یادداشت
راهکارهای نوین در درمان نارسایی قلبی
نقش حیاتی خون بندناف در درمان نارسایی قلبی چگونه است؟
امتیاز:
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بنیان، مسیرهای درمانهای جدید برای نارسایی قلبی زمان بر است، لااقل به اندازه چهار دهه برای دو روش درمانی که اکنون پذیرفته شدهاند. بنابراین، تلاشهای جدید برای ترمیم بافت اسکار در قلبهای انفارکتوس با استفاده از سلولها یا محصولات سلولی به زمان بیشتری برای توسعه درمآنهای بالینی نیاز دارد که میتواند خطر مرگ ناشی از نارسایی قلبی را پس از حمله قلبی کاهش دهد. این پژوهش بخشی از بررسی انتقادی درمانهای مبتنی بر سلول و محصولات سلولی برای درمان نارسایی قلبی است. بررسی 20 سال کارآزمایی بالینی تکمیل شده و در حال انجام را شرح میدهد. در حالی که هیچ کدام تاییدیه پزشکی را دریافت نکردهاند، اما بیخطر بودن آنها ثابت شده و برخی اثرات مفیدی از خود نشان دادهاند. مهمتر از آن، بازبینی کنندگان اشاره میکنند ، بهینه سازی دو درمان فعلی برای کاهش مرگ و میر در نارسایی قلب یعنی دیفیبریلاتورهای قابل کاشت و درمان پزشکی هدایت شده توسط دستورالعمل، تقریبا چهار دهه طول کشیده است.
امیدها و چالشها
جیانی جی ژانگ، پزشک، و استاد و رئیس گروه مهندسی زیست پزشکی دانشگاه آلاباما در بیرمنگام و همکارانش در مقاله ایی که در نشریه Nature Reviews Cardiology، با نام "آزمایشات و مصیبتهای سلول درمانی برای نارسایی قلبی: به روز رسانی در مورد آزمایشات در حال انجام" منتشر شده است میگوید:" تاریخچه توسعه درمانهای پزشکی نجات بخش برای نارسایی قلبی به عنوان یک درس مهم است که ما باید به وعده سلول درمانی در نارسایی قلبی امیدوار باشیم." نارسایی قلبی عامل 13 درصد مرگ و میرها در سراسر جهان است. نیمی از بیماران مبتلا به نارسایی قلبی در عرض پنج سال می میرند. شایع ترین علت نارسایی قلبی انسداد عروق کرونر است که منجر به مرگ سلولهای عضله قلب قلب میشود. هنگامیکه بافت عضلانی با بافت اسکار متراکم با گردش خون کم جایگزین میشود، قلب انفارکتوس شده قدرت انقباضی را از دست میدهد که منجر به بزرگ شدن قلب، از دست دادن پیشرونده توانایی پمپاژ، افزایش احتمال آریتمیبطنی و نارسایی قلبی در مرحله پایانی بالینی میشود. مشکل این است که اندکی پس از تولد، سلولهای ماهیچه قلب انسان توانایی تقسیم شدن خود را از دست میدهند، بنابراین قلب آسیب دیده انفارکتوس نمیتواند با رشد سلولهای عضلانی جدید خود را ترمیم کند. بنابراین، ایده ساده پشت سلول درمانیهای اولیه، افزودن یا تزریق سلولهای جایگزین به ناحیه اسکار برای بازیابی بافت عضلانی بود.
درباره مطالعه
دو دهه پس از سلول درمانیهای اولیه، که جاده ای طولانی، با دست اندازها و پیچها بوده است، سه بخش مقاله کاردیولوژی Nature Reviews این سفر را توصیف میکند. اول، تاریخچه ای از رشد آهسته، موانع، شکستها و شک برای دو درمان فعلی نارسایی قلبی، دفیبریلاتورهای قلبی قابل کاشت و درمان پزشکی مبتنی بر دستورالعمل است. دو بخش بعدی، و تمرکز اصلی بررسی، بررسی 13 کارآزمایی بالینی کامل منتشر شده در 12 سال گذشته و 10 کارآزمایی بالینی که اخیرا آغاز شده و در حال انجام که بر اساس درسهای آموختهشده از 20 سال گذشته تحقیقات، برای ارزیابی است. در حالی که چندین کارآزمایی تصادفی، دوسوکور، چند مرکزی فاز II یا III منتشر شده در 20 سال گذشته از این مفهوم حمایت میکنند که حتی یک دوز از محصولات سلولی اثرات مفیدی در بیماران مبتلا به نارسایی قلبی در درمان بهینه پزشکی دارد، ژانگ میگوید که آزمایشات در حال انجام دستورالعملهای جدیدی را اتخاذ میکنند. این موارد عبارتند از: انواع سلولهای جدید - کاردیومیوسیتها / سلولهای مشتق شده از سلولهای بنیادی پرتوان و سلولهای بنیادی مزانشیمی مشتق از بند ناف، تزریق داخل وریدی مکرر به عنوان یک روش تحویل سلولی غیر تهاجمی ، محصولات سلولی جدید، مانند تکههای مهندسی شده قلبی اپی کاردیال، محصولات جدید بدون سلول یا ترشحات غنی شده با وزیکول خارج سلولی یا غنی شده با اگزوزوم.
خون بندناف
در این میان، خون بند ناف بهعنوان یک منبع فوقالعاده ارزشمند از سلولهای بنیادی، توجه زیادی را به خود جلب کرده است. خون بندناف سرشار از سلولهای بنیادی مزانشیمی است که توانایی منحصربهفردی در بازسازی و ترمیم بافتهای آسیبدیده دارد. برخلاف سلولهای بالغ که قدرت تقسیم و تمایز محدودی دارند، سلولهای بنیادی خون بندناف بهدلیل جوانی و توانایی تمایز به انواع مختلف سلولی، از جمله سلولهای عضله قلب، جایگزینی کارآمد برای بازسازی بافت اسکار قلبی محسوب میشوند. پس از حملات قلبی، سلولهای عضله قلب که قدرت بازسازی طبیعی خود را از دست دادهاند، جای خود را به بافت اسکار میدهند. این بافت به دلیل عدم قابلیت انقباض مناسب و گردش خون ناکافی، عامل اصلی ضعف عملکرد قلب و پیشرفت نارسایی قلبی است. استفاده از سلولهای بنیادی خون بند ناف در کارآزماییهای اخیر نشان داده که این سلولها میتوانند با مهاجرت به مناطق آسیبدیده، فرایند ترمیم را آغاز کرده و حتی جایگزین بافتهای آسیبدیده شوند. علاوه بر این، تحقیقات پیشرفته بر روی محصولات مشتق از خون بندناف، مانند اگزوزومهای غنیشده یا ترشحات حاوی وزیکولهای خارج سلولی، نوید بخش روشهای جدید درمانی است. این محصولات، علاوه بر بازسازی مستقیم بافت، اثرات ضدالتهابی و محافظتی نیز دارند که میتواند از پیشرفت آسیب جلوگیری کند. ژانگ میگوید که: " نتایج این کارآزماییها به تعریف و اصلاح درک ما از درمان سلولی و فرآوردههای سلولی به عنوان یک مکمل جدید در درمان بیماران مبتلا به نارسایی قلبی ادامه خواهد داد."
امید به آینده
این بررسی نقد علمی را در طول پیشرفت و تکامل آهسته اما مداوم سلول درمانی تأیید میکند. برخی استفاده از بودجه عمومیبرای حمایت از تحقیقات سلول درمانی برای درمان نارسایی قلبی را به دلیل طراحی ضعیف یا ضعیف کارآزماییهای بالینی و بهبود بسیار اندک در عملکرد قلب در مطالعات پیش بالینی مورد تردید قرار دادهاند که همیشه در آزمایشهای بالینی در مقیاس بزرگ اثبات نشده است. ژانگ میگوید: " این انتقادات باید در آزمایشهای آتی که به اندازه کافی توانمند و با دقت طراحی شدهاند تا از پیشرفت مداوم این حوزه اطمینان حاصل کنند، مورد توجه قرار گیرد. نقد بخشی ضروری از علم و پایه رشد، نوآوری و تکامل است، این در زمینه سلول درمانی نیز کمتر صادق نیست." با این حال ژانگ مطمئن است که تحقیقات فعلی ترجمه بالینی را به همراه خواهد داشت. وی گفت: " در 20 سال گذشته، سلول درمانی به عنوان یک راه امیدوارکننده برای ترمیم و بازسازی قلب ظهور و تکامل یافته است. سلول درمانی هم در مطالعات پیش بالینی و هم در کارآزماییهای بالینی با موانع قابل توجهی روبرو شده است، اما این زمینه از طریق درسهای آموخته شده از چنین تحقیقاتی به پیشرفت و تکامل خود ادامه میدهد."
نتیجه گیری
در حالی که تحقیقات بیشتری برای اثبات اثربخشی و ایمنی این روشها در مقیاس بالینی مورد نیاز است، خون بندناف بهعنوان یک منبع در دسترس، ایمن و مقرونبهصرفه، امیدی نوین برای درمان بیماران مبتلا به نارسایی قلبی ارائه میدهد. سرمایهگذاری در این حوزه میتواند نهتنها به کاهش مرگ ومیر ناشی از نارسایی قلبی کمک کند، بلکه راه را برای توسعه درمانهای نوآورانه در سایر بیماریهای قلبیعروقی نیز هموار کند.
پایان مطلب./