود.
پیش زمینه
بیماری آلزایمر (AD) یک اختلال عصبی است که باعث کاهش تدریجی یادآوری حافظه، عملکرد شناختی و توانایی انجام کارهای معمول روزانه بیماران میشود. شیوع جهانی AD به سرعت در حال افزایش است. تنها در ایالات متحده، بیش از 6.7 میلیون نفر با این بیماری زندگی میکنند و پیش بینی میشود که این تعداد تا سال 2060 به 14 میلیون نفر برسد. دههها تحقیق نشان میدهد که قرار گرفتن در معرض محیطی، به ویژه آلودگی (هوا)، رفتارها (رژیم غذایی، خواب)، عفونتها و قرار گرفتن در معرض سموم به میزان قابل توجهی در خطر ابتلا به بیماری آلزایمر و پیشرفت آن نقش دارند. گلایفوسیت (N-(فسفونومتیل) گلیسین) پرمصرف ترین علف کش در جهان است که سالانه حدود 300 میلیون پوند تنها در ایالات متحده استفاده میشود. از زمان انتشار تجاری آن در سال 1974، استفاده از گلایفوسیت در سطح جهانی افزایش یافته است، با افزایش 100 برابری کاربرد بین سالهای 1970 تا 2016، و آن را به پرمصرف ترین علف کش در کشاورزی تبدیل کرده است. متابولیت آمینو متیل فسفونیک اسید (AMPA) گلایفوسیت میتواند ماهها در خاک و محیطهای آبی باقی بماند و نوع خاک و شرایط محیطی بر تجزیه و تحرک آن تأثیر میگذارد. سازمان جهانی بهداشت (WHO) گلایفوسیت را به عنوان احتمالاً سرطان زا برای انسان طبقه بندی میکند، در حالی که آژانس حفاظت از محیط زیست ایالات متحده (EPA) به طور بحث برانگیزی معتقد است که هیچ خطری برای سلامت انسان ندارد. با وجود این، شواهد رو به رشد اثرات نامطلوب گلایفوسیت بر سلامت انسان، از جمله توانایی آن در عبور از سد خونی مغزی (BBB) و به طور بالقوه مختل کردن مکانیسمهای عصبی-ایمنی را برجسته میکند.
درباره مطالعه
این مطالعه با هدف روشن کردن تأثیرات دو غلظت گلایفوسیت (50 میلیگرم بر کیلوگرم و 500 میلیگرم بر کیلوگرم) در مقایسه با گروه کنترل (0 میلیگرم بر کیلوگرم) بر بقای موش و آسیبشناسیهای عصبی شبه AD انجام شد. محققان از موشهای ماده هموزیگوت 3xTg-AD به عنوان مورد (42 نفر) در کنار گروه کنترل غیرTg (45 نفر) استفاده کردند. ارزیابیهای رفتاری و بیوشیمیایی شامل تست ماز آبی موریس (MWM) برای حافظه و اضطراب، و همچنین تجزیه و تحلیل بافت مغز برای نشانگرهای زیستی مانند آمیلوئید-β (Aβ)، تاو فسفریله و سیتوکینها بود. (تست ماز آبی موریس یک آزمایش رفتاری است که برای ارزیابی یادگیری، حافظه فضایی و توانایی مسیریابی در جوندگان، به ویژه موشها و رتها، استفاده میشود. این تست توسط ریچارد موریس در دهه ۱۹۸۰ طراحی شد و از آن زمان به یکی از ابزارهای استاندارد در پژوهشهای علوم اعصاب تبدیل شده است.)
یافتههای مطالعه
اولین یافته این مطالعه این بود که قرار گرفتن در معرض گلایفوسات هیچ تغییری در وزن بدن ایجاد نمیکند، اما به طور قابل توجهی مرگ و میر را در موشهای 3xTg-AD، به ویژه در طول دوره بهبودی، افزایش میدهد. با این حال، مرگ و میر وابسته به دوز نبود، و نشان میدهد که پاتولوژیهای زمینه ای در موشهای 3xTg-AD ممکن است اثرات علف کش را تشدید کند. آزمایشهای رفتاری نشان داد که موشهای 3xTg-AD در معرض گلایفوسیت، در مرحله یادگیری MWM در مقایسه با گروه کنترل غیرTg، افزایش تیگموتاکسی، نشانگر اضطراب را نشان دادند. آنالیزهای خون و بافت مغز نشان داد که گلایفوسیت و AMPA در قشر مغز باقی می مانند و سطوح AMPA در گروههای در معرض به طور قابل توجهی بالاتر است. علاوه بر این، وزن مغز در موشهای در معرض کاهش یافت که با نشانگرهای تخریب عصبی مرتبط بود. غلظتهای بالا از پلاکهای Aβ و تاو فسفریله در هیپوکامپ (Hp) و قشر (Ctx) مشاهده شد، که پتانسیل گلایفوسیت برای تشدید پیشرفت AD را برجسته میکند. علاوه بر این، سیتوکینهای پیش التهابی (مانند TNF-α) و ضد التهابی (مانند IL-10) در مغز و پلاسمای خون موشهای در معرض افزایش یافتند که نشاندهنده یک پاسخ التهابی عصبی طولانیمدت و نامنظم است. این یافتهها بر تأثیرات پیچیده و پایدار گلایفوسیت بر سیستم ایمنی عصبی تأکید میکند.
نتیجه گیری
مطالعه حاضر شواهد جدیدی از قرار گرفتن در معرض گلایفوسیت ارائه میدهد که باعث تشدید آسیب شناسیهای عصبی مانند AD، از جمله التهاب مداوم، رفتارهای اضطراب مانند، و تخریب عصبی در موشها میشود. این تحقیق تجمع AMPA را در بافت مغز حتی پس از یک دوره بهبودی طولانی نشان میدهد و بر پتانسیل این علفکش برای اثرات نامطلوب طولانیمدت تاکید میکند. (تجمع AMPA به تجمع گیرنده AMPA( α-آمینو-۳-هیدروکسی-۵-متیل-۴-ایزوکسازولپروپیونیک اسید) در سیناپسهای عصبی اشاره دارد. این گیرندهها نوعی گیرنده گلوتامات هستند که در انتقال پیامهای عصبی تحریکی و تقویت سیناپسی در سیستم عصبی مرکزی نقش کلیدی دارند. تجمع گیرندههای AMPA بر روی غشای پسسیناپسی یکی از مکانیسمهای اصلی تقویت درازمدت (LTP) است که برای یادگیری و حافظه حیاتی است.) نویسندگان این بررسی اظهار داشتند که این کار به حجم رو به رشد منابع کمک میکند که آسیب پذیری مغز در برابر قرار گرفتن در معرض گلایفوسیت را برجسته میکند. علاوه بر این، تداوم نشانگرهای زیستی مرتبط با التهاب عصبی و آسیب شناسیهای شبه AD، به ویژه با توجه به استفاده گسترده گلایفوسیت نیازمند بررسی بیشتر است. در حالی که این نتایج را نمیتوان مستقیماً به انسان تعمیم داد، آنها سؤالات مهمی را در مورد تأثیرات بالقوه گلایفوسیت بر سلامت عصبی پستانداران ایجاد میکنند. تحقیقات بیشتری برای ارزیابی پیامدهای آن برای جمعیتهای روستایی، جایی که قرار گرفتن در معرض این علف کش به دلیل اقدامات کشاورزی در مقیاس بزرگ رایج است، مورد نیاز است.
پایان مطلب./