پژوهشها در نخستیهای غیرانسانی و انسانها راه را برای بازسازی عصبی هموار میکنند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی بنیان،آسیب نخاعی (SCI) یک بیماری ویرانگر عصبی است که سالانه میلیونها نفر را با از دست دادن حس، حرکت و عملکرد خودکار مواجه میکند. مقالهای مروری با بررسی پژوهشهای اخیر نشان میدهد که استفاده از داربست با زیستمواد (اسکافولدها) و سلولدرمانی با سلولهای بنیادی، از جمله سلولهای عصبی پیشساز و سلولهای بنیادی مزانشیمی، نویدبخش بازسازی عصبی در نخستیهای غیرانسانی (NHP) و انسانهاست. این مطالعه تفاوتهای آناتومیک بین جوندگان و نخستیها را برجسته کرده و بر اهمیت مدلهای NHP به دلیل شباهت عصبی و حرکتی به انسان تأکید میکند. آزمایشها در میمونها نشان دادهاند که اسکافولدهای حاوی سلولهای بنیادی و فاکتورهای رشد، مانند کلاژن و کیتوسان، میتوانند حرکت و قدرت عضلانی را بهبود بخشند. در انسان، کارآزماییهای اولیه با سلولهای iPSC و اسکافولدهای زیستتخریبپذیر نیز ایمنی و نشانههایی از اثربخشی را نشان دادهاند. با این حال، چالشهایی مانند کمبود مطالعات گسترده در انسان و پیچیدگی انتقال به کلینیک باقی است. این پژوهش آیندهای روشن برای درمان SCI ترسیم میکند، اما بر نیاز به تحقیقات بیشتر در NHP برای اطمینان از ایمنی و کارایی قبل از کاربرد گسترده در انسان تأکید دارد.
آسیب نخاعی (SCI) بهعنوان یکی از جدیترین مشکلات عصبی، زندگی میلیونها نفر را در سراسر جهان تحت تأثیر قرار میدهد. مقالهای مروری که بهتازگی منتشر شده، با عنوان درمان آسیب نخاعی با زیستمواد و سلولدرمانی در نخستیهای غیرانسانی و انسانها، رویکردهای نوینی را بررسی میکند که میتوانند امید را به بیماران بازگردانند. این پژوهش با تمرکز بر استفاده از زیستمواد و سلولهای بنیادی، پیشرفتهایی را در مدلهای حیوانی و کارآزماییهای انسانی نشان میدهد که میتواند راه را برای بازسازی عصبی هموار کند.
آسیب نخاعی: معضلی جهانی با پیامدهای سنگین
آسیب نخاعی سالانه 11 تا 16 نفر از هر 100 هزار نفر را در جهان مبتلا میکند و با از دست دادن حس، حرکت و کنترل بدن، اغلب به معلولیت دائمی منجر میشود. این بیماری با یک آسیب اولیه آغاز میشود که مرگ سلولهای عصبی و قطع اتصالات را به دنبال دارد، و سپس با آبشاری از واکنشهای ثانویه مانند التهاب، خونریزی و تشکیل زخم گلیال ادامه مییابد. این زخم هم نقش محافظتی دارد و هم مانع بازسازی میشود، چالشی که درمانهای کنونی—عمدتاً مراقبتهای حمایتی و جراحی محدود—نتوانستهاند آن را برطرف کنند.
زیستمواد و سلولدرمانی: افقی نو در درمان
پژوهشگران با کنار گذاشتن روشهای سنتی، به سراغ استراتژیهای زیستی مانند اسکافولدهای زیستمواد و پیوند سلولهای بنیادی رفتهاند. این رویکردها در مطالعات پیشبالینی روی جوندگان موفقیتهایی داشتهاند، اما محدودیتهای آناتومیک جوندگان، نیاز به مدلهای نزدیکتر به انسان را برجسته کرده است. اسکافولدها، که با فاکتورهای زیستی غنی شدهاند، محیطی مناسب برای رشد عصبی فراهم میکنند، در حالی که سلولهای بنیادی جایگزین بافت آسیبدیده میشوند و بازسازی را تقویت میکنند.
چرا نخستیهای غیرانسانی؟ شباهت کلیدی به انسان
تفاوتهای آناتومی عصبی بین جوندگان و نخستیها (NHP) چشمگیر است. در جوندگان، مسیر کورتیکواسپاینال (CST) عمدتاً به نورونهای واسطه متصل است، اما در NHP و انسان، این مسیر مستقیماً به نورونهای حرکتی میرسد و مهارتهای حرکتی ظریف مانند گرفتن اشیا را ممکن میکند. آسیب به CST در میمونهای رزوس، مانند انسان، نقصهای حرکتی پایدار ایجاد میکند، در حالی که جوندگان کمتر تحت تأثیر قرار میگیرند. این شباهت، NHP را به مدلی ایدهآل برای آزمایش درمانها تبدیل کرده است.
پیشرفتهای سلولدرمانی در میمونها
مطالعات متعددی در NHP نشان دادهاند که پیوند سلولهای بنیادی عصبی (NS/PC) و سلولهای iPSC نتایج مثبتی دارد. برای مثال، Tsuji و همکاران در میمونهای ماکاک با پیوند iPSC-NS/PC، بهبود الگوی راه رفتن و مهارت دستی را گزارش کردند. همچنین، اگزوزومهای مشتق از سلولهای مزانشیمی (MSC) در مطالعه Go و همکاران، عملکرد حرکتی را تقویت کردند و التهاب را کاهش دادند. این یافتهها پایهای برای کارآزماییهای انسانی فراهم کردهاند.
اسکافولدهای زیستمواد: پل بازسازی عصبی
اسکافولدهای کلاژن، کیتوسان و ژلاتین در NHP آزمایش شدهاند و نتایج امیدوارکنندهای داشتهاند. Xu و همکاران با اسکافولد کلاژن حاوی NPC، حرکت پاهای عقبی را در میمونهای رزوس بهبود دادند. Rao و همکاران نیز با لوله کیتوسان و NT3، بازسازی عصبی و تغییرات نوروپلاستیک را در مغز و نخاع نشان دادند. این اسکافولدها نهتنها بافت را حفظ میکنند، بلکه اتصالات عصبی جدیدی را تسهیل میکنند.
کارآزماییهای انسانی: گامهای اولیه
در انسان، کارآزماییهایی مانند مطالعه Curtis و همکاران با سلولهای NSI-566 در بیماران مزمن SCI، ایمنی و نشانههایی از بهبود حسی و حرکتی را نشان داده است. Chen و همکاران با اسکافولد NeuroRegen و سلولهای مغز استخوان، حس و استقلال را در برخی بیماران بهبود بخشیدند. کارآزمایی در حال انجام در دانشگاه کیو با iPSC-NS/PC نیز در فاز subacute امیدبخش است، اگرچه نتایج نهایی هنوز مشخص نیست.
چالشها و موانع پیش رو
با وجود این پیشرفتها، کمبود مطالعات گسترده در انسان و پیچیدگی انتقال به کلینیک چالشهایی جدی هستند. حساسیت بیشتر فناوریها، اعتبارسنجی نتایج در مقیاس بزرگ و استانداردسازی پروتکلها نیاز به زمان و همکاری دارند. مدلهای NHP، اگرچه مفیدند، هنوز بهطور کامل پیچیدگیهای انسانی را شبیهسازی نمیکنند و نیاز به بررسیهای بیشتر دارند.
آیندهای روشن با تمرکز بر NHP
این پژوهش بر اهمیت NHP بهعنوان پل بین آزمایشگاه و کلینیک تأکید میکند. شباهتهای آناتومیک و عملکردی آنها به انسان، امکان آزمایش ایمن و مؤثر درمانها را فراهم میکند. با توسعه این رویکردها، از جمله اسکافولدهای زیستتخریبپذیر و سلولدرمانی پیشرفته، آینده درمان SCI روشنتر از همیشه به نظر میرسد و میتواند زندگی بیماران را دگرگون کند.
نتیجهگیری
آسیب نخاعی همچنان چالشی بزرگ در پزشکی است، اما پژوهشهای اخیر با استفاده از زیستمواد و سلولدرمانی در نخستیهای غیرانسانی (NHP) و انسانها، امیدی تازه ایجاد کردهاند. این مطالعه نشان داد که اسکافولدهای غنیشده با سلولهای بنیادی، مانند iPSC و MSC، میتوانند بازسازی عصبی و بهبود حرکتی را در NHP تقویت کنند، نتایجی که در کارآزماییهای اولیه انسانی نیز دیده شده است. شباهت آناتومیک NHP به انسان، آنها را به مدلی کلیدی برای آزمایش ایمنی و کارایی تبدیل کرده است. با وجود پیشرفتها، چالشهایی مانند کمبود دادههای انسانی و نیاز به اعتبارسنجی باقی است، اما این مسیر نویدبخش درمانهای مؤثرتر در آینده است.
پایان مطلب/.