یادداشت
درمان کودکان مبتلا به فلج مغزی با سلولهای بنیادی مشتق از خون و بافت بندناف
برای اولین بار در فوریه ۲۰۲۵ محققان به مقایسه پاسخ کودکان مبتلا به فلج مغزی به درمان سلولی از یک نوع سلول با نوع دیگر بر اساس زمان پرداختند.
امتیاز:
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بنیان، برای اولین بار، پاسخ کودکان مبتلا به فلج مغزی به یک نوع درمان سلولی در مقایسه با نوع دیگری در طول زمان و با ثابت نگه داشتن سایر پارامترهای مقایسه بررسی شده است. این مطالعه نوعی مطالعه تفسیری است، توسط دکتر معصومه نوری و همکارانشان نوشته شده است، و توسط دکتر ورتر بنیانگذار و موسس ژورنال راهنمای والدین برای ذخیرهسازی خون بندناف مجددا بازنشر شده است، نتایج باز بررسی این مطالعه نشان داد که در ابتدا، بهبود با سلولهای تک هستهای خون بندناف (MNC) سریعتر بود، اما در پایان یک سال تفاوت معناداری بین پاسخ به سلولهای تک هستهای خون بندناف و سلولهای استروما مزانشیمی (MSC) مشتق از بافت بندناف مشاهده نشد.
بیماری فلج مغزی (Cerebral Palsy) یا CP
فلج مغزی (Cerebral Palsy) یا CP یک اختلال حرکتی مزمن و غیرپیشرونده است که معمولاً ناشی از آسیب به مغز در دوران بارداری، هنگام تولد یا در سالهای اولیه زندگی رخ میدهد. این بیماری به دلیل آسیب به نواحی خاصی از مغز که مسئول کنترل حرکات و تعادل هستند، باعث بروز مشکلاتی در هماهنگی و حرکت بدن میشود. شدت این مشکلات میتواند از خفیف تا شدید متغیر باشد و بسته به نوع فلج مغزی و میزان آسیب به مغز، علائم متفاوتی در هر فرد مشاهده میشود. در مجموع فلج مغزی یک بیماری غیرپیشرونده است، به این معنی که وضعیت بیمار با گذر زمان بدتر نمیشود، اما مشکلات حرکتی و تواناییهای جسمانی ممکن است به مرور زمان به دلیل عدم توانایی در حرکت صحیح، به چالشهای بیشتری تبدیل شوند. درمانها میتوانند شامل فیزیوتراپی، داروها، جراحی و گاهی اوقات درمانهای نوین مانند درمان با سلولهای بنیادی باشند.
اهمیت خون بند ناف (UCB) برای درمان فلج مغزی (CP)
خون بند ناف (UCB) یک درمان نوین برای فلج مغزی (CP) است که آزمایشهای بالینی نشان میدهند که UCB ایمن است و میتواند عملکرد حرکتی کلی را بهبود بخشد. با این حال، تفاوتهای موجود در طراحی تحقیق، انتخاب شرکتکنندگان و پروتکلهای درمانی، توانایی تفسیر اثر کلی درمان، شناسایی بهترین پاسخدهندگان و آستانههای دوز را محدود کرده است.عملکرد حرکتی کلی را بهبود میبخشد و دوز بالاتر مفید است. بررسیهای آینده شامل نقاط زمانی اضافی بهعلاوه متغیرهای همپیوسته مانند سن در زمان تزریق، شدت بیماری و علتشناسی در حال انجام است و ممکن است گروههای پاسخدهنده را روشن کرده و اثربخشی بیشتر را نشان دهد.
شیوه مطالعاتی
در مجموع ۱۰۸ بیمار در این تحقیق حضور داشتند که ۳۶ نفر در هر یک از سه گروه درمانی بودند، لذا این نتیجه نیاز به تکرار توسط محققان دیگر با نمونههای بزرگتر دارد. یکی از بزرگترین مشکلاتی که درمان فلج مغزی با درمان سلولی با آن مواجه است، وجود متغیرهای بسیاری در این مطالعات است، به طوری که معمولاً هیچ دو مطالعهای یکسان نیستند و نتایج آنها قابل مقایسه مستقیم نیستند. برخی از متغیرهای موجود شامل نوع فلج مغزی که بیماران دارند، شدت بیماری، دامنه سنی بیماران، انتخاب نوع سلول، روش کشت سلول برای MSC، دوز سلول، روش تحویل سلول، سیستم اندازهگیری برای ارزیابی بهبودهای حرکتی، پنهان بودن گروه کنترل و زمانهای ارزیابی بهبودها هستند.
نتایج کسب شده از این مطالعه
ما از قبل میدانستیم که درمان با خون بندناف اثربخش بوده و به عنوان یک درمان برای کودکان مبتلا به فلج مغزی اثبات شده است. در این مطالعه بیمارانی که سلولهای تک هستهای خون بد ناف (MNC) دریافت کردهاند، بهطور معناداری بهبودهای بهتری در مهارتهای حرکتی کلی نسبت به کودکان در گروههای کنترل داشتهاند. این موضوع توسط یک متاآنالیز دادههای فردی (IPDMA) که در سال ۲۰۲۳ به عنوان چکیده کنفرانس منتشر شده و به زودی در یک مجله پزشکی نیز به صورت کامل منتشر خواهد شد، به اثبات رسیده است. در همین راستا یک متاآنالیز مشابه برای بیماران فلج مغزی تحت درمان با MSC در حال انجام است. در مقایسهای که به تازگی منتشر شده است، داده ها منحصر به فرد است زیرا بیماران درمان شده با MNC خون بند ناف و MSC بافت بندناف در همان مرکز تحقیقاتی درمان شدهاند و تا حد ممکن متغیرها ثابت نگه داشته شدهاند. تمام کودکان در مرکز پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران در ایران درمان شدند. شرکتکنندگان در مطالعه تشخیص فلج مغزی اسپاستیک با آسیبهای ماده سفید در مغز داشتند، شاخص شدت بین ۲ و ۵ و سن آنها بین ۴ تا ۱۴ سال بود. تمام کودکان یک تزریق درونمخاعی از ۵ میلیون MNC خون بندناف به ازای هر کیلوگرم یا یک دوز ثابت ۲۰ میلیون MSC بافت بند ناف دریافت کردند، یا یک روش مشابه دریافت کردند. خون بندناف تماماً آلوژنیک با تطابق HLA ۶/۶ بود، در حالی که بافت بد ناف با هضم آنزیمی پردازش شد و MSCها تا پاساژ چهارم کشت شدند. نتایج اصلی با استفاده از معیار GMFM-66 (شاخص اندازهگیری عملکرد حرکتی عمومی)، بهعلاوه دیگر معیارهای عملکرد و انواع مختلف تصویربرداری مغزی، از جمله تصویربرداری (DTI) اندازهگیری شد. اندازهگیریها در یک، سه، شش و دوازده ماه پس از درمان سلولی انجام شد. تمام شرکتکنندگان همان برنامه فیزیوتراپی بازتوانی را در طول مطالعه دریافت کردند.
کدام نوع سلول پاسخ بهتری خواهد داشت؟
دو مقاله قبلی نتایج گروه MSC بافت بندناف و گروه MNC خون بندناف را بررسی کرده بودند. مقاله اخیر این گروهها را در برابر زمان مقایسه میکند. باید تاکید کرد که این نتایج مقدماتی هستند، زیرا اندازه نمونهها کوچک است، اما تفاوت در یک ماه بهطور واضح از نظر آماری معنادار است (P<0.05). والدینی که به دنبال درمان سلولی برای کودکان خود هستند، معمولاً نگران این هستند که کدام نوع سلول پاسخ بهتری خواهد داشت. این مطالعه نشان میدهد که در بلندمدت، هم سلولهای خون بند ناف MNC و هم MSC بافت بند ناف مؤثر هستند و نتایج مشابهی برای کودکان مبتلا به فلج مغزی اسپاستیک دارند. باید به این نکته توجه کرد که این نتایج مشابه زمانی بهدست آمده است که کودکان دوزها و روشهای تحویل مورد استفاده در این تحقیق را دریافت کردهاند. از قبل مشخص شده است که بهبودهای مهارتهای حرکتی در بیماران فلج مغزی پس از درمان سلولی در نهایت به سطح ثابتی میرسد، بنابراین دوزهای تکراری برای پیشرفت بیشتر بیماران بهینه خواهند بود. همچنین باید اشاره کرد که این دو مطالعه از تزریقهای درونمخاعی به نخاع استفاده کردهاند، در حالی که بسیاری از بیمارستانها و کلینیکها به تزریقات وریدی تکیه دارند که در آنجا سلولها از طریق جریان خون توسط ریهها فیلتر میشوند و سلولهای کمتری از سد خونی مغزی عبور کرده و به آسیبهای مغزی میرسند. این مقاله یک گام مهم در گسترش دانش ما در مورد درمان سلولی برای فلج مغزی است.
پایان مطلب/.